اكونوميست: همه چيز به تصميمات يك زن بستگي دارد
خطر بزرگ در كمين اقتصاد جهان
دنياي اقتصاد- نشریه معتبر اکونومیست با ارائه تحليلي هشدار داده است که خطری بزرگ اقتصاد جهان را تهدید میکند و بسیاری از مسائل به عملکرد صدر اعظم آلمان، آنگلا مرکل بستگی دارد؛ سرمایهگذاران در آمریکا، آلمان و برخی دیگر از کشورها به سوی خرید اوراق قرضه خارجی هجوم آوردهاند. دو احتمال وجود دارد: رکود جهانی یا وقوع یک فاجعه قریبالوقوع. اکنون بر عهده سیاستمداران اروپایی است که پاسخ نهایی و قاطع را به بحران یورو بدهند. اگر بتوانند به راهحلی قابل اعتماد دست یابند، لزوما این به آن معنا نخواهد بود که اقتصاد جهان راه همواری را در پیش خواهد داشت، اما اگر راهحلی بهدست نیاید، وقوع یک تراژدی اقتصادی قطعی خواهد بود. امیدواری نسبت به ریاضت اقتصادی، برنامههای نجاتی که از پشتیبانی کافی برخوردار نبودند و فقدان مسیری مشخص برای همگرایی پولی و مالي که لازمه ادامه حیات پول واحد است، همگی از جمله دلایلی هستند که یورو را تا به این حد به فاجعه نزدیک ساختهاند. به دلیل آنکه آلمان تا حدود زیادی این نحوه مواجهه با مشکلات را تعیین کرده است، اکنون بیشتر سرزنشها متوجه يك زن يعني آنگلا مركل است.
جدیدترین سرمقاله اكونومیست به اوضاع اقتصاد جهان اختصاص یافت
آنگلا؛ موتورها را روشن كن!
خطری بزرگ اقتصاد جهان را تهدید میكند و بسياري از مسائل به یك زن بستگی دارد
شادی آذری
«همه به سوی قایقهای نجات!» این پیام رك و صریحی است كه بازارهای اوراق قرضه درباره اقتصاد جهان گوشزد میكنند. در آمریكا، آلمان و تعداد رو به كاهشی از اقتصادهای «امن»، سرمایهگذاران با شتاب به سوی خرید اوراق قرضه خارجی روی آوردهاند. وقتی مردم آمادهاند در ازای برخورداری از مزیت تملك اوراق دوساله آلمان، به دولت این كشور پول بپردازند و مایلند به دولت آمریكا بودجههایی را برای یك دهه آینده قرض بدهند و در عوض بهره اسمی كمتر از 5/1 درصد بگیرند، تنها دو حالت میتواند وجود داشته باشد: آنها یا انتظار ركود و كسادی را دارند یا از وقوع یك فاجعه قریبالوقوع میترسند. علت هر چه كه باشد، بی شك چیزی در اقتصاد جهانی بسیار غلط پیش میرود. و آن چیز تلفیقی است از بيثباتي در رشد اقتصادی و خطر روزافزون فاجعه مالی. اقتصادهای سراسر جهان رو به ضعف نهادهاند. ركود اقتصادی در حوزه یورو در حال عمیقتر شدن است. آمار ضعیف مشاغل آمریكا برای ماههای پی در پی حكایت از آن دارد كه احیای اقتصادی آن به مشكل خورده است. به نظر میرسد بزرگترین بازارهای نوظهور هم به یك دیوار مانع برخورد كردهاند. رشد تولید ناخالص داخلی برزیل كندتر از رشد تولید ناخالص داخلی ژاپن شده است. وضعیت هندوستان بد است. حتی كاهش رشد اقتصادی چین هم تشدید شده است. احیای اقتصادی جهان كه پس از ركود پیشین اكنون خیلی زود رو به زوال میگذارد، نشاندهنده یك ركود اقتصادی به سبك ركود ژاپن است.
این اما در قیاس با خطر روز افزون فروپاشی یورو، اتفاق خوبی به نظر میرسد. اتحادیه اروپا، بزرگترین منطقه اقتصادی جهان، در خطر فروافتادن در ورطه ورشكستگی بانكها، تعویق در بازپرداخت بدهیها و ركود اقتصادی است. احتمال خروج یونان از حوزه یورو پس از انتخابات 17 ژوئن در این كشور، وخامت اوضاع بانكهای اسپانیا و از همپاشیدگی جریان سرمایه در مرزهای اروپا، همه از علل افزایش این خطر هستند. این بار اما مقابله با چنین مشكلی دشوارتر خواهد بود. در سال 2008 مقامات بانكهای مركزی و سیاستمداران با یكدیگر همكاری كردند تا از وقوع ركود اقتصادی جلوگیری كنند. امروز اما سیاستمداران سرگرم مبارزات خودشان هستند و گر چه تكنوكراتها در بانكهای مركزی میتوانند و باید كارهای بیشتری انجام دهند، اما مهمات كمتری در اختیار دارند.
ساخته شده در آتن، وخیم شده در برلین
هیچكس نمیخواهد این سناریوهای فاجعهبار را امتحان كند. اكنون بر عهده سیاستمداران اروپایی است كه پاسخ نهایی و قاطع را به بحران یورو بدهند. اگر بتوانند به راه حلی قابل اعتماد دست یابند، لزوما این به آن معنا نخواهد بود كه اقتصاد جهان راه همواری را در پیش خواهد داشت. اما اگر راهحلی به دست نیاید، وقوع یك تراژدی اقتصادی قطعی خواهد بود. سرنوشت اقتصاد جهان تا حد بسیار زیادی به صدراعظم آلمان، آنگلا مركل بستگی دارد.
از یك جنبه ناعادلانه است كه تنها مركل را مورد سرزنش قرار دهیم. سیاستمداران همه نقاط دنیا كوتاهی كردهاند، از دهلی كه اصلاحات در آن متوقف شده تا واشنگتن كه در آن نزاع میهنپرستانه منجر به تركیب كشندهای از افزایش مالیاتها و كاهش بودجه شده است. در اروپا همانطور كه آلمانیها هرگز از اشاره به این نكته دست نمیكشند، سرمایهگذاران نگران دولت محتاط مركل نیستند چون سلف او ساختار اقتصادی كشور را ده سال پیش با روش دردناكی تغییر داد. بلكه مشكل، بیاعتمادی نسبت با كشورهایی است كه به آن خوبی اداره نمیشوند و در آنها اصلاحات اعمال نشده است.
اما نباید هم بیش از حد دلسوزی كرد. در ابتدا باید به این نكته توجه كرد كه مزیتهای گذشته چندان به درد زمان حال نمیخورند: اگر یورو دچار فروپاشی شود، آلمان متحمل ضررهای بسیار خواهد شد. كاهش رتبه برخی از بانكهای آن در هفته گذشته نشانهای از همین واقعیت است. به علاوه خطاهای مسلم در یونان، ایرلند، پرتغال، ایتالیا، اسپانیا و سایر كشورهای مقروض، طی سه سال اخیر همراه شده است با خطاهایی كه كشورهای اعتباردهنده مرتكب شدهاند. تمركز امید بخش بر ریاضت اقتصادی، توالی برنامههای نجات كه از پشتیبانی كافی برخوردار نبودند، اجتناب از تدوین مسیری مشخص برای همگرایی پولی و بانكی كه لازمه ادامه حیات پول واحد است، همگی از جمله دلایلی هستند كه معلوم میسازد چرا یورو تا به این حد به فاجعه نزدیك است. به دلیل آنكه آلمان تا حدود زیادی این نحوه مواجهه با مشكلات را تعیین كرده است، اكنون بیشتر سرزنشها متوجه برلین است.
در خارج از آلمان، در مورد كارهایی كه لازم است مركل برای نجات پول واحد انجام دهد، اجماع شده است. اجماع مذكور این موارد را در بر میگیرد: تغییر جهت از ریاضت اقتصادی به سمت تمركز بسیار بیشتر بر رشد اقتصادی، تكمیل پروژه پول واحد با تشكیل اتحادیه بانكی، پذیرش شكل محدودی از یككاسه كردن بدهیها برای ایجاد داراییهای امن مشترك و اجازه دادن به اقتصادهای منطقه برای كاهش تدریجی بار بدهیهایشان. اینها توصیههایی است كه مدام توسط واشنگتن، پكن، لندن و اغلب پایتختهای حوزه یورو تكرار میشوند. اما چرا محتاطترین سیاستمدار قاره به این اقدامات دست نزده است؟
منتقدان مركل به ترسو بودن او اشاره میكنند كه از یك جنبه حق با آنان است. مركل هنوز برای مردم آلمان واقعا توضیح نداده است كه مجبورند بین یك ایده تنفرانگیز (نجات مالی همنوعان نالایقشان) و یك واقعیت ویرانگر (پایان یورو) یكی را برگزینند. یكی از دلایلی كه اغلب آلمانیها با یككاسهكردن بدهیها مخالفند این است كه به اشتباه تصور میكنند یورو میتواند بدون آن به حیات خود ادامه دهد. مركل اما استراتژی دوسویه شجاعانهتری دارد. نخست او بر این باور است كه درخواست او برای ریاضت اقتصادی و امتناعش از نجات هم نوعان تنها راههای ایجاد اصلاحات در اروپا هستند و دوم اینكه اگر فاجعه به واقع روی دهد، آلمان میتواند به سرعت همه را نجات دهد.
او براي فرض نخست بیتردید موفقیتهایی را هم به عنوان شاهد در اختیار دارد كه مهمترین آنها كنارهگیری سیلویو برلوسكونی در ایتالیا و دوره گذار در اروپای شرقی است، اصلاحاتی كه تا همین اواخر باورنكردنی بودند. اما هزینههای این استراتژی به سرعت رو به فزونی گذاشته است. ركودی كه بر اثر ریاضتهای بیش از حد بوجود آمد، تاییدی است بر شكست این استراتژی. در بخش اعظم اروپا فشار بار بدهیها رو به فزونی است و همزمان افراطگراییهای سیاسی هم مشاهده میشود. این رویكرد موجب كاهش اعتماد سرمایهگذاران و افزایش خطر وقوع یك فاجعه برای یورو شده است. این ایده آلمان كه همه میتوانند در لحظه آخر نجات یابند و میتوان به عنوان مثال با تزریق نقدینگی توسط بانك مركزی اروپا یك كشور را نجات داد، به نظر میرسد ایده بسیار پرخطری است. با توجه به اقتصاد اسپانیا كه كاملا با بانكهایش اداره میشود، به نظر میرسد حتی مركل هم نتواند كاری برای آن بكند.
گر چه اقتصاد جهان هنوز مجبور است در سایر نقاط دنیا هم با نادانیهای سیاستمداران و رشد ضعیف دست و پنجه نرم كند، اما میتواند گامی عظیم برای اجتناب از فاجعه بردارد. و این خانم مركل به شما بستگی دارد!