رييس اتاق بازرگاني ايران خبر داد تعويق فاز دوم يارانه نقدي؟
دنياي اقتصاد- شوراي گفتوگوي دولت و بخش خصوصي براساس قانون برنامه پنجم تاسيس شده است و حضور 8 وزير دولتي در نشستهاي آن الزامي است. با اين همه، دولتيها در نشستها حاضر نميشوند و اعضاي اتاق بازرگاني ايران نيز بدون توجه به حضور دولتيها اين نشستها را بادعوت از مديران نهادهاي گوناگون برگزار ميكنند. محمد نهاونديان رييس اتاق بازرگاني، صنايعومعادن به عنوان يكي از اعضاي اصلي شوراي گفتوگو در نشست روز دوشنبه گذشته شورا خبر داد كه با وجود علاقه و اصرار دولت براي اجراي مرحله دوم قانون هدفمندي يارانهها با توجه به اخباري كه از مجلس دارد اجراي مرحله دوم اين طرح تا نيمه اول سال 1392 انجام نخواهد شد.
در شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی اعلام شد
فاز دوم هدفمندی؛ خرداد ۹۲
تصویب بودجه در 2 ماه اول سال آینده
«نهاوندیان» خبر داد: توقف 15 هزار کانتینر در گمرک
7 برنامه مدیریت شهری با همکاری بخش خصوصی اجرا میشود
گروه بازرگانی- پس از حدس و گمانهای فراوان از زمان بندی ورود دولت به فاز دوم هدفمندی، سرانجام سخنگوی شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی از نتیجه رایزنیهای مسوولان و اقتصاددانان در این زمینه خبر داد و اعلام کرد که قرار است اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها به خرداد ماه سال 92 به بعد موکول شود.
در شرایطی که جمع کثیری از اقتصاددانان و نمایندگان مجلس یک صدا از زمزمههای ورود به فاز دوم هدفمندی یارانهها در فضای اقتصادی کنونی انتقاد میکنند، برخی مسوولان همچنان از خیز دولت برای اجرای فاز دوم این قانون خبر میدهند؛ اگرچه «محمد نهاوندیان»، رییس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی ایران و دبیر و سخنگوی شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی در تازهترین نشست این شورا، خیال همه را راحت و رسما اعلام کرد که خبری از اجرای مرحله دوم هدفمندی تا 5 ماه دیگر نیست.
به گفته این عضو شورای پول و اعتبار، طبق گزارش اعلام شده از سوی مجلس شورای اسلامی، اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها در سال جاری آغاز نمیشود.
بر اساس اعلام رییس اتاق ایران، با توجه به تاخير در ارائه لايحه بودجه 92، به احتمال قوي روند تصويب آن در دو ماه ابتدايي سال آينده صورت ميگيرد و اجراي فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها از خردادماه آغاز ميشود.
تولید در اولویت فاز دوم
نهاوندیان همچنین اظهار کرد: نکته مهمی که مورد اشاره اعضای شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی قرار گرفت، این بود که در فاز دوم هدفمندسازی یارانهها باید اولویت اصلی به تولید داده شود. این نکتهای است که فعالان اقتصادی از زمانی که زمزمههای اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها آغاز شد، به طور جدی بر رعایت آن تاکید کردند؛ چرا که به گفته آنها و طبق آمار رسمی که از محافل بخش خصوصی منتشر شده است، بخش عمدهای از وعدههای دولت برای تولیدکنندگان در مسیر اجرای مرحله اول هدفمندی یارانهها تحقق نیافت.
شهردار تهران به نشست آمد
این خبر در شرایطی از تریبون رسمی شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی منتشر میشود که هجدهمین نشست این شورا هم همچون جلسات ماههای پیشین، در غیاب وزرای اقتصادی از جمله وزیر اقتصاد به عنوان رییس شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی برگزار شد؛ البته در این نشست، شهردار تهران که عضو رسمی شورای گفتوگو است، پس از ماهها غیبت، در جلسه شورا حاضر شد. او در این جلسه که در محل رصدخانه شهرداری تهران برگزار شد، به بررسی برخی مشکلات فعالان اقتصادی در حوزههای مرتبط به خود پرداخت.
رییس اتاق ایران هم با بیان اینکه در دستور کار جلسه هجدهم شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی، ارائه گزارشی از سوی شهرداری تهران وجود داشت، تصریح کرد: در این نشست گزارشی از عملکرد شهرداری تهران به خصوص مکانیزمی که برای رصد کردن آنچه در مدیریت شهری میگذرد، ارائه شد.
نهاوندیان گفت: برنامهریزیهای هفتگانه شهرداری تهران در حوزههای مختلف نیز در پی این جلسه عنوان شد و همچنین عملکرد بودجهای شهرداری تهران با توجه به تکالیفی که در قانون برنامه و بودجه است، ارائه شد.
«نوسان ارز» عامل رسوب کالا
در نشست شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی همچنین مسائل دیگری از جمله وضعیت نامطلوب ترخیص کالاها مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
رییس اتاق ایران در این زمینه تصریح کرد: برای پایان دادن به رکود، ترخیص کالا از گمرکات، ضروری است روند تصمیمگیری در خصوص نرخ ارز سریعتر پیگیری شود.
نهاوندیان با بیان اینکه در حال حاضر تنها نزدیک به 15 هزار کانتینر در گمرک بوشهر منتظر ترخیص کالا است، توضیح داد: از آنجا که گمرک نمیداند باید بر اساس چه نرخی عمل کند، سیستم بانکی اسناد مربوطه را آزاد نمیکند و منتظر دریافت مابهالتفاوت نرخ ارز پرداختی از سوی واردکننده است؛ در نتیجه روند ترخیص کالاها به کندی دنبال شده و کالاهای مورد نیاز جامعه، به موقع در اختیار مصرفکنندگان قرار نمیگیرد.
این عضو شورای پول و اعتبار، با تاکید بر لزوم تسریع در تصمیمگیریهاي مربوط به نرخ ارز اعلام کرد: با تعطیلی جلسات شورای پول و اعتبار، تصمیمگیری در این رابطه به کندی صورت میگیرد که باید برای حل آن اقدام کرد.
تمهیدی برای تهاتر بدهیها
در آخرین نشست فعالان اقتصادی و نمایندگان دولت، همچنین مواردی مانند وضعیت وصول طلب های بخش خصوصی از دولت مورد بررسی قرار گرفت.
دبیر شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی و رییس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی ایران در این باره نیز گفت: اگر بتوانیم در قانون بودجه 92 تمهیدی بیندیشیم که بر اساس آن، شرکتها و بنگاههای طلبکار از دولت، بتوانند بدهیهای خود را به روش تهاتر طلب خود از دولت پرداخت کنند، در جریان امور اقتصادی کشور تسهیل میشود.
به گفته نهاوندیان، همچنین اگر برای رفع ابهاماتی که به سبب نوسانات نرخ ارز در اوضاع اقتصادی حاصل شده هرچه زودتر تصمیمگیری کنیم، میتوان قسمتی از این بار را سبک کرد.
7 ماموریت شهری شهرداری
در ادامه جلسه شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی، گزارشي از روند فعاليتهاي شهرداري تهران نیز ارائه شد.
سيد مناف هاشمي، معاون برنامهريزي و توسعه شهري شهردار تهران در این زمینه، با اشاره به 7 ماموريت اصلي شهرداري در سال جاري توضيح داد: بودجه شهرداري از يك هزار ميليارد تومان در طول 7 سال گذشته، به 12 هزار ميليارد تومان ارتقا يافته است كه خوشبختانه توانستيم با كمك آن، گامهاي موثري در راستاي 7 ماموريت مديريت شهري برداریم.
به گفته معاون برنامهريزي و توسعه شهري شهردار تهران، 7 ماموريت مديريت شهري شهرداری تهران، «شهرسازي و معماري»، «حملونقل و ترافيك»، «زيرساختهاي شهري»، «حوزه هوشمندي»، «مالي و اداري»، «ايمنسازي شهري» و «خدمات شهري» را شامل میشود.
اتحادیه اتاق های بازرگانی ایتالیا خواستار تقویت همکاری با ایران شد
به گزارش ایرنا، ˈساندرو پتیناتوˈ معاون اتحادیه اتاق مشترک بازرگانی ایتالیا و ایران در نشست مشترک جمعی از کارآفرینان استان ˈلاتزیوˈ و اتاق بازرگانی استان اصفهان، در محل ساختمان مرکزی این اتحادیه در رم، ایران را بازاری بالقوه و پرمنفعت برای صاحبان صنایع این کشور خواند.
وی همچنین با تاکید براینکه شرکت های ایتالیایی آماده و مشتاق همکاری با ایران هستند، افزود: ما ایران را می شناسیم و آماده همکاری با جمهوری اسلامی هستیم. شرکت های ایتالیایی تمایل بسیاری به افزایش همکاری با طرف ایرانی و مبادلات تجاری با این کشور دارند و ما بر این عقیده ایم که باید مبادلات تجاری و اقتصادی ایتالیا با کشوری مانند ایران بیش از پیش گسترش یابد.
معاون دبیر کل اتحادیه اتاق های بازرگانی ایتالیا گفت: اتحادیه اتاق های بازرگانی ایتالیا، متشکل از 150 اتاق بازرگانی در داخل این کشور، بیش از 70 اتاق در خارج از کشور و 40 اتاق مشترک است که در این میان اتاق بازرگانی ایران و ایتالیا یکی از فعال ترین ها محسوب می شود.
آقای پتیناتو تاکید کرد: به باور من برای ارتقا هر چه بیشتر روابط تجاری، فقط کار اقتصادی کافی نیست بلکه باید به فعالیت های فرهنگی که به نزدیکی و شناخت هر چه بیشتر میان دو ملت کمک می کند، نیز پرداخت.
در این نشست سید محمد علی حسینی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا، با تاکید بر اهمیت استان ها در توسعه همکاری بین ملت ها و کشورها، اظهار داشت: این نوع نشست ها گام مهمی در جهت توسعه هر چه بیشتر روابط بین رم و تهران است.
وی افزود: استان اصفهان علاوه بر اینکه از جاذبه ها گردشگری، فرهنگی ، تاریخی و باستانی برخوردار است، یکی از قطب های مهم صنعتی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بشمار می رود و از این رو به نظر می رسد که ظرفیت های همکاری در تمام زمینه ها با طرف ایتالیایی وجود داشته باشد.
سفیر جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا همچنین گفت: خوشبختانه انگیزه فراوانی برای تقویت و گسترش همکاری های فی مابین در میان کارافرینان و صاحبان صنایع ایتالیایی، علیرغم محدودیت های موجود ، مشاهده می شود.
ˈخسرو کسائیانˈ رییس اتاق بازرگانی اصفهان نیز با اشاره به شرایط اصفهان، به شرح توانایی های این استان پرداخت.
وی با تاکید بر اینکه اتاق بازرگانی اصفهان بخاطر فعالیت های اقتصادی برنده جایزه بهترین استان از سوی اتاق های بازرگانی ˈآسیا پاسیفیکˈ شده است ، اظهار داشت: اصفهان آماده همکاری با ایتالیا در تمام زمینه ها است.
کسائیان افزود: در صورت غیبت شرکت های اروپایی در ایران، شرکت های آسیایی به تدریج جایگزین انها خواهند شد.
ˈروزاریو آلساندرلوˈ رییس اتاق بازرگانی ایران و ایتالیا ضمن اعلام آمادگی کشورش جهت همکاری با جمهوری اسلامی اظهار داشت: ایتالیا همچنان در سال 2013 نخستین شریک تجاری ایران در اروپا است .
هیاتی از اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی استان اصفهان به منظور بررسی راههای تقویت همکاریهای استانی به ایتالیا سفر کرد و روز دوشنبه در نشستی مشترک با تعدادی از اعضای اتاق بازرگانی استان لازیو در شهر رم شرکت کرد. این هیات در ادامه این سفر، فردا چهارشنبه به استان ˈپیه مونتهˈ واقع در شمال ایتالیا می رود.
ممبيني خبر داد: آغاز بررسي احکام بودجه در دولت
رحیم ممبینی ، درباره زمان تحویل لایحه بودجه به مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: بررسی احکام بودجه در دولت از روز یک شنبه گذشته آغاز شده است و در جلسات آینده ادامه خواهد داشت.
وی در ادامه با بیان اینکه در جلسات دولت احکام و جداول منابع و مصارف مورد بررسی قرار میگیرد، گفت: این بررسیها چهار تا پنج جلسه به طول میانجامد و ممکن است در این راستا دولت جلسه فوقالعاده تشکیل دهد اما مدت زمان این بررسی مشخص نیست.
معاون بودجه معاونت برنامهریزی در پاسخ اینکه آیا با توجه به تاخیر دولت در ارائه لایحه بودجه ممکن است روند بررسی لایحه به سال آینده موکول شود، ابراز بی اطلاعی کرد.
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که کمک جبرانی به مردم از چه محلی تامین میشود؟ تصریح کرد: کمک به مردم قطعی است اما محل تامین منابع مورد نیاز برای این کمکها هنوز مشخص نشده است.
ممبینی تاکید کرد: در این زمینه پیشنهادها و گزینههایی مطرح و مذاکراتی صورت گرفته است و موضوع توسط دولت در حال پیگیری است.(ایسنا)
معاون وزير صنعت و تجارت خبر داد ذخيره كالاهاي اساسي و راهبردي در بالاترين ميزان
حسن رادمرد گفت: 30 هزار تن گوشت قرمز ذخيره سازي شده و 20 هزار تن هم اضافه مي شود.
وي از ذخيره سازي 450 هزار تن روغن خام خبر داد و گفت: چند كشتي هم در حال تخليه است تا براي توليد و توزيع روغن استفاده شود.
رادمرد از وضع خوب ذخيره سازي و واردات شكر خام خبر داد و گفت: در زمينه گندم و ديگر نهاده هاي توليد هم كارهاي خوبي شده و در دست انجام است.
وي از توانمندي فوق العاده براي تنظيم بازار خبر داد و گفت: همه تشكل ها و فعالان بخش خصوصي هم كه طرف قرارداد با وزارت جهاد كشاورزي هستند، نهاده هاي توليد را دريافت مي كنند.
رادمرد گفت: امسال 2/2 ميليون تن برنج توليد شده و براي واردات يك ميليون تن هم برنامه ريزي گرديده كه بخشي از آن انجام شده و هر قدر نياز باشد بخش خصوصي براي واردات اقدام خواهد كرد.
معاون وزير صنعت گفت: همچنين برنامه هاي گسترده براي برگزاري نمايشگاه هاي عرضه مستقيم كالا به ويژه كالاهاي اساسي و پرتقاضا تدارك شده و 39 تا40 هزار غرفه در 400 نمايشگاه براي اين كار اقدام خواهند كرد.
وي همچنين از همكاري 6 هزار واحد صنفي در سراسر كشور براي فروش فوق العاده خبر داد.
رادمرد افزود: فروشگاه هاي زنجيره اي مانند شهروند و رفاه هم براي توزيع ويژه كالا اقدام مي كنند.
وي گفت: تخفيف در نمايشگاه ها براي كالاهاي اساسي و پرتقاضا 5 تا 15 درصد و براي ديگر كالاها 15 تا 25 درصد پيش بيني شده است.
آغاز توزيع ذخاير
گوشت مرغ
مديرعامل اتحاديه سراسري مرغداران گوشتي از آغاز توزيع گوشت مرغ ذخيره شده براي تعادل قيمت اين محصول خبر داد.حسين مقدم نيا اظهار كرد: تاكنون مرغداران گوشت مرغ را زير قيمت مي فروختند و اكنون درپي افزايش قيمت جوجه و عوامل مختلفي همچون آماده سازي سالن هاي مرغداري براي جوجه ريزي شب عيد، قيمت اين محصول كمي افزايش يافته اما نرخ معقول و منطقي است.
وي تصريح كرد: با توجه به ذخيره سازي 100 هزار تني گوشت مرغ از سوي شركت پشتيباني امور دام هيچ گونه نگراني از بابت افزايش قيمت گوشت مرغ در بازار نداريم و توزيع اين محصول از روز دوشنبه آغاز شده است.
مقدم نيا تاكيد كرد: امكان توزيع روزانه 1000 تن گوشت مرغ منجمد وجود دارد اما اين اقدام نبايد به گونه اي باشد كه به توليد لطمه بزند.
مديرعامل اتحاديه سراسري مرغداران گوشتي خاطرنشان كرد: مرغداران خواهان تعيين قيمت كف و سقف براي گوشت مرغ هستند تا در صورت افت قيمت نسبت به جمع آوري به موقع اين محصول اقدام شود و در زمان افزايش قيمت در بازار مصرف محصول ذخيره شده توزيع شود كه تعادل در بازار توليد و مصرف برقرار باشد.
نماینده مردم کرمانشاه در خانه ملت مطرح کرد: بررسی درآمد حاصل از ترانزیت مواد نفتی بازارچه قصرشیرین
خبرگزاری فارس: نماینده مردم کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی گفت: درآمد حاصل از ترانزیت مواد نفتی بازارچه قصرشیرین باید مورد بررسی قرار بگیرد.
سید سعید حیدریطیب در گفتوگو با خبرنگار فارس در کرمانشاه اظهار داشت: در بازارچه مرزی قصرشیرین، همزمان امور صادرات کالا به اقلیم کردستان عراق و همچنین ترانزیت مواد نفتی از اقلیم کردستان عراق به بنادر جنوبی کشورمان انجام میگیرد.
نماینده مردم کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: در شرایط کنونی، توسعه صادرات غیرنفتی، موجب رونق و شکوفایی تولیدات داخلی کشور میشود و ساماندهی صادرات و مدیریت امور جاری بازارچه در سالهای اخیر، توسط سازمان همیاریهای شهرداری استان کرمانشاه انجام شده است.
حیدریطیب با تاکید بر بررسی درآمد حاصل از ترانزیت مواد نفتی، اظهار داشت: تردد روزانه بیش از یکهزار تانکر سوختی از جادههای استان کرمانشاه، فقط تخریب زیرساخت شریانهای ارتباطی، ترافیک بیش از حد محورهای منتهی به قصرشیرین و تلفات جادهای را در پی داشته است.
وی تاکید کرد: معلوم نیست درآمد این بخش کجا میرود و برای نتیجهگیری در این زمینه، پیگیری لازم را انجام خواهیم داد.
رضایی: خود تحریمی بیشترین ضربه را به اقتصادمی زند/توزیع پول نقد عامل تورم است
به گزارش خبرنگار مهر، محسن رضایی ظهر سه شنبه در مراسم جشن عظیم میلاد پیامبر اکرم (ص) که در ورزشگاه آزادی کرمانشاه برگزار شد ضمن تبریک این عید، گفت: کرمانشاه شهر پهلوانان بدون ادعاست. کرمانشاه شهر مردان غیرتمند، زنان شجاع و شهری با سابقه تاریخی درخشان است.
وی افزود: کرمانشاه قهرمان در سکوت مظلومانه خود حرف های زیادی برای گفتن دارد.
رضایی با اشاره به اینکه جنگ اولین و آخرین روزهای خود را در کرمانشاه سپری کرد، تصریح کرد: دشمنان قصد داشتند دیوارهای کرمانشاه را ساقط کنند اما جوانان انقلابی این شهر با دفاع جانانه خود مانع از رسیدن آنها به اهدافشان شده است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با ابراز خرسندی از اینکه 8 سال دفاع مقدس را در کنار مردم استان کرمانشاه گذارنده، گفت: هیچگاه خاطره دفاع جانانه این مردم که از دل و جان مایه گذاشته و به پاسداری از میهن خویش پرداخته اند از ذهن من پاک نمی شود و هر جا که از ایران سفر کرده ام به نیکی از مردم این استان یاد کرده و گفته ام که با چشم خود دیده ام که این مردم چگونه سوختند اما از یک وجب از خاک سرزمینشان نگذشتند.
وی افزود: مردم این دیار زجرها و جراحت های زیادی را متحمل شدند اما حاضر نشدند عزت ایرانی و اسلامی خود را از دست بدهند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: کرمانشاه با این سابقه تاریخی که توانست رویاهای صدام و آمریکا را دفع کند هم اکنون شاهد نگرانی جوانان خود در اثر بیکاریست.
رضایی افزود: در طی تمدن ایران جنگ های زیادی به ایران اسلامی متحمل شد و در هر یک از این جنگ ها بخشی از ایران جدا شده و به دست بیگانگان افتاد اما در 8 سال دفاع مقدس مردم ایران با دل و جان در مقابل بیگانگان ایستاده و با وجود حمله دشمن برای تصاحب 5 استان از ایران حتی اجازه از دست رفتن یک وجب از این خاک را به آنان ندادند و این نتیجه تلاش های جوانان آن زمان بود و جوانان امروز نیز دنباله رو همانان هستند.
وی گفت: ایرانی اسلامی باید به این جوانان خود بها داده و مانع از محرومیت و بیکاری در بین آنان شود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام از اسلام به عنوان یک نمونه بارز و الگوی تمام معنا برای جهت دهی به راه و رسم زندگی جوامع اسلامی اشاره کرد و گفت: ما باید در تمام مسائل پیرو و دنباله رو اسلام بوده و از راهکارهای اسلام برای حل تمام مسائل بهره بگیریم.
رضایی افزود: همانگونه که در سالهای جنگ و پیش از آن ما از اسلام در مسائل دفاعی و امنیتی استفاده کرده و ایران را تبدیل به الگویی در جهان نمودیم باید در زندگی اقتصادی و اخلاق نیز آن را الگو قرار دهیم.
وی با اشاره به اینکه پیامبر مکرم اسلام (ص) خلق عظیم است گفت: با توجه به اینکه ما مسلمانیم و پیامبر ما حضرت محمد (ص) نمونه بارز اخلاق است چرا باید در اخلاق و پیاده سازی آن در جامعه ضعیف باشیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: پیامبر اکرم (ص) توانست با ترویج اخلاقیات اسلامی، عربستان جاهل را به یک تمدن بزرگ اسلامی تبدیل کند.
رضایی گفت: اسلامی که توانست از یک شبه جزیره عقب افتاده عربستان یک تمدن بسازد چرا نتوانسته ایران را با تمدنی چندین ساله تغییر دهد.
وی گفت: ما مسلمانیم و باید از تمام راهکارهای اسلام در تمامی مباحث استفاده کرده و در حال حاضر که کشور ما با مشکلات اقتصادی روبروست اسلام را وارد اقتصاد کنیم تا بتوانیم این مشکلات را پشت سر بگذاریم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: تجارت بخش عظیمی از اقتصاد محسوب می شود و این بخش اقتصاد می تواند منبع میلیون ها دلار درآمد و ریشه کنی بیکاری در جامعه باشد.
رضایی با اشاره به اینکه بسیاری از کالاهای ایرانی برای گذشتن از مرزها چندین روز در مرزهای ایران توقف می کنند گفت: همین کالاها به محض ورود به دیگر کشورها از جمله عراق طی زمان کوتاهی و حدود یک ساعت ترخیص می شوند و این خود نشان دهنده خود تحریمی ما در این زمینه است.
وی افزود: خود تحریمی ما بیش از تحریم بیگانگان به ما ضربه خواهد زد و این در شان ما نیست.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به اینکه ایران یک کشور اسلامی گفت: کشوری با حکومت اسلامی باید زبانزد سایر کشورها باشد و در شان ما نیست که پول ما از ارزش پایینی برخوردار باشد. در واقع باید پول ما و اقتصاد ما باید قدرتش بیشتر از سایر کشورها بوده و هم اکنون اینگونه نیست و دلیل آن جز این نمی تواند باشد که ما با اسلام واقعی فاصله داریم.
رضایی در بخش دیگری از سخنانش به بحث کشاورزی و امکانات موجود در این زمینه در استان کرمانشاه اشاره کرد و گفت: استان کرمانشاه دارای امکانات و منابع طبیعی بسیاری برای ترویج کشاورزی و گسترش آن است که در سفر مقام معظم رهبری بسیار به این مسئله تاکید شد.
وی افزود: در استان کرمانشاه با گسترش تجارت و کشاورزی می توان به میلیاردها تومان پول و ثروت دست یافت.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ترویج و گسترش فرهنگ و هنر را از دیگر راه های تقویت اقتصاد در کرمانشاه و مناطق زاگرس نشین دانست.
رضایی گفت: اقوام زاگرسی مردمی بوده که همواره و در طول تاریخ نماد فرهنگ و هنرند و این مردم از توانایی ها و هنرهای زیادی برخوردارند.
وی افزود: افتخار من این است که من نیز جزو اقوام زاگرس نشینم و معتقدم که هنرهای این مردمان می تواند به منصه ظهور درآمده و منافطق زیادی را تحت پوشش قرار دهد که به دنبال آن منابع ارزی زیادی وارد کشور شود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: با گسترش فرهنگ و هنر در این مناطق می توان این مناطق را تبدیل به قطب فرهنگی - هنری کرده و استان کرمانشاه نیز با داشتن پتانسیل های زیادی در این زمینه خود می تواند قطب فرهنگی و هنری در غرب کشور باشد.
رضایی خاطر نشان کرد: متاسفانه هم اکنون آنگونه که باید نیست و به این مسئله پرداخته نشده و همه اینها ناشی از ضعف ما در عدم عمل به اسلام است.
وی از روز میلاد رسول اکرم (ص) به عنوان آغاز تغییر رفتار و روش ما در جامعه اسلامی یاد کرد و گفت: ما باید از همین امروز تصمیم بگیریم که این فاصله ها را با اسلام کم کرده و با پیروی از رفتار و گفتار رسول الله (ص) اسلام را با تمام ابعادش در ایران پیاده کنیم که در صورت تحقق این امر دیگر شاهد بیکاری و مشکلاتی از قبیل اعتیاد در جامعه نخواهیم بود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، قدرتمندان، مسئولان، بانک ها و سایر دست اندرکاران را مرکز تحقق اهداف اسلام دانست و گفت: در صورتیکه اخلاقیات اسلامی در تمام ابعاد و زیرساخت های کشور پیاده شود می توانیم در اوج تحریم ها به اقتصادی پایدار برسیم.
رضایی به مردم ایران نوید داد که در آینده ای نزدیک شاهد تحقق امر خواهند بود.
وی اعتماد به جوانان را به عنوان اصلی ترین نیرو برای رسیدن به این امر دانست و گفت: اعتماد به جوانان و بهره گیری از نیروی انسانی جوان تا حد زیادی می تواند به تقویت اقتصاد کشور کمک کند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، مردمی کردن اقتصاد را دیگر راهکار غلبه بر تحریم ها و مشکلات اقتصادی دانست و گفت: ما باید اقتصاد را مردمی کنیم و اقتصاد مردمی، اقتصاد تورمی نیست.
رضایی گفت: پرداخت نقدی یارانه ها نه تنها اقتصاد را مردمی نکرده بلکه موجب تورم در جامعه شده است.
وی توزیع بدون پشتوانه پول در جامعه و عدم توزیع آن در بخش تولید را از مهمترین دلایل تورم در جامعه دانست.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: برای مردمی کردن اقتصاد باید سرمایه ها در بخش تولید بکارگرفته شده و مردم دارای درآمد شوند و در صورتیکه مردم دارای درآمد باشند دیگر شاهد افزایش بی رویه و بدون دلیل قیمت ها در بازار نخواهیم بود.
رضایی ادامه داد: اگر ایران در مسیر اسلام حرکت کند و اخلاق اسلامی را در اقتصاد، فرهنگ و دیگر بخش های جامعه بکار گیرد شاهد اثرات مثبت آن بوده و دیگر نگران مشکلاتی از قبیل مشکلات اقتصادی و فرهنگی نخواهد بود.
وی گفت: ما باید خودمان را برای یک نهضت جدید آماده کنیم و آن نهضت، نهضت توانمندسازی است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، افزود: با روی کارآمدن نهضت توانمندسازی همه اقشار جامعه اعم از پیر و جوان آنچنان مهارتی به دست خواهند آورد که همه چیز را به تولید می کشانند.
رضایی ابراز امیدواری کرد مردم ایران در مسیر رسول اکرم (ص) گام برداشته تا بتوانند شاهد تحقق این امر باشند.
وی در پایان با ابراز خرسندی از اینکه در کشوری زندگی می کند که در راس آن رهبری فرزانه که وجودش مالامال از دغدغه مردم است، گفت: ایرانی اسلامی دارای مردمی فداکار و جان بر کف است که همواره در راه دفاع از ارزش های خود از جان و دل می گذرند.
مصری: قرار است لایحه بودجه تا نیمه بهمن ماه به مجلس بیاید
نماینده مردم کرمانشاه در مجلس گفت: طبق وعده ها قرار است دولت تا نیمه بهمن لایحه بودجه را به مجلس بیاورد.
عبالرضا مصری در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)منطقه کرمانشاه، با انتقاد از تاخیر در ارائه لایحه بودجه، اظهار داشت: طبق قانون لایحه بودجه باید پانزدهم آذر ماه به مجلس ارائه می شد که تاکنون تاخیری دو ماهه داشته و طبق وعده های دولت قرار است تا نیمه بهمن ماه به مجلس تقدیم شود.
وی با اشاره به اینکه بررسی لاحیه بودجه در کمیسیون ها و صحن علنی مجلس هم زمان خاص خود را نیاز دارد، ادامه دارد: مجلس نمی تواند بررسی لایحه بودجه را به تاخیر بیندازد و حتی در صورت لزوم مجبور است شیفت های کاری خود را افزایش دهد.
نمانیده کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی با انتقاد از اینکه از زمان بندی لایحه بودجه عقب هستیم، یادآور شد: اگر لایحه بودجه تا پانزدهم بهمن هم به دست مجلس برسد بعید است تا قبل از پایان سال تصویب شود.
مصری تصریح کرد: مشکلات و موانع سر راه دولت و همچنین تغییرات در تنظیم آن شاید از دلایل تاخیر در تدوین لایحه بودجه باشد.
به گفته این عضو مجمع نمایندگان استان کرمانشاه، بر اساس مصوبه مجلس، تزریق نقدینگی و افزایش قیمت حامل های انرژی در سال جاری ممنوع است و دولت هرگونه تصمیم گیری در خصوص اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها در سال آینده را باید برای تصمیم گیری و بررسی به مجلس ارائه دهد.
دو نقد تئوریسین هدفمندی یارانه ها به اجرای هدفمندی توسط دولت/ پژویان: به نظر من اجرای مرحله دوم یک باید است
گفت و گو با جمشید پژویان، رییس شورای رقابت و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی درباره هدفمندی یارانه ها.
محمد هیراد حاتمی:
حتی حالا هم که بسیاری از کارشناسان اقتصادی بر توقف ادامه فاز دوم هدفمندی یارانه ها تاکید دارند جمشید پژویان، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و رییس شورای رقابت اعتقاد دارد فاز دوم هدفمندی یارانه ها هر چه سریع تر باید به مرحله اجرا در آید. او در حالی اجرای هر چه سریع تر فاز دوم قانون هدفمند شدن یارانه ها را لازم می داند که دو نقد نیز به اجرای این طرح در مرحله نخست دارد. آنچه در ادامه خواهید خواند متن کامل گفت و گو با جمشید پژویان است که از او به عنوان تئوریسین هدفمند کردن یارانه ها نام می برند:
بر اساس اظهار نظر اکثر کارشناسان اقتصادی اجرای طرح هدفمندی یارانه ها یک طرح منطقی و علمی است. از این جهت اجرای آن هم ضروری بوده و هست چرا که سبب تحول بزرگی در اقتصاد می شود. سوالی که وجود دارد این است که چرا اجرای قانون هدفمندی یارانه ها که باید سبب اتفاق بسیاری خوشایندی در اقتصاد ایران می شد آنطور باید در حال حاضر قابل دفاع نیست . در این رابطه توضیح می دهید؟
شاخه تخصصی من اقتصاد دولت و اقتصاد بخش عمومی است. بر این اساس می توانم ادعا کنم که این دانش را وارد ایران کردم و برای اولین بار شاخه اقتصاد بخش عمومی را در دانشگاه ها تدریس کردم. از مسائلی همچون یارانه ها، سیاست گذاری های دولت، قیمت گذاری های دولت و بحث هایی که شامل مالیات ها و غیره شود، همگی در چارچوب مبانی این شاخه از اقتصاد است. اتفاقا امروز روش شناسی عمده کشور های دنیا در هدایت اقتصاد شان بر همین اساس قرار دارد. این شاخه از دانش اقتصاد به ما یاد می دهد که چه نوع یارانه هایی کارآمد هستند. اصولا یارانه ها کجا ضرورت دارند و اگر هست درباره آنها به چه صورت اقدام شود. همچنین بد ترین نوع یارانه ها هم مشخص می شود. این یک بحث است و مساله دیگر، موضوع یک شاخص کلی خارج از دانش اقتصاد بخش عمومی و به طور کلی از الفبای اقتصاد است. بر این اساس در یک اقتصاد که هدایت کننده کل اقتصاد به سمت کارآیی است، قیمت های نسبی یک علامت است. یعنی اگر قیمت های نسبی کالا ها مطابق آن چیزی که واقعی است نباشد و به هم بریزد، هم آن چیزی که وارد سبد مصرفی خانوار ها می رود ناکارآمد خواهد بود و هم اینکه اگر این کالا ها و خدمات به صورت نهاده ها هم قابل استفاده باشند وقتی درون سبد نهاده های تولید هم برود سبب ایجاد عدم کارآیی خواهد شد.
منظور شما کارآیی به لحاظ اقتصادی است؟
بله. کارآیی به لحاظ اقتصادی به این معناست که به طور مثال فرض کنید شیشه ای برای ساخت لیوانی به کار برده می شود. این شیشه اگر برای ساخت یک بطری به کار برده می شد ارزش افزوده بیشتری داشت، باید شیشه را برای تولید بطری استفاده کرد.
ارتباط آن با قیمت چیست؟
طبیعی است اگر قیمت لیوان را خیلی پایین ببریم سبب خواهد شد شیشه به سمت ساخت بطری که گران تر است برود. برعکس این ماجرا هم وجود دارد. اگر بطری را مشمول یارانه کنید و قیمت آن را بسیار پایین آورید، شیشه ها به جای تولید این کالایی که ارزان است به سراغ دیگری خواهد رفت. من لیوان و بطری را مثال زدم که تقریبا صد در صد هر دو از شیشه تشکیل شده است. اگر استفاده کالایی ترکیبی تر را در نظر بگیریم ماجرا کمی تفاوت پیدا خواهد کرد. به طور مثال در نظر بگیرید شما برای ساخت اتومبیل از فولاد استفاده می کنید برای ساخت ماشین تراش هم از فولاد استفاده می کنید. حالا در اتومبیل و ماشین تراش، غیر از فولاد مواد های دیگری به کار برده می شود. وقتی فولاد را نسبت به سایر مواد بسیار ارزان کنید، بدیهی است مقدار فولادی که در اتومبیل یا ماشین تراش به کار برده شده نسبت به فایبرگلاس بیشتر خواهد بود. در اینجا شما منابع را از دست می دهید. بیش از اندازه یا مصرف می کنید یا در تولید به کار می برید. وقتی قیمت های نسبی به درستی علامت دهند یعنی بازگو کننده قیمت های واقعی این کالا ها باشند خود به خود استفاده اینها هم به صورت کارآمد خواهد بود. چون متاثر از آن هستند.
به هر حال اصلاح قیمت ها موضوعی بود که خیلی از کارشناسان بر سر آن اتفاق نظر داشتند. بحث بیشتر بر سر نحوه اجرای آن است. در این رابطه توضیح می دهید؟
به این شکل مطلب اولم را ببندم که وقتی صحبت از هدفمندی یارانه ها می شود نتیجه اصلی آن اصلاح قیمت های نسبی است. سپس رفتن به سمت کارآیی است. اصلاح قیمت های نسبی که نتیجه آن ایجاد کارآیی در اقتصاد، افزایش رشد اقتصادی و بزرگ شدن قرص نان است هدف نهایی است. برای رسیدن به این، احتیاج به زمانی داریم که این کارآیی خودش را به خصوص در بخش تولید نشان دهد. بخش دیگر این اصلاح سبد مصرفی خانوارها است که می تواند با تغییر قیمت ها خیلی سریع اتفاق بیافتد. با تغییر قیمت ها خانواده ها خیلی سریع تقاضا هایشان را برای کالا تغییر می دهند. البته موضوع هدفمند کردن یارانه یعنی اینکه تا کنون به دلیل اینکه کالا ها بیشتر مورد مصرف گروه های ثروتمند بود یارانه را عمدتا به آنها می دادیم. در حال حاضر حتی وقتی که این یارانه را مساوی سرانه کردیم بدین معناست که سهم یارانه گروه های فقیر افزایش پیدا خواهد کرد و ما بیشتر به سمت عدالت خواهیم رفت. آثاری که هدفمندی یارانه ها داشت در اصلاح سبد مصرفی خانوار ها نتایج بسیار خوبی داشت که اطلاعات و آمار این را نشان می دهد. من حداقل در دو سخنرانی که در اولین و دومین سالگرد هدفمندی یارانه ها با اطلاعات و آمار دقیق مرکز آمار ایران این موضوع را نشان دادم.
بحث رابیشتر باز می کنید؟ از این آمار هایی که حکایت نتایج خوب هدفمندی را نمایش می دهد مثال مطرح می کنید؟
مانند اینکه ما شاهد این بودیم که مصرف برخی حامل های انرژی و یا حتی نان در کل کشور کاهش پیدا کرده است. این موضوع به خصوص در استان های مرزی کاهش پیدا کرده که نشان می دهد جلوی قاچاق تقریبا بدون اینکه نیروی انتظامی هزینه اش را دو برابر کرده باشد، گرفته شده است. نظام قیمت ها این موضوع را اصلاح کرده بود. موضوع بعد اینکه این اصلاحات آثار خودش را در توزیع درآمد داشته و ضریب جینی هم در شهر و هم در روستا کوچک تر شده است. آثار توزیعی این به شکلی بوده که همین یارانه نقدی که پرداخت می شد وضعیت بیشتر از 55 درصد از خانوار های روستایی را اصلاح کرده است. این ها همه متکی بر اطلاعات و آمار است. در شهر، این اصلاح حدود 20 درصد بوده است. یعنی اینکه آنها افزایش هزینه های شان به واسطه افزایش قیمت ها نسبت به یارانه هایی که گرفته بودند کم تر بوده است. یعنی در مجموع وضعیت اینها بهبود پیدا کرده است اما نتیجه ای که ما باید انتظار داشتیم این بود که بخش تولید به سمت صرفه جویی در مصرف انرژی و افزایش کار آیی برود. بخش تولید ما طی سال های طولانی به دلیل تقریبا رایگان بودن انرژی به سمتی نرفته بودند که بر اساس آن در تکنولوژی تغییر دهند. عدم تغییر در تکنولوژی نه تنها موجب این بود که مصرف انرژی بیشتر باشد و به دنبال آن به دلیل استهالاک بیشتر و بیشتر شود، بلکه نتیجه مستقیم دیگر آن بود وقتی شما تکنولوژی جدید را به کار نگیرید کیفیت پایین خواهد آمد. پس ما هم کالا ها را با مصرف انرژی بالا تولید می کردیم هم با کیفیت پایین که در نتیجه حتی در بازار های داخلی در مقابل تولیدات کشور های همسایه و مثلا چین ناتوان بودیم. نمی توانستیم مقابله کنیم. تنها راهی که قاعدتا باید طی می شد رفتن صنایع به سمت صرفه جویی در مصرف انرژی و تکنولوژی بالاتر بود. این اتفاق در سال 1973 در تمام کشور های صنعتی دنیا افتاد. نتیجه افزایش قیمت های حامل های انرژی در دنیا اتومبیل هایی شد که به جای اینکه برای 100 کیلومتر بنزین مصرف کند، میزان مصرف آن به 3 تا 4 لیتر رسید. ما هم می توانستیم یک زمان طولانی بدهیم و قیمت های نسبی را به همین طریق بالا نگه داریم تا بخش تولید از طریق منایع خودش یا منابع بانکی به سمت تغییر تکنولوژی برویم و هم دولت می توانست تشویق کند. یعنی آن یارانه ای که قرار بود به بخش تولید بدهد آن را از طریق نرخ استهلاک یک نوع معافیت مالیاتی برای صنایعی که تکنولوژی شان را تغییر می دادند و به سمت تکنولوژی مصرف پایین انرژی حرکت کرده بودند پرداخت می کرد و در سرمایه گذاری شان مشارکت کند. نتیجه این بود که در مدت کوتاهی به خصوص اگر اعتبارات بانکی آن را همراهی می کرد ما در ظرف زمانی متوسط بخش عمده ای از صنایع مان را بازسازی می کردیم. چون ما هنوز در تولید مزیت داریم. کارگر ما ارزان تر است، هنوز انرژی ارزان تر است و ما هیچ چیزی کم تر از کشور هایی مانند کره، ترکیه و مالزی نداریم.
به هر حال بار دیگر تاکید دارم که قاعدتا در اجرایی شدن هدفمند یارانه ها جملگی تاکید دارند و همانطور که شما اشاره کردید می توانستیم صنایع مان را به سمت بازسازی ببریم و مزیت تولید بیشتری پیدا کنیم. سوال اینجاست که این اتفاق افتاد یا نیفتاد؟
ما اشتباه کردیم. ما یارانه بخش تولید را به انرژی دادیم. یعنی درست نقطه مقابل حرکتی که باید می کردیم، انجام دادیم. یعنی به جای اینکه تنبیه کنیم که مصرف انرژی اش را بالا می برد و تشویق کنیم برای اینکه مصرف کاهش پیدا کند گفتیم ما این را جبران می کنیم همینطور مصرف ادامه داشته باشد.
بازه زمانی هم در نظر گرفته نشد که بر اساس آن همچین فرصتی در نظر گرفته شود. قبول دارید؟
ما یارانه ها را می دادیم و می گفتیم شما این دستگاه را که در حال حاضر صد واحد انرژی مصرف می کند، شما اگر توانستید با یک ماشینی که 50 واحد انرژی مصرف می کند، 50 درصد هزینه را معافیت مالیاتی در نظر می گرفتیم. ظرف دو سال دولت به این صنعت یارانه هدفمند می داد که تکنولوژی خودش را تغییر داده بود.
آقای دکتر پژویان بپذیرید که اجرای هدفمندی یارانه ها کام برخی تولید کنندگان را تلخ کرد. بی غرض اگر بخواهیم بحث کنیم کجای کار اشتباه بود و از دولت چه اشتباهی در اجرا سر زد که همچین تلخی به وجود آمد؟
من به روشنی دو اشتباه دولت را می گویم. همانطور که اشاره کردم دولت در زمینه هایی نتایج بسیار خوبی داشت اما اشتباه نخست دولت در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها برآورد اشتباهی بود که از درآمد ناشی از افزایش قیمت های حامل های انرژی داشت. وقتی قیمت ها بالا می رود بالاخره یک کشش تقاضا وجود دارد. کشش اینقدر پایین نیست که مقدار مصرف همان مقدار پایین بماند. آنها در نظر نگرفتند که مقدار مصرف کاهش پیدا کند درآمد های آنها هم از این افزایش قیمت انرژی کم می شود. نکته دوم اینکه دولت به جای اینکه یارانه را در جهت تشویق بخش تولید در جهت تغییر تکنولوژی بدهد یارانه را به مصرف انرژی داد. نتیجه این اقدام آشکارا و بر اساس اطلاعات و آمار این شد که در دوسالی که هدفمندی یارانه ها اجرا شد مصرف بسیاری از حامل های انرژی در بخش خانگی و تجاری کاهش پیدا کرد. این نشانه این نیست که مردم از سرما دچار آسیب شدند یا مسافرت نکردند یا اینکه بخش تجاری زود تر تعطیل کرده است. بلکه صرفه جویی کردند، سیستم های کارآمد تر استفاده کردند و توانستند مصرف را کم کنند. متاسفانه در بخش صنعت، کشاورزی شاهد افزایش مصرف بودیم. این نکته مثبتی نیست. ما باید شاهد کاهش مصرف انرژی بخش صنعت و کشاورزی هم بودیم. معیار شاخص تولیدات آنها را تولید نشان می دهد. آنها می توانستند با افزایش تولید مصرف حامل های انرژی شان را کاهش دهند تا ما مشاهده کنیم داریم به هدف می رسیم. به نظر من دولت در مجموع اطلاعاتی از راهکاری مناسب در بخش تولید نداشت.
از پرداخت نقدی دفاع می کنید؟
در کشور های عمده دنیا شما شاهد این هستید که یک نوع چتر حمایتی از طریق تامین اجتماعی، نظام مالیات ها و نظام دستمزد ایجاد می شود. ما در شرایطی که هدفمندی یارانه ها را شروع کردیم بهترین راه مان همین پرداخت نقدی بود. یعنی هیچ راهی بهتر از این نداشتیم.
چرا؟
چون اگر می خواستیم تازه زیر ساخت اصلاح تامین اجتماعی مان را شروع کنیم 7 سال طول می کشید. یعنی اگر همین الان هم برای اصلاح زیر ساخت تامین اجتماعی شروع کنیم 7 سال طول می کشد که به نظر به یک بهبود 60 تا 70 درصدص خواهیم رسید. اگر بخواهیم نظام مالیات مجموع درآمد را به اجرا بگذاریم به طریقی که به عنوان ابزار استفاده کنیم این هم یک دوره 5 تا 7 سال طول خواهد کشید. پس در نتیجه در آن زمان و تا زمانیکه ما بتوانیم این اصلاحات را در ساختار تامین اجتماعی و نظام مالیات ها و دستمزد ها ایجاد کنیم بهترین راه همین پرداخت نقدی یارانه است.
نکته ای که مورد نقد است به عدالت توزیع این پول نقدی بر می گردد. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
چون ما راهکاری برای تشخیص به عدالت آن نداریم بهترین دوم این است که به تمام مردم این پول پرداخت شود. ما نمی توانیم مردم را شناسایی کنیم که چه کسی نسبت به چه کس دیگر فقیر تر است.
آن جمع آوری اطلاعاتی که در رابطه با خانوار صورت گرفت هم بی اثر بود؟
آنها کاملا بی ارزش بود. هدر دادن یک بخشی از منابع بود.
برای ادامه این کار که از آن به عنوان اجرایی شدن فاز دوم هدفمندی یارانه ها نام برده می شود توصیه شما چیست؟
به نظر من اجرای مرحله دوم یک باید است. به همین دلیل که ما شاهد بودیم به محض اینکه اثرات اصلاح قیمت های نسبی دارد از بین می رود ما مجداد ما به همان عدم کارآیی در مصرف، تولید و قاچاق بر می گردیم. اما تاکید من بر این است که هدایت بخش تولید از طریق معافیت استهلاک مالیاتی و تامین منابع از طریق نظام بانکی برای صنایع مورد توجه قرار بگیرد تا بتوانند تجدید سرمایه گذاری کنند و به سمت تکنولوژی برتر و کم مصرف انرژی بروند باید در مرحله اول توجه قرار گیرد.
با حضور 30 کشور نخستین نمایشگاه توانمندی های صادراتی برگزار می شود
تهران- نخستین نمایشگاه توانمندی های صادراتی جمهوری اسلامی ایران از 18 تا 21 بهمن ماه سال جاری در محل دایمی نمایشگاه های بین المللی تهران برگزار می شود .
به گزارش ایرنا ، رییس ستاد برگزاری این نمایشگاه روز یکشنبه در نشستی با خبرنگاران عنوان کرد : با وجود تحریم های غرب علیه ایران اما قرار است 30 کشور در آن حضور به هم رسانند .
ˈحمیدرضا فضلعلیˈ گفت : تاکنون بیش از 200 شرکت بزرگ صادرکننده داخلی برای حضور در نخستین نمایشگاه ثبت نام کردهاند که پیشبینی میشود در فضایی نزدیک به 10 هزار متر مربع محصولات و خدمات خود را در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دهند.
فضلعلی تاکید کرد : با توجه به نگرش مسئولان برگزاری ایران اکسپو به این نمایشگاه به عنوان دروازه صادرات ایران به جهان، نزدیک به 500 بازرگان و مقام اقتصادی از 30 کشور جهان نیز به تهران دعوت شدهاند که یک فرصت استثنایی برای صادرکنندگان و شرکت کنندگان این نمایشگاه محسوب شود.
به گفته وی ، تاکنون هیات هایی از کشورهای ایتالیا ، اسپانیا ، امریکا ، روسیه ، چین ، ژاپن، آرژانتین ، ترکیه ، ازبکستان ، عراق ، کویت ، پاکستان ، افغانستان ، آذربایجان ، مصر ، هند ، کره جنوبی ، لهستان ، کوبا ، ویتنام ، عمان و ساحل عاج برای حضور در ایران اکسپو درخواست رسمی داده اند.
وی این توضیح را نیز داد که برخی درخواست کنندگان برای حضور در این نمایشگاه جزء کشورهایی هستند که خود طراح تحریمهای اقتصادی علیه ایران بوده، یا دست کم در اجرای آن همکاری داشتهاند.
وی افزود: تا کنون حضور شرکت هایی از استان های خراسان جنوبی ، کرمانشاه ، خوزستان ، سمنان ، سیستان و بلوچستان و بوشهر در این نمایشگاه قطعی شده است و درخواست های دیگر استان ها نیز به مرور زمان درحال دریافت است.
رئیس ستاد برگزاری نخستین نمایشگاه توانمندیهای صادراتی جمهوری اسلامی افزود:در حاشیه نمایشگاه نیز کارگاه های آموزشی بازاریابی در کشورهای هدف برای صادرکنندگان داخلی برگزار خواهد شد .
فضلعلی برگزاری جلسات مشترک بخش خصوصی و دولتی برای رفع برخی مشکلات در حوزه صادرات از دیگر برنامههای ایران اکسپو نام برد .
مسعود نیلی در یک تحلیل جامع از «کارنامه فاز اول هدفمندی» مطرح کرد ريسكهاي فاز دوم هدفمندي
دنیای اقتصاد- دکتر مسعود نیلی، اقتصاددان برجسته ایرانی با بررسی عملکرد دولت در اجرای فاز اول قانون هدفمندی یارانهها، چالشهای موجود بر سر اجرای فاز دوم این قانون را ارزیابی و پیشنهاد کرد، تصمیمگیری درباره این موضوع به پس از انتخابات سال آینده ریاستجمهوری موکول شود. این استاد اقتصاد، از وجود «یک پارادوکس بزرگ» پیش روی اقتصاد کشور درباره این موضوع سخن گفت و تصریح کرد: «از طرفی اگر قیمت انرژی را افزایش ندهیم، کمبود انرژی به ما تحمیل خواهد شد و به تنگنای اقتصادی کشور تبدیل خواهد شد. از طرف دیگر، کیفیت نازل کارشناسی و تشخیص نادرست مسائل، در کنار جرات و جسارت بالای تصمیم گیری، خود را بهصورت یک عدم تعادل کلیدی نهادی نمایان ساخته است. اگر این اصلاحات، محدود به بازار انرژی باشد، بحران آفرین خواهد بود. از این رو نیاز است، تصمیمگیری در این خصوص با پشتوانه عقلانیت و مطالعات کارشناسی صورت گیرد.» نیلی در عین حال با اشاره به اینکه در «ادبیات اقتصادی به بحران بانکی و بحران ارزی بحرانهای دوقلو میگویند» نسبت به خطر به وجود آمدن یک «بحران بانکی» در اثر اجرای نادرست فاز دوم هدفمندی هشدار داد.
دکتر مسعود نیلی با ارزیابی عملکرد دولت در اجرای قانون یارانهها تحلیل کردعبور از پارادوکس فاز دوم هدفمندی؛ چگونه؟
دنیایاقتصاد- دکتر مسعود نیلی، اقتصاددان سرشناس ایرانی با بررسی عملکرد اجرای قانون هدفمندی یارانهها در دو سال گذشته، چالشهای موجود بر سر اجرای فاز دوم این قانون را ارزیابی کرده و پیشنهاد داد: تصمیمگیری درباره این موضوع به پس از انتخابات سال آینده ریاستجمهوري موکول شود.
این استاد اقتصاد، از وجود «یک پارادوکس بزرگ» پیش روی اقتصاد کشور خبر داده و ميگوید: از طرفی اگر قیمت انرژی را افزایش ندهیم، کمبود انرژی به ما تحمیل خواهد شد و به تنگنای اقتصادی کشور تبدیل خواهد شد. از طرف دیگر، کیفیت نازل کارشناسی و تشخیص نادرست مسائل، در کنار جرات و جسارت بالای تصمیمگیری، خود را بهصورت یک عدم تعادل کلیدی نهادی نمایان ساخته است. [بنابر این] اگر این اصلاحات، محدود به بازار انرژی باشد، بحرانآفرین خواهد بود. از این رو نیاز است، تصمیم گیری در این خصوص با پشتوانه عقلانیت و مطالعات کارشناسی بيشتري صورت گیرد.
نیلی که معتقد است «بازار ارز شرایط باثباتی پیدا نکرده و آماده است که اگر نقدینگی باز هم بخواهد جابهجا شود، به سمت این بازار حرکت کند» در عین حال نسبت به خطر به وجود آمدن یک «بحران بانکی» در اثر اجرای نادرست فاز دوم هدفمندی هشدار داده است.
مشروح گفتار دکتر مسعود نیلی که در اتاق بازرگانی تهران ارائه و در شماره اخیر هفتهنامه «تجارت فردا» منتشر شده است، در پی ميآید.
***
موضوع افزایش قیمت انرژی و انجام اقدامات جبرانی برای خانوارها، سه نهاد اصلی متشکل از خانوارها، بنگاههای اقتصادی و دولت را تحت تاثیر قرار میدهد. دولت، هم بهعنوان نهادی که خود مصرفکننده انرژی و صادرکننده نفت به دنیا است و به طور مستقیم از این موضوع تاثیر میپذیرد هم بهعنوان نهاد سیاستگذار مورد توجه است.
در مبحث بنگاهها، من بنگاههای تولیدکننده انرژی را از بنگاههای اقتصادی تفکیک میکنم؛ چراکه سایر بنگاههای اقتصادی، مصرفکننده انرژی هستند و بنگاههای تولیدکننده انرژی، سمت عرضه بازار انرژی را تشکیل میدهند. اگر این چهار مولفه را تجمیع کنیم، در فرآیند از تجمیع رفتار آنها شرایط اقتصاد کلان کشور شکل میگیرد؛ در نتیجه ميتوان به تعادلها یا عدم تعادلهای اقتصاد کلان بهعنوان کانون اصلی بحث پرداخت.
اگر بخواهیم این مدل مفهومی را با توجه به مسائل مختلفی چون اقتصاد جهانی و ارتباط اقتصاد کشور با آن جزئیتر بررسی کنیم، باید به هر کدام از آن چهار مولفه بپردازیم که در این چارچوب از بنگاههای اقتصادی شروع میکنم.
هر بنگاه اقتصادی نهادی است که محصول یا محصولاتی را تولید و به بازار عرضه ميکند. بنابراین از محل فروش محصول کسب درآمد کرده و در مقابل برای انجام این فعالیت تولیدی هزینه پرداخت ميکند. این هزینهها را میتوان اینگونه دستهبندی کرد که در رتبه اول، هزینههای مرتبط با تورم قرار گیرد که منظور از آن، هر هزینهای است که به طور مستقیم تحت تاثیر تورم قرار ميگیرد؛ اعم از پرداخت به نیروی کار یا مواد مورد نیاز برای تولید که از داخل اقتصاد تامین میشود.
در رتبه دوم هزینه انرژی قرار میگیرد که آن را از هزینههای تورمی جدا کردهام؛ چون روندی متمایز از تورم داشته است؛ ضمن اینکه در رتبه سوم هزینههای ارزی به معنی واردات است که از نرخ ارز تاثیر میپذیرد و بالاخره چهارم هزینههای سرمایهگذاری و پنجم هزینههای تامین مالی است.
به طور بالقوه میتوان در نظر گرفت که یک بنگاه اقتصادی میتواند هم از منابع داخلی و هم از منابع خارجی تامین منابع مالی شود که البته این دو میتواند هزینههاي متفاوتی داشته باشد. لذا این یک مدل کلی بررسی عوامل هزینه و درآمد است که در یک بنگاه اقتصادی اثر میگذارد. همین مساله را برای خانوار هم میتوانیم در نظر بگیریم. خانوارها هم یکسری هزینههای مرتبط با تورم نظیر خریدهای روزمره خود دارند. هزینه مصرف انرژی و هزینه کالاهایی که مصرفی و وارداتی است که باز هم به خاطر نرخ ارز از هزینههای تورم جدا شده است. همچنین خانوار سه منبع درآمد دارد. منبع درآمد حاصل از کار، درآمد حاصل از پسانداز و پرداختهای انتقالی که از سمت دولت به آنها صورت میگیرد.
بنگاههای تولیدکننده انرژی هم همانند سایر بنگاهها، هزینههای مرتبط با تورم، هزینههای سرمایهگذاری و درآمد حاصل از فروش دارند. این بنگاهها از منظر قواعد کلی تفاوتی با سایر بنگاهها ندارند؛ ولی عمدتا دولتی هستند لذا بخشهایی از اقلام مربوط به سایر بنگاهها را حذف کردهام.
در بخش دولت باید به این مساله دقت شود که دولت کارمندانی دارد که به آنها پول پرداخت میکند و هزینههای عمرانیاش هم تحت تاثیر تورم قرار میگیرد. هزینه انرژی و پرداخت به خانوارها هم جزو دیگر هزینههای دولت است. در مقابل درآمد حاصل از صادرات نفت خام و درآمد مالیاتی در اختیار دولت قرار ميگیرد.
در این میان درآمد مالیاتی را اگر کمی وسیعتر در نظر بگیریم، شامل هر درآمدی به غیر از درآمد حاصل از صادرات نفت خام میشود. پس رفتار این چهار نهاد از نظر تحولات قیمت انرژی با مولفههای اصلی مرتبط با این موضوع به صورت مفهومی در نظر گرفته شده است.
5 عدم تعادل در اقتصاد کلان
تجمیع رفتار این مجموعه در قالب پنج عدم تعادل عمده اقتصادکلان و یک عدم تعادل زیستمحیطی مورد توجه قرار ميگیرد. پنج تعادل یا عدمتعادل در سطح اقتصاد کلان شامل بازار کار، تراز پرداختهای غیرنفتی، بازار انرژی، بودجه و سیستم بانکی است. از طرفی چون موضوع انرژی مطرح است به مساله آلودگی و مصرف انرژی میرسیم که امروزه کیفیت زندگی شهروندان به خصوص در کلانشهرها را بهصورت فاجعه باری تحت تاثیر قرار داده است. پس با یک عدم تعادل زیست محیطی هم روبهرو هستیم.
میخواهم در قالب این مدل کلی، مباحث را با محوریت تحولات قیمت انرژی توضیح دهم. در چارچوب این مدل، سه مقطع زمانی مورد توجه قرار گرفته است. مقاطع زمانی قبل از اجرای فاز اول افزایش قیمت انرژی، بعد از اجرای فاز اول و در نهایت مرحله فعلی که در آن قرار داریم.
حذف اصلاح قیمتها از برنامه سوم و چهارم
نقطه شروع در این بحث موضوع قیمت انرژی است. اگر در تعقیب مسائل اقتصاد ایران حضور ذهن داشته باشید به خاطر دارید که مساله افزایش قیمت انرژی از زمان برنامه اول بهصورت یک چالش جدی در حوزه تصمیمگیری مطرح بود؛ اما شاید به صورت سیستماتیک و به صورت یکپارچه و تجمیع شده در یک مدل اقتصادکلان، ابتدا در برنامه سوم مطرح شد.
بعد از چالشهای زیاد و اختلافنظرهایی که در این زمینه در دولت وجود داشت در نهایت این مساله در قالب ماده 117 در لایحه برنامه سوم گنجانده و به مجلس ارائه شد. مجلس پنجم راجع به حذف ماده 117 از برنامه سوم بحثهای زیادی داشت؛ جلسه غیرعلنی برگزار شد و دولت در مورد ضرورت انجام این کار توضیحات ارائه داد؛ اما نهایتا آن ماده از برنامه سوم حذف و مادهای جایگزین شد که تغییر قیمت انرژی را در سقف 20 درصد به بودجههای سالانه موکول کرد.
آنچه در برنامه سوم پیشبینی شده بود یک حسن بزرگ داشت؛ اینکه تغییر قیمت انرژی در کنار تغییر سایر متغیرهای اقتصادی در نظر گرفته شده بود. برای جبران آن هم سه حوزه دیده شده بود: یک قسمت پرداخت به خانوارها، البته نه به همه بلکه به گروههاي هدف. یک بخش برای اشتغال و بخش سوم هم برای توسعه حملونقل عمومی. سه جزء درآمدهای حاصل تقریبا بهطور مساوی بین این سه قسمت تقسیم ميشد.
نکته مهم دیگر این بود که تغییرات قیمت انرژی بهصورت تدریجی در نظر گرفته شده بود بهطوریکه حتی در پایان برنامه سوم هم به قیمتهای جهانی نميرسیدیم؛ اما روند اصلاحی بود. در برنامه چهارم مجددا این بحث مطرح و به لحاظ کارشناسی در داخل دولت جلوتر رفت و اصلاح رابطه مالی بین شرکت نفت و دولت به صورت بهره مالکانه هم مطرح شد. در نهایت اصلاح قیمت انرژی به صورت دو ماده در برنامه چهارم ارائه شد، به تصویب رسید و به صورت قانون برنامه درآمد.
در مجلس هفتم، آن دو ماده به صورت اصلاحیه از برنامه چهارم حذف شد. در این حذف تحلیلی وجود داشت که در این تحلیل تورم نه بهعنوان یک مساله اقتصاد کلان بلکه بیشتر بهعنوان مساله اقتصاد خرد دیده و عمدتا هم منشأ آن سمت هزینه در نظر گرفته میشد.
بنابراین نظر آنها این بود که اگر بخواهیم تورم را در کشور کاهش دهیم، باید هزینههای بنگاه و هزینههای خانوار را با استفاده از ابزارهای مستقیمی که در اختیار دولت است، کم کنیم. پس گفتند راه این است که قیمت انرژی، نرخ ارز و نرخ سود بانک را پایین بیاوریم. تحلیلی گروهی داشتند که اگر این سه قیمت عمده را کاهش دهیم، قیمت تمام شده بنگاهها کاهش پیدا میکند و همچنین خانوارها به خاطر اینکه هزینههایشان از سمت انرژی و هزینه محصولات مصرفی کاهش مییابد، در نتیجه از تورم کاسته میشود.
بر این اساس، آن ماده برنامه چهارم که درست در نقطه مقابل این تحلیل بود، حذف شد. طرح تثبیت قیمت انرژی به تصویب رسید و چند ماه بعد دولت هم نرخ سود تسهیلات بانکی را کاهش داد و اصرار هم وجود داشت که نرخ ارز را هم ميتوانیم کاهش دهیم. تصور این بود که با این رویکرد تحولی عمده در اقتصاد و معیشت مردم بهوجود خواهد آمد؛ تا آنجا که در پایان سال 1383 مجلس این بسته سیاستی را بهعنوان عیدی سال 1384 مطرح کرد و در توجیه اهمیت ثابت نگاه داشتن قیمت انرژی به مردم گفت که اگر قیمت بنزین به صد تومان میرسید تورم 100 درصد بهوجود ميآمد!
این فرضیهاي بود که اجرا شد. قیمت انرژی به صورت واقعی و نرخ سود بانکی هم به مقدار قابل توجهی کاهش یافت. درست در فضایی که تقریبا به سمتی حرکت کرده بودیم که بانکهای خصوصی آزادی عمل نسبی در تنظیم رفتارشان با مشتریان داشتند و بانکهای دولتی به سمت رفتار اقتصادی حرکت ميکردند، نرخ سود بانکی به صورت تکلیفی کاهش پیدا کرد. قیمت انرژی تثبیت شد و روی نرخ ارز هم فشار گذاشته شد که اگر ميشود، کاهش پیدا کند.
همین باعث شد که با توجه به تورم دو رقمی که سالهاي سال داشتیم، قیمت نسبی انرژی و قیمت نسبی واردات کاهش پیدا کند. از طرفی قیمت نسبی سرمایه به خاطر کاهش نرخ سود تسهیلات هم کم شد. به خاطر این سیاست در شرایطی که بنگاه با هزینههای تورمی مواجه است، وقتی که قیمت انرژی کاهش یابد، در رفتار اقتصادی خود به این صورت نشان ميدهد که هر چقدر بیشتر از نهاده ارزانتر در مقایسه با نهاده گرانتر استفاده کند. در نتیجه بنگاههای ما به سمت مصرف بیشتر انرژی حرکت کردند. و همان طور که ميدانید شدت انرژی در کشور ما تقریبا بالاترین در سطح دنیا است.
صنایع ما با توجه به ارزان بودن نسبی انرژی، ترکیبشان به سمت صنایع انرژیبر حرکت کرد و فرآیندهای تولید انرژیبر شد. چهار رشته اصلی صنعت ما که حدود بالای 60 درصد ارزش افزوده صنعت ما را تشکیل ميدهند، صنایع به شدت انرژیبر ما هستند.
اثر کاهش نرخ ارز بر افزایش واردات
سیاست دومی که در کشور اتخاذ شد، این بود که نرخ ارز را کاهش دهیم که کاهش نرخ ارز در شرایط تورمی عملا باعث ميشود که نسبت قیمت واردات در مقایسه با کالای داخلی ارزانتر شود و این ارزانتر شدن طبیعتا علامتی که به مصرفکننده و تولیدکننده ميدهد این است که بیشتر از کالایی مصرف کنند که ارزانتر است. درنتیجه واردات ما افزایش یافت. نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی شاخصی است از میزان وابستگی اقتصاد به خارج و این نسبت با شدت زیادی افزایش پیدا کرد. طوری که فقط در سالهای دهه 80 وابستگی ما در تولید به اقتصاد جهانی بیش از دو برابر شد. همانطور که واردات به طور نسبی ارزانتر میشد اقتصاد ما هم به طور نسبی به واردات وابستهتر میشد.
نرخ سود بانکی هم که یکباره به شدت کاهش پیدا کرد. این کاهش به این معنی بود که کسانی که در سیستم بانکی سپردهگذاری میکردند انگار که از آنها مالیات گرفته ميشود و در مقابل به کسانی که تسهیلات از بانک ميگیرند یارانه داده میشود. این مساله باعث شد که بنگاههاي اقتصادی ما در انتخاب بین سرمایه و نیروی کار، به سمت استفاده هر چه بیشتر از سرمایه حرکت کنند. این اتفاق نادری است که در کشور ما افتاده است که اشتغال صنعت ما منفی شد.با توجه به اینکه نیروی کار با تورم گران ميشد، ولی سیستم بانکی تسهیلاتش را با قیمت پایینتر میداد، لذا بنگاهها به سمت افزایش هر چه بیشتر سرمایه و استفاده هر چه کمتر از نیروی کار حرکت کردند. این خلاف آن چیزی است که ما در اقتصاد در جهت اشتغالزایی به آن نیاز داریم.
حالا اثر این سیاست روی این پنج عدم تعادلی که در اقتصاد کلان وجود دارد را ملاحظه کنید: در سیستم بانکی این اتفاق افتاد که بدهی بانکها به بانک مرکزی افزایش یافت. علت این بود که ارزش سپرده واقعی که مردم در بانک ميگذاشتند مدام کاهش پیدا ميکرد و در مقابل تسهیلاتی که از بانک گرفته ميشد، ارزان تر شده بود. در نتیجه تقاضا برای تسهیلات بیشتر شده و تراز بانکها منفی ميشد.
بانکها برای جبران این تراز منفی به بانک مرکزی مراجعه ميکردند و بانک مرکزی هم به بانکها وام ميداد. بنابراین حجم نقدینگی و حجم پایه پولی در نتیجه افزایش بدهی بانکها به بانک مرکزی با شدت خیلی زیادی در این فاصله افزایش یافت. در مباحث اقتصاد کلان، بدهی بانکها به بانک مرکزی را بهعنوان یک شاخصی از تعادل یا عدم تعادل سیستم بانکی در نظر ميگیریم. وقتی که شاخص بسیار زیاد است نشان ميدهد که عدم تعادل در سیستم بانکی تشدید شد.
از طرف دیگر وقتی قیمت انرژی را پایین ميگذاریم، مصرف آن افزایش ميیابد. مصرف انرژی که زیاد شود، دولت مجبور است که آن انرژی را با واردات تامین کند. با این کار مقدار صادرات خالصی که در اختیار دولت خواهد ماند، کم ميشود و بنابراین درآمد دولت کاهش ميیابد. علاوه بر آن وقتی که نرخ ارز را هم کاهش یا ثابت نگه ميداریم، عددی که در درآمد ارزی ضرب ميشود هم کاهش خواهد یافت.
در نتیجه بنگاههای تولیدکننده انرژی مثل توانیر، شرکت گاز و پخش و پالایش با مشکل مواجه میشوند چون نمیتوانند درآمد جذب کنند و دولت ناچار ميشود که به این بنگاهها هم کمک کند. کما اینکه در همان طرحی که در سال 1386 به تصویب رسید، مجلس مجوز داد که از حساب ذخیره ارزی به توانیر و شرکتهای تولیدکننده انرژی پول داده شود.
مجموعه این اتفاقات کسری بودجه دولت را افزایش داد. این افزایش کسری بودجه دولت به معنی افزایش حجم نقدینگی و افزایش تورم است. پس آن فرضیهای که ابتدا تصور ميکرد اگر هزینه بنگاهها را به صورت اداری کاهش دهیم، تورم کاهش مییابد خودش را نقض کرد. چون در نهایت باعث کسری بودجه دولت و کسری سیستم بانکی میشد و با تاثیر روی پایه پولی و حجم نقدینگی، تورم را تشدید ميکرد.
از طرف دیگر کاهش نرخ ارز باعث شد که تقاضا برای واردات خیلی زیاد شود و تراز غیرنفتی ما با شدت افزایش یابد. شکاف تراز پرداختهاي غیرنفتی نشان ميدهد که اقتصاد ما هر چه بیشتر به نفت وابسته شد. نتیجه این بود که نرخ تورم در سال 1386 و 1387 به جای انتظار کاهشی که داشتیم، افزایش یافت.
اشتغال ثابت طی 6 سال
ما در نرخ بیکاری هم یک مشکل بزرگ داریم. اینکه ساختار بیکاری ما با آنچه که در اروپا و آمریکا وجود دارد بسیار متفاوت است. بیکاری در آنجا نوسانی و چرخهای است. درست است که مثلا در اقتصاد اروپا حدود 20 میلیون بیکار داریم، اما این تعداد به این معنی نیست که 20 میلیون نفر مشخص هستند که برای مدتی طولانی بیکارند. این 20 میلیون نفر هر سه ماه، چهار ماه یکبار افرادش تغییر ميکند.
یعنی در بازار کار جابهجایی داریم. برخی بنگاهها تعدیل نیرو ميکنند و بنگاههایی دیگر نیروی جدید میگیرند. اینکه یک عدهای همواره بیکار باشند، بیکاری ساختاری است. پدیده بیکاری در بازار کار ما شبیه به برخی کشورهای مهم دیگر خاورمیانه است. در کشورهای پیشرفته دوره انتظار برای ورود به بازار کار حدود سه تا پنج ماه است. این دوره برای بازار کار ما بسیار زیاد است و تقریبا فرد بیکار انتظار ندارد که شغل بیابد. این هم به بازه سنی نیروهای جوان بر ميگردد. به همین خاطر در کشور ما نرخ بیکاری 15 تا 29 سال، تفاوت معناداری با متوسط نرخ بیکاری دارد. شکاف بیکاری جوانان در این دوره افزایش يافته و بیکاری جوانان، زنان و تحصیلکردگان را تشدید کرد.
تعداد شاغلین ما در سال 1355 چیزی حدود 5/8 میلیون نفر بوده است. این رقم در سال 1365 به حدود 7/10 میلیون نفر رسیده است. یعنی تعداد شاغلین کشور در حال افزایش بوده است. در سالهای 1380 تا 1384 که در برنامه سوم هدف ایجاد حدود 780 هزار شغل در سال مشخص شده بود، به طور متوسط حدود 765 هزار شغل در سال ایجاد شد. اما پس از آن در اقتصاد ما اتفاق عجیبی افتاد.
تعداد شاغلین ما از سال 1384 تا آخرین رقمی که در سال 1389 داریم، تقریبا ثابت و در حدود 20 میلیون و 660 هزار نفر است. یعنی به طور بی سابقه ای، خالص ایجاد شغل در اقتصاد ما در سالهای اخیر صفر بوده است. در هر حال تعدادی شغل از دست میدهند و تعدادی هم به دست ميآورند. اما خالص ایجاد اشتغال که جمع کل شاغلین کشور ميشود، ثابت بوده است.
این اتفاق درست در زمانی رخ داده که ما در اوج منابع بودهایم. حتی در دوران جنگ که ما به شدت با محدودیت منابع مواجه بودیم، به طور متوسط بیش از 250 هزار شغل در سال ایجاد شده بود. در فاصله سالهای اخیر تعداد ایجاد شغل در کشور صفر بوده است. و اگر سال 90 را هم به آن اضافه کنیم، به این نتیجه ميرسیم که تقریبا 65 هزار شغل هم از دست داده ایم. این مساله در نتیجه همان تصمیماتی است که درباره بنگاهها گرفته شده است.
همین شرایط بود که پنج عدم تعادل اصلی را در اقتصاد ما بوجود آورد. در بودجه، در بازار کار، در سیستم بانکی، در بازار انرژی و در تراز پرداختها دچار عدم تعادل با ابعاد بزرگ شدیم و علاوه بر آن ما به سمت یک فاجعه زیست محیطی هم با مصرف بالای انرژی حرکت کردیم.
اتفاقی که افتاد این بود که از بین این پنج عدم تعادل، توجه فقط روی یکی از آنها یعنی قیمت انرژی جلب شد. بعد از بحثهاي زیادی که انجام شد، سیاستگذار نظرش نسبت به قبل تغییر کرد و به این رویکرد رسید که قیمت انرژی را افزایش دهد و به مردم پرداخت مستقیم داشته باشد. این اتفاق در اواخر آذر 1389 روی داد.
اضافه شدن اثر تحریمها
در این سال اتفاق دیگری هم افتاد و آن تصویب قطعنامه شورای امنیت بود که موضوع تحریم ما شکل خیلی جدی به خودش گرفت. بنابراین چشماندازی ترسیم شد که ما به لحاظ منابع بیرونی تحت فشار قرار خواهیم گرفت و روشن شد که در مسیر ما، محدودیتهای بیرونی زیاد خواهد شد.
من همان زمان به سفارش اتاق تهران، مطالعهاي راجع به آثار و پیامدهای اصلاح افزایش قیمت انرژی انجام دادم. در آن کتاب همین تحلیل را داشتیم که وقتی قیمت انرژی افزایش پیدا کند، بنگاهها قاعدتا برای اینکه این مولفهای که قبلا هزینههایشان را کم ميکرده، جبران کنند به سمت سایر مولفههایی که منجر به صرفه جویی بیشتر ميشود، روی ميآورند. آن صرفهجویی نیز این است که به واردات و منابع بانکی که نرخ تسهیلاتش پایین است بیشتر اتکا کنند.
البته انتظار سیاستگذار این بود که این بنگاهها در جهت بهبود تکنولوژی و خطوط تولیدشان سرمایهگذاری کنند و از این اصلاحات به سمت تکنولوژیهاي کمتر انرژیبر حرکت کنند. اما تحریم و نامساعدتر شدن فضای کسبوکار آنها را محدود کرد. قاعدتا با تحریم دسترسی به منابع مالی خارجی که پیش از این هم میسر نبود، کاهش پیدا کرد، بنابراین به سمت بازار ارز فشار ایجاد شد. خود به خود وقتی که به یک سمت هزینه فشار ميآید این فشار به بخش دیگر منتقل ميشود که ممکن است امکان صرفهجویی ایجاد کند. همچنین به سیستم بانکی برای اخذ تسهیلات فشار وارد میشود.
از طرف دیگر دولت نگران این بود که این افزایش بالا در قیمت انرژی ممکن است باعث شود بنگاهها نیز قیمت محصولاتشان را خیلی افزایش دهند و تورم بالا ایجاد شود. بنابراین روی قیمت فروش محصولات بنگاههای تولیدی کنترل زیادی اعمال کرد. حال هر چقدر بنگاه مهمتر و بزرگتر بود، این کنترل هم جدیتر و سختتر اعمال ميشد و هر چقدر بنگاهها کوچکتر و
کم اهمیتتر بودند، آزادی عمل بیشتری داشتند.
در نتیجه بنگاه هم از سوی درآمد و هم از سمت هزینه در فشار قرار گرفت. لذا تقاضا هم برای ارز و هم برای سرمایه افزایش یافت. این همان نکتهاي بود که ما دقیقا در کتاب آثار و پیامدهای اجرای هدفمندی یارانهها پیشبینی کرده بودیم. ما گفتیم تقاضا برای نیروی کار کاهش و برای سرمایه و ارز افزایش پیدا خواهد کرد. شرایط ذکر شده در کنار افزایش شدید حجم نقدینگی، باعث شد نرخ ارز با جهش مواجه شود و این جهش در کنار افزایش قیمت انرژی، فشار زیادی را روی بازار ارز و بازار طلا بگذارد.
زمانی که ما آن مطالعه را انجام داده بودیم و هنوز قیمت انرژی افزایش نیافته بود، کمیسیونی که در مجلس مسوول بررسی این کار بود، از من دعوت کرد تا برای این طرح نظر بگیرند. من براساس همین مطالعات توصیه کردم که اصلاح اقتصادی ما نیازمند اصلاح حداقل سه قیمت با هم است: نرخ ارز، قیمت انرژی و نرخ سود بانک. گفتم که اگر این سه را با هم اصلاح نکنید، عدم تعادل از یک بازار به بازارهای دیگر منتقل ميشود و عدم تعادل آنها را تشدید ميکند.
آن موقع با این نظر من به شدت مخالفت کردند و گفتند یعنی نظر شما این است که نرخ ارز از 1000 تومان هم بالاتر میرود!؟ ما ميخواهیم به بنگاهها و خانوارها کمک کنیم و برای این کار میخواهیم نرخ ارز را پایین نگه داریم و اگر اینهایی که شما ميگویید انجام دهیم معلوم نیست چه تورمهایی رخ خواهد داد.
اهمیت توالی اصلاحات اقتصادی
البته واقعیت این است که در آن زمان در ذهن من به هیچ وجه ارقامی مانند دلار 3000 تومانی نبود. اما اتفاقی که آن زمان گفتیم روی داد و دقیقا هر سه قیمت افزایش یافت. سال گذشته پس از این وقایع اقتصادی بنده مقالهاي در یکی از روزنامهها نوشتم تحت عنوان: «میان ماه من تا ماه گردون». یعنی آن موقع من ميگفتم نرخ ارز و نرخ بانکی و قیمت انرژی باید با توالی درست در کنار هم افزایش پیدا کند و الان هم این اتفاق افتاده اما این کجا و آن کجا! یکی از مسائلی که در ادبیات اصلاحات اقتصادی روی آن بسیار تاکید ميشود، توالی درست در اصلاحات است. شما نميتوانید بهطور تصادفی بازاری را بگیرید و بگویید من قصد اصلاح آن را دارم.
بسیار مهم است که از کدام بازار شروع و به کدام بازار ختم کنید. البته یک نظر هم این است که اصلاح همه را با هم انجام دهید. که شوک درمانی است. ولی اگر آن را کنار بگذاریم، مساله این است که توالی اصلاحات از کجا باشد؟ آن زمان نظر ما این بود که ابتدا باید از بازار ارز شروع کنیم و بعد حتما به بازار انرژی برسیم.
دقیقا آنچه من در آن جلسه کمیسیون مجلس توضیح دادم این بود که اگر شما قیمت انرژی را افزایش دهید و بعد نرخ ارز در توالی آن افزایش یابد، فوب خلیجفارس که هدف شماست، عدد دیگری خواهد شد و دوباره باید بروید با آن قیمت خودتان را تطبیق دهید و همین طور آن سیبلی که دارید به آن تیر پرتاب ميکنید، خودش جابهجا ميشود. بنابراین شما را گرفتار یک سیکل معیوب ميکند.
به هر حال نتیجه این شد که بنگاههای ما با هزینههاي مختلفی که با آن مواجه بودند، در فشار قرار گرفتند. تحریم هم اثر خودش را گذاشت و بنگاههای عمده و مهم که محصولات قابل توجهی داشتند، به لحاظ فروش محصولشان هم در فشار قرار گرفتند.
در قسمت خانوار، قیمت انرژی افزایش پیدا کرد. طبیعتا انتظار هم ميرفت که تورم هم افزایش پیدا کند. حتی اگر قانون کاملا درست هم اجرا ميشد تورم حتما افزایش ميیافت. چون وضع مالی دولت نامساعد شد، وضع بنگاهها نامساعد شد، بنابراین دستمزد حقیقی نیروی کار کاهش یافت. دستمزد حقیقی منظورم دستمزدی اسمی است که با تورم دچار کاهش ارزش شده است.
از طرفی چون قبل از این افزایش، نرخ سود بانکی کاهش یافته بود، درآمد واقعی مردم هم از سپردهگذاری کاهش یافته بود. اگر یک دستهبندی کلی در خانوارها به دو گروه خانوارهای فقیر و خانوارهای پردرآمد داشته باشیم، قشر متوسط را کنار میگذارم، یارانهای که دولت داد، برای خانوارهای فقیر خیلی عمده شد و خانوارهای پردرآمد که بخش عمدهای از نقدینگی سپرده آنها در سیستم بانکی است، به سمت بازار ارز و طلا روانه شد. یعنی گروههای پردرآمد جامعه، پرتفوی خودشان را به سمت ارز و طلا بردند.
گروههاي کمدرآمد جامعه هم با مواد غذایی و نیازهای اولیه سعی کردند خودشان را در برابر تورمی که اتفاق افتاده بود، به اصطلاح هج کنند. اما چون ارزش دستمزدشان کم شده بود، اتکایشان به یارانه دولت افزایش یافت. دولت بیش از توازن دریافتیاش از فروش انرژی به خانوارها پرداخت کرد و بنابراین یک سرفصل جدید به کسری بودجه دولت اضافه شد. طبیعتا هزینههاي خود دولت هم در نتیجه افزایش هزینههای انرژی بالا رفت و همچنین به خاطر تحریمها، درآمد حاصل از فروش نفت هم کاهش یافت. بنابراین کسری بودجه دولت، عدد قابلتوجهی شد. بنگاههای تولیدکننده انرژی قبل از افزایش قیمت انرژی هم تحت فشار بودند.
پس از افزایش قیمت به خاطر اینکه بین دریافتی و پرداختی سازمان هدفمندسازی یارانهها توازن برقرار نبود، کل منابعی که از فروش انرژی حاصل ميشد، اول به سازمان هدفمندسازی یارانهها ميرفت و بعد از آنجا به بنگاههای تولیدکننده انرژی پرداخت ميشد. مثلا اینطور نیست که وقتی ما بنزین ميزنیم و به پمپ بنزین پول پرداخت ميکنیم، این پول درآمد شرکت پخش و پالایش باشد و بعد بگوییم درآمد شرکت پخش و پالایش حالا ميتواند درآمدش را با هزینههایش یعنی نفتی که قبلا 5 دلار از شرکت نفت میخریده و حالا 30 دلار شده است، تطبیق دهد.
پول بنزینی که ما از پمپ بنزین ميخریم به حساب سازمان هدفمندسازی یارانهها ميرود. قبوض برق و گازی که ما ميپردازیم، به حساب سازمان هدفمندسازی یارانهها ميرود. بنگاههای تولیدکننده انرژی هم باید بابت هزینه هایشان منابع مورد نیاز خود را از این شرکت دریافت کنند نه از فعالیت واقعی اقتصادی خودشان.
بنابراین عملا سمت عرضه انرژی در معرض دو مشکل توامان قرار گرفت. یکی تحریم که فشار اصلیاش روی شرکتهاي تولیدکننده انرژی و بخش بالا دستی بود. دیگری هم مشکل مالی در بخش
پاییندستی و در نتیجه به هم خوردن رابطه مالی بین فروشنده، خریدار، دولت و سازمان هدفمندسازی یارانهها. این مجموعه، اختلالهاي جدی در کارکرد سیستم بخش عرضه انرژی ایجاد کرد. برمیگردم به آن پنج عدم تعادلی که در ابتدا گفته بودم. عدم تعادل در سیستم بانکی به دلیل افزایش فشار بنگاهها روی سیستم بانکی تشدید شد؛ کسری بودجه دولت به خاطر افزایش کسری سازمان هدفمندسازی یارانهها و تحریمها تشدید شد؛ کسری تراز پرداختهای ما به خاطر حملهای که به بازار ارز شد، شدت گرفت؛ در بازار انرژی در سمت تقاضا بهبود رفتار و در سمت عرضه اختلال رفتار ایجاد شد و مجموعه اینها عدم تعادل بازار کار را تشدید کرد. در کنار همه اینها ما بهطور بسیار جدی با یک فاجعه زیست محیطی به دلیل آلودگی هوا مواجه شدیم.
سازمان هدفمندسازی یارانهها تقریبا کمی کمتر از نصف آن مقداری که به مردم پرداخت ميکرد درآمد داشت و بنابراين با کسری مواجه بود. در نتیجه تورم تشدید شد و بدهی بانکها به بانک مرکزی خیلی افزایش یافت.
عدم توجه به اثرات سرریز اصلاح بازار انرژی در سایر بازارها و اجرای این طرح همراه با شدت گرفتن تحریمها منجر به عدمتراز مالی دولت در پرداخت نقدی یارانهها، افزایش نرخ ارز، کاهش مجدد نسبی قیمتها در مقایسه با قیمت فوب خلیج فارس، شکلگیری مجدد قاچاق و از آن سمت هم کاهش ارزش حقیقی یارانه نقدی شد.
کاهش قدرت خرید یارانه نقدی
با توجه به افزایش سطح عمومی قیمتها برای خانوارها، یارانه 45500 تومانی را که در آذر 89 به مردم پرداخت ميشد اگر در ماه شهریور ارزیابی کنید چیزی حدود 30 هزار تومان شده است. الان اگر حساب کنید شاید 27 هزار تومان شده باشد. یعنی قدرت خرید مبلغ پرداختی که دولت به خانوارها ميداد، کاهش قابل توجهی پیدا کرد.
این نکته را هم بگویم که وقتی قیمت مهمی مثل انرژی افزایش پیدا میکند، طبیعتا نمیشود، هیچ سیاست جبرانی نداشته باشیم. چند راه برای این کار وجود دارد. یکی از راههایش این است که به همه به صورت مساوی پرداخت کنید، اما فقط به این منظور که در یک فاصلهای بنگاهها راه بیفتند؛ یعنی مثلا وقتی ميرسیم به مرحلهاي که دیگر این 45500 تومان دیگر رسیده به 15 و 10 هزار تومان دیگر مردم واقعا از شغلشان درآمد
کسب کنند.
این فاصلهاي که دوران گذار است را یارانه نقدی ميتواند جبران کند. ولی اگر عکس این روی دهد، یعنی آنکه روند بنگاهها بدتر شود و وزنی که دولت به صورت یارانه ميدهد افزایش پیدا کند، این خلاف مسیر درستی است که ما باید طی کنیم. یعنی عملا مردم، زندگی روزمره شان بیشتر به پرداختهاي دولت وابسته ميشود که طبیعتا آن پرداختها هیچ رابطهای با کارآیی در سطح خرد و با منبع موجود در سطح کلان ندارد، اگر به عدد قابلتوجهی در زندگی مردم تبدیل شود، انگیزه کار و تلاش را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
فاز دوم هدفمندی یارانهها
حال به فاز دوم میرسیم. شرایطی را که در حال حاضر در آن قرار داریم در نظر بگیرید. میدانیم که تقریبا مشخص است روند تحریم در جهت تشدید حرکت ميکند. این را همه ميدانیم و اطلاع رسانی اش هم از آن طرف کاملا مشخص است. مثلا قبلا هم ميدانستیم که در ماه جولای چه اتفاقی خواهد افتاد. همه اینها به لحاظ زمانبندی و اینکه چه اتفاقی ميافتد کاملا روشن است. مسیری هم که در حال طی شدن است بدون تردید در جهت تشدید آن است. در حال حاضر با شتاب تورم و تشدید تحریم مواجه هستیم؛ بازار ارز شرایط باثباتی پیدا نکرده و آماده است که اگر نقدینگی باز هم بخواهد جابهجا شود، به سمت این بازار حرکت کند. قاعدتا در شرایط فعلی اگر فرض کنیم که قیمت انرژی زیاد شود، حساسیت روی افزایش قیمتها با توجه به نزدیک شدن به زمان انتخابات حتما خیلی زیاد خواهد بود؛ بنابراین کنترل قیمت روی بنگاهها حتما با شدت بالایی اعمال خواهد شد. در نتیجه بنگاههای اقتصادی که در فشار فزاینده تحریم قرار دارند دچار فشار مضاعفی خواهند شد.
نمیدانیم دولت چه ميخواهد بکند
اشکال فعلی سخنان من این است که نميدانیم دولت واقعا چه ميخواهد بکند؛ همانطور که نميدانیم دولت خودش فاز اول را چگونه ارزیابی میکند. اطلاعی از تصمیم دولت در دست نیست. تنها براساس گفته دولت مبنی بر پنج برابر کردن یارانههای پرداختی میتوانیم حدس بزنیم که قیمتها حداقل پنج برابر خواهد شد. اگر اینگونه در نظر بگیریم قاعدتا هزینه انرژی بنگاهها، هزینه ارزی و هزینه تحریم زیاد ميشود؛ فشار تورم افزایش پیدا ميکند و کنترل قیمت شدیدتر روی بنگاهها اعمال ميشود.
آنچه که ميتواند، بقای بنگاه را برای کوتاه مدت برقرار کند، این است که بنگاه ها، به تعهدات خودشان در قبال بانکها عمل نکنند. یعنی باز میرسیم به همان نکتهاي که سال 1388 گفتیم مبنی بر اینکه در اصلاح اقتصادی نميشود فقط یک بازار هدف باشد. باید حداقلی از بازارها در نظر گرفته شود که به آن توجهی نشد.
خطر بروز بحران در نظام بانکی
عدم توجه دوباره به آن هم ميتواند هزینه خیلی سنگین تری به ما تحمیل کند. به این صورت که ما را با بحران بانکی مواجه کند. یعنی یا بانکها در معرض بحران قرار ميگیرند یا بانک مرکزی باید با شدت خیلی زیاد به بانکها پول بدهد که رشد نقدینگی خیلی افزایش پیدا میکند و ما با تورم زیادی مواجه میشویم. اگر بانک مرکزی در چند سال گذشته به بانکها پول نداده بود، طبیعتا بانکها در پرداخت مشکل پیدا ميکردند و مردم پولشان را از بانک خارج ميکردند، در نتیجه بانکها ورشکست ميشدند؛ بنابراین چیزی که ممکن است پیش بیاید بحران بانکی است.
در ادبیات اقتصادی به بحران بانکی و بحران ارزی بحرانهاي دوقلو ميگویند؛ یعنی اینکه بحران ارزی به بحران بانکی تبدیل ميشود یا بحران بانکی به بحران ارزی تبدیل ميشود و یا با هم رخ ميدهند. بنابراین، ممکن است که بنگاههاي ما در رابطه خودشان با بانک دچار مشکل شوند. از طرف دیگر هم بهخاطر اینکه بودجه سال آینده دولت قاعدتا بودجه خیلی سختی خواهد بود، بنابراین، رفاه برآمده از رفتار طبیعی دولت برای خانوارها بسیار کم خواهد بود و در نتیجه نقش یارانهها چشمگیر خواهد شد. اگر پرداختی به خانوارها صورت بگیرد دوباره ميتواند همان حمله به بازار ارزی را ایجاد کند.
البته واقعا منظورم این نیست که حتما این اتفاقات روی میدهد. اما هر تصمیم گیرندهاي در هر مقیاسی حتی مقیاس کوچک، باید ریسکها را محاسبه کند و تحلیل ریسک داشته باشد. تحلیل ریسک در سطح سیاستگذاری بسیار حائز اهمیت است و این امکان را فراهم ميکند که بدانیم ممکن است با چه ریسک هایی مواجه شویم تا آن را به حداقل برسانیم.
ریسکهاي پنج برابر شدن قیمتها و یارانهها
در این بخش ميخواهم به برخی خطرات ریسکهاي موجود اشاره کنم؛ بروز تلاطم در کارکرد سیستم بانکی، التهاب بازار ارز، افزایش شدت تحریمها و کاهش صادرات از عوارض این ریسکها تلقی ميشود. در مورد کسری سازمان هدفمندسازی یارانهها نیز باید بگویم، چنانچه، یارانهها پنج برابر شود، دو حالت ميتواند رخ دهد.
نخست آنکه با پنج برابر شدن قیمتها، مصرف بنگاه و خانوار کاهش نیابد. حالت دوم این است که اگر قیمتها افزایش یابد، میزان مصرف در بنگاه و خانوار تعدیل شود. اگر مصرف این دو گروه تعدیل نشود، بهترین حالت برای دولت رخ داده است؛ به این دلیل که ميتواند، بیشترین منابع را جمعآوری کند.
با تعدیل رفتار مصرفی در خانوارها، منابعی که به طور مستقیم به دولت ميرسد، کاهش ميیابد. البته در مورد نفت این فرضیه مطرح است که هرچه درآمد نفتی کاهش یابد، دولت ميتواند بیشتر نفت صادر کند. به این ترتیب ميتواند آن بخش از درآمدی که از محل صادرات بیشتر نفت به دست آورده است را به خانوارها بپردازد. اما در مورد گاز این فرضیه نميتواند درست باشد. در صورت کاهش مصرف گاز در داخل، امکان صادرات بیشتر گاز در حال حاضر وجود ندارد. در بهترین حالت، اگر تصور کنیم، مصرف مردم تا حد ممکن کاهش یافته است، به لحاظ مالی به نفع سازمان هدفمندسازی یارانهها خواهد بود، در این صورت با پنج برابر شدن قیمت انرژی، چنانچه یارانه پرداختی به مردم نیز پنج برابر شود، پرداخت به مردم به معنی پنج برابر شدن کسری سازمان هدفمندسازی یارانهها است.
اما راهکار چیست؟ اکنون ما با این دشواری مواجه هستیم که در مقطع اوج گیری و تشدید تحریمها، درصدد افزایش قیمت انرژی هستیم. این جبری است که به ما تحمیل شده و از سوی دیگر، ما مجبور به پرداخت هزینههاي سنگین تری هستیم. تردیدی نیست که با تداوم روند موجود، با تحریم یا بدون تحریم با کمبود انرژی مواجه خواهیم شد و مواجه شدن با این کمبود، اصلاح بازار انرژی را اجتناب ناپذیر خواهد کرد.
ضرورت جامعنگری
در واقع هر تصمیمگیرندهاي در آینده ناگزیر به اصلاح قیمت انرژی خواهد بود. یعنی اگر اصلاح قیمت انرژی پیش از این نوعی اختیار تلقی ميشد، در روند موجود یک الزام است. اما صحبت بر سر چگونگی انجام آن است. اگر تشدید تحریمها به گونهاي بازار انرژی را هدف قرار بدهد که تولید انرژی هم در فشار تحریم باشد و هم در فشار مالی، پنج برابر شدن رقم یارانه ها، تنها یک سیاست بازتوزیعی خواهد بود. به این معنا که پولی را از مردم دریافت کنیم و خیلی بیشتر از آن را به مردم بپردازیم که این عدم تعادل یعنی افزایش تقاضا و تورم. تحریم و افزایش قیمت انرژی هردو در درجه اول از سمت عرضه اقتصاد را با محدودیت مواجه ميکنند. حال اگر پرداخت نقدی به مردم نیز همراه با یک عدم تعادل بزرگ مالی باشد، اقتصاد در سمت تقاضا هم با یک تحریک جدی مواجه خوهد شد.
اگر هدف، اصلاح بازار انرژی باشد، یکی از الزامات آن تراز مالی است. شرط دوم این است که به اثرات سرریز این سیاست توجه شود. شرط سوم هم البته سیاستهاي تحریمی است. اگر مساله تحریم حل نشود، دو الزام نخست به طور حتم باید به اجرا درآید. یعنی اگر کاری انجام دهیم که تراز نباشد و اثرات سرریز آن را در شرایط تحریم مورد توجه قرار ندهیم، ممکن است شرایط بدی را برای ما ایجاد کند.
اگر به قیمت انرژی افزوده شود، بنگاه و خانوار -به ویژه بنگاه- تحت فشار قرار ميگیرد، هنگامی که بنگاه تحت فشار قرار ميگیرد، تقاضای این بنگاهها به بازار ارز و سیستم بانکی سرریز ميشود. در اثر این سرریز، عدم تعادل در یک بازار به بازارهای دیگر منتقل ميشود. به همین دلیل باید ویژگیهاي بازار ارز و سیستم بانکی را با هم ببینیم. در صورت غفلت از این مهم و بی توجهی به اثر تحولات بازار ارز و سیستم بانکی بر تراز مالی دولت، فشار از یک بازار به بازارهای دیگر منتقل ميشود. در سال جاری و سال پیش شاهد این اتفاقات در بازار ارز بودهایم.
درسی که رویدادهای سال گذشته حوزه اقتصاد به سیاستگذاران داد این بود که در زمان اعمال اصلاحات اقتصادی نسبت به مولفههاي مرتبط با هم جامع نگر باشند، البته در نظر داشته باشیم کشورهایی که دست به اصلاحات اقتصادی زدند از روابط مساعد خارجی بهعنوان ابزاری برای کاهش هزینهها و تعدیل اثرات ضربهها بهره گرفتند.
یعنی اگر سیستم بانکی در این کشورها ناکارآ بوده است از نظام مالی بینالمللی وام دریافت کرده اند. اگر ما به منابع مالی و تکنولوژی دسترسی نداشته باشیم و تحریمها نیز سیستم بانکی را با عدم تعادل مواجه کند و بازار ارز هم دچار التهاب باشد، با ایجاد یک شوک از طریق سیاستگذاری، همه فرآیندها بر هم ميریزد.
پیشنهاد تعویق تا پس از انتخابات
بنابراین اکنون با یک پارادوکس بزرگ مواجه هستیم؛ از طرفی اگر قیمت انرژی را افزایش ندهیم، کمبود انرژی به ما تحمیل خواهد شد و به تنگنای اقتصادی کشور تبدیل خواهد شد. از طرف دیگر، کیفیت نازل کارشناسی و تشخیص نادرست مسائل، در کنار جرأت و جسارت بالای تصمیم گیری، خود را بهصورت یک عدم تعادل کلیدی نهادی نمایان ساخته است. اگر این اصلاحات، محدود به بازار انرژی باشد، بحران آفرین خواهد بود. از این رو نیاز است، تصمیم گیری در این خصوص با پشتوانه عقلانیت و مطالعات کارشناسی صورت گیرد.
در شرایطی که نميتوان فضای آرام و با ثباتی را در ماههاي آینده، برای بررسیهاي کارشناسی متصور بود، شاید بهتر باشد که فرصتی برای بررسیهاي بیشتر در نظر گرفته شود. پس از انتخابات و عبور از این مرحله، فراخوانی از کارشناسان صورت گیرد تا برای تصمیمگیری در خصوص این اصلاحات، اجماعی کلی حاصل شود، در غیر این صورت، مشکلات فعلی به مشکلات بزرگتر دیگری تبدیل خواهد شد.