EN    AR    KU   
شنبه, 12 بهمن 1392 08:49

تحلیل موسویان از توافق ژنو

دنیای اقتصاد- حسین موسویان، عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در دورانی که حسن روحانی ریاست این تیم را بر‌عهده داشت، در آستانه بازگشت به آمریکا با چند خبرگزاری از جمله خبرگزاری تسنیم و «ایسنا» گفت‌و‌گو کرده‌است. موسویان در این گفت‌و‌گو‌ها از مذاکرات هسته‌ای ژنو و رابطه با آمریکا تا وقایع سال‌های 78 و 88 و اتهام جاسوسی و حبس تعلیقی شش ماهه‌اش سخن گفته‌است. موسویان توافق ژنو را نه فتح‌الفتوح و نه ننگین توصیف و تاکید می‌کند که باید به مردم توضیح داده‌شود که در مذاکرات امتیاز می‌دهیم و امتیاز می‌گیریم. او درباره حق غنی‌سازی اورانیوم هم بر این باور است که این حق به کشوری مانند ژاپن هم به سختی داده‌ شده‌است.
تحلیل موسویان از مذاکرات ژنو و رابطه با آمریکا
گزینه اول وزارت خارجه احمدی‌نژاد بودم

گروه ديپلماسي- سید حسین موسویان یکی از محوری‌ترین اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران در دولت اصلاحات، سفیر پیشین ایران در آلمان و معاون و سخنگوی سابق شورای عالی امنیت ملی است. او که پنج سال گذشته را در دانشگاه‌های آمریکا به کارهای مطالعاتی و تدریس مشغول بود، حدود یک ماه پیش به ایران آمد. موسويان که اخیرا یکی از فعال‌ترین صاحب‌نظران ایرانی در عرصه بین‌الملل به‌خصوص حوزه هسته‌ای بوده، روز گذشته در دو گفت‌وگوی تفصیلی با «ایسنا» و خبرگزاری تسنیم به بررسی جنبه‌های مختلف توافق ژنو، آینده مذاکرات و سابقه فعالیت‌ها و زندگی سیاسی‌اش پرداخت. موسویان درباره توافق ژنو معتقد است که «توافق نه فتح‌الفتوح است و نه ننگین.» او گفت که باید به مردم صریح گفت، در مذاکره امتیاز می‌دهیم و امتیاز می‌گیریم. او در آستانه بازگشت به آمريكا به خبرگزاری تسنیم گفت كه اولین گزینه وزارت خارجه احمدی‌نژاد بوده، اما عطای وزارت را به لقایش بخشیده است.
برای شروع می‌خواهیم در این باره توضیح دهید که چگونه یک شخصیت رسانه‌ای از عرصه دیپلماتیک سر در می‌آورد و دیپلمات برجسته‌ای می‌شود، سیر تطور شما از عرصه رسانه به دیپلماسی چگونه بود؟
من یک دانشجوی معمولی در آمریکا بودم. به‌عنوان مسوول انجمن اسلامی دانشجویان اروپا و آمریکا در ساکرمنتوی کالیفرنیا، قبل از انقلاب در روزهای بحرانی به ایران آمدم و با مرحوم آقای بهشتی آشنا بودم و با بچه‌های حزب جمهوری هم مثل محمد هاشمی، در انجمن در کالیفرنیا با هم بودیم. خب محمد هاشمی به بین‌الملل آمد و من هم به بخش بین‌الملل حزب رفتم. یعنی از همان بدو ورود و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمدیم. بعد از پیروزی بلافاصله حزب تشکیل شد و ما به بین‌الملل رفتیم. از همان جا کار بین‌المللی شروع شد. من یک جوان بیست، بیست و یکساله بیشتر نبودم. بعد از آن مرحوم آقای بهشتی ماموریت داد که بروم روزنامه تهران تایمز و روزنامه را از دست قطب زاده و بنی‌صدر در بیاورم و اداره کنم. خب شاید در کنار کیهان انگلیسی تنها روزنامه مهم انگلیسی ایران بود. این موضوع باعث شد که من با اخبار و تحولات بین‌المللی مرتب مواجه شوم. سازمان تبلیغات کار غیررسانه‌ای من بود که معاون آقای جنتی بودم. سازمان تبلیغات هم یک بخش بین‌الملل داشت که من با توجه به سابقه کار بین‌الملل خودم، مرتب درگیر کار بین‌الملل سازمان تبلیغات شدم. بعد به مجلس رفتم و در مجلس به‌عنوان رئیس سازمان اجرایی مجلس مشغول به‌کار شدم و دوباره آنجا در صحنه بین‌الملل خواسته یا ناخواسته حضور داشتم. در آن مقطع تقریبا مهم‌ترین ملاقات‌های خارجی کشور را آقای هاشمی داشت. سال 67-66 هم کلا به وزارت خارجه کشور پیوستم. باقی عمرم را در وزارت خارجه به صورت رسمی تا زمان بازنشستگی ادامه دادم.
آقای موسویان نقش افراطی‌ها را در حادثه 88 چگونه ارزیابی می‌کنید، اینها چه نقشی در حادثه 88 داشتند؟
کل جریان 88 یک جریان افراطی بود. شما منظورتان 78 است یا 88؟ من اول برگردم به 78، به نظر من کل جریان 18 تیر 78، آن اتفاقاتی که افتاد، در خیابان و آتش‌سوزی‌ها و شعارهایی که داده شد، کل‌اش یک جریان افراطی بود.
یعنی برگرفته از همان جریان افراطی که شما به آن اشاره کردید؟
من فکر می‌کنم این‌طور بود. آن زمان ما در شورای امنیت ملی بودیم. من معاون شورای عالی امنیت ملی بودم. من واقعا به‌عنوان یک کارشناس، از دید امنیت ملی این اتفاقاتی که در تیر 78 روی داد، تظاهرات و آن نوع شعارهایی که سر داده شد، اینها را واقعا مغایر با منافع ملی ایران می‌دانستم. اما در مورد انتخابات 88، فکر می‌کنم که حوادث بعد از انتخابات خوب مدیریت نشد. اگر بخواهیم منصفانه به موضوع نگاه کنیم، برخورد‌های افراطی از هر دو طرف صورت گرفت.‌ ای کاش از همان ابتدا عده‌ای از عقلا، معتدلین، متدینین دور هم جمع می‌شدند و این را از همان نقطه شروع مدیریت می‌کردند و نمی‌گذاشتند به درگیری‌های خیابانی منجر شود. به هر حال انتخابات انجام شده بود. من در مصاحبه‌ها و کنفرانس‌های بیرون کشور که [حضور] داشتم، تصور آنها این بود که مثلا جنبش سبز به دنبال تغییر رژیم در ایران بوده است. تصور بیرونی منظورم است. من خودم هیچ وقت چنین تصوری نداشتم.
شما جنبش سبز را برانداز نمی‌دانستید؟
من هیچ وقت چنین اعتقادی نداشتم. می‌گفتم اگر رهبران جنبش سبز، آقایان کروبی، موسوی و خاتمی تلقی شوند، آقای کروبی وقتی می‌خواست کاندیدا شود، می‌رفت از آقا اجازه می‌گرفت که کاندیدا شوم یا نه. آقای خاتمی وقتی می‌خواست کاندیدا شود می‌رفت از آقا اجازه می‌گرفت که کاندیدا شوم یا نشوم. تا آنجا که من یادم است برای تصمیمات مهم این افراد خدمت آقا می‌رفتند و از آقا اجازه می‌گرفتند و اگر آقا یک جایی مخالف بود، قطعا اینها مخالف نظر ایشان اقدام نمی‌کردند.
یعنی کسی مثلا می‌توانست آقای موسوی را مدیریت کند که نگوید تقلب شده؟
نه اصلا من حرف دیگری می‌زنم. من می‌گویم باید یک جمعی مجاب می‌کردند آقای کروبی و آقای موسوی را که به هر حال اگر شما معتقد هستید که تقلب صورت گرفته، وقتی رهبری صحت انتخابات را تایید می‌کنند، وقتی شورای نگهبان تایید می‌کند؛ تمام.
یعنی اشتباه استراتژیک موسوی و کروبی را در این مقطع قبول دارید؟
من اگر جای آقای موسوی و کروبی بودم، خدمت آقا می‌رفتم و عرض می‌کردم که ‌آقا از نظر ما این انتخابات سالم نبوده، چون حضرتعالی می‌فرمایید که سالم بوده و تایید می‌کنید، چون شورای نگهبان تایید می‌کند، ما تمکین می‌کنیم. تمام!
بالاخره از نظر شما تقلب شده بود یا نشده بود؟
نمی‌دانم من، اصلا کاری به این قضیه نداشتم. من می‌گویم وقتی رهبری و شورای نگهبان صحت انتخابات را تایید کردند ما باید بگوییم صحیح بوده است دیگر تمام!
کمی در رابطه با بحث اتهامات وارده به خودتان و حبس تعلیقی توضیح دهید؟
در دادگاه اول از هر سه اتهام تبرئه شدم. بعد هم در همان رای آقای حداد [قاضی پرونده] نوشت که اینها با مجوز مقامات عالی بود. آقای حداد در رایش هم نوشت اتهامی به نام اتهام جاسوسی در پرونده وجود ندارد. 6 ماه بعد از بازداشت بنده. اما آنقدر در سطوح بالا و در افکار عمومی به این موضوع دامن زده شد که کل جامعه نسبت به چیزی که اصلا وجود خارجی ندارد و به کل رسانه‌های دنیا کشیده شده، حساس شدند و در انتها مجبور شدند دادگاه بعدی را هم تشکیل دهند. این چیزی بود که به افکار عمومی دنیا کشیده شده بود، دادگاه هم مجبور شد رسیدگی کند و تبرئه کردند. اصل مساله این بود. حالا نهایتا در دادگاه سوم رای دادند که بنده پنج سال از خدمات مربوط به حوزه دیپلماتیک محروم باشم، نه از مشاغل دولتی، فقط دیپلماتیک. قاضی پرونده هم به خوبی می‌دانست که نه آقای احمدی‌نژاد به من پست می‌داد و نه من از ایشان پستی می‌پذیرم. کاملا روشن بود چون اولین کسی که آقای احمدی‌نژاد برای [پست] وزیر خارجه دعوت کرد، من بودم. با اولین کسی که برای وزیر خارجه‌اش صحبت کرد، من بودم. اما ما دو ساعت صمیمی، دوستانه خیلی صمیمی صحبت کردیم و دیدم که ما اختلاف نظر فوق‌العاده عمیقی در سیاست خارجی با همدیگر داریم. من فکر می‌کردم که وزیر خارجه باید کسی باشد که به سیاست‌های رئیس جمهور معتقد و وفادار باشد. من خب اعتقاد نداشتم. من به ایشان گفتم کسی باید این پست را بپذیرد که به سیاست‌های رئیس‌جمهور معتقد باشد. من اعتقاد نداشتم. من به ایشان گفتم اگر این پست را بپذیرم، باید منافق باشم. به چیز دیگری اعتقاد داشته باشم و بیایم کاری کنم که به آن اعتقاد ندارم. حالا بعد از اینکه آقای احمدی‌نژاد این بحث را با من کرد شاید روزهای اول بود که آقای متکی وزیر خارجه شده بود و مرا دعوت کرد و گفت موسویان! من ابلاغ شما را به‌عنوان مسوول امور هسته‌ای کل وزارت امور خارجه آماده کرده‌ام.
از شما دعوت کرد برای وزارت...
خب بله، اما بعدش که این‌طور نبود. آن اول بود. من یک واقعیت تاریخی را گفتم. گفتم آقای احمدی‌نژاد اولین کسی که برای وزارت خارجه دعوت کرد، من بودم.
یعنی هیچ تحلیلی ندارید که آقای احمدی‌نژادی که اولین گزینه‌اش آقای موسویان بود، چرا یکباره این‌گونه تغییر موضع داد؟
تحلیل دارم. اطلاعات هم دارم. نمی‌خواهم بگویم. نه اینکه ندانم. واقعا به مصلحت کشور نیست. من خودم را قربانی کردم در این مدت. در حد 7 میلیارد به من اتهام بی‌اساس زده شد. در خارج از کشور هزاران رسانه به من مراجعه کرد. من یک کلمه درباره خودم صحبت نکردم. یک کلمه در هیچ مصاحبه‌ای صحبت نکردم. سعی کردم فقط از مسائل کشور صحبت کنم و دفاع کنم. من به خودم این را می‌گفتم که جهاد با نفس تو این است که درباره مسائل شخصی‌ات صحبت نکنی و از مصالح کشور دفاع کنی. آن مسائل را هم به خدا واگذار کنی.
بالاخره در ایران می‌مانید؟
قبل از انتخابات نمی‌خواستم بیایم. مادرم طی دو سال گذشته 3 بار سی‌سی‌یو رفت. عید می‌خواستم بیایم و برخی دوستان دلسوز به من گفتند تو قبل از انتخابات بیایی، شبهه ایجاد می‌شود. ما هم که از شبهه فرار می‌کردیم. انتخابات که شد همه می‌گفتند بیا، گفتم اتفاقا الان نمی‌خواهم بیایم. می‌خواهم همه پست‌ها تقسیم شود، بعدش بیایم.
پیامی هم دریافت نکردید، از طرف آقای روحانی؟
اصلا و مطلقا، هیچ‌کس به اندازه آقای روحانی نمی‌دانست که من از گرفتن پست دولتی منزجر هستم.
هیچ پیشنهادی نداشتید؟
حالا ببینید. سابقه را به شما بگویم. من از آلمان که برگشتم، 77- 76 من وزارت خارجه را 2 ماه ترک کردم.‌ آقای خرازی به من پیشنهاد پست داده بود. من به آقای خرازی گفتم که من اصلا دیگر می‌خواهم ول کنم.
چه پستی؟
آقای خرازی به من گفت شما بیا هر پستی می‌خواهید من به شما بدهم. آقای خاتمی هم به آقای خرازی گفته بود آقای موسویان بیاید نفر دوم وزارت خارجه شود. خود آقای خاتمی به من گفت. من گفتم نمی‌خواهم. رفتم دانشگاه تهران برای فوق لیسانسم. می‌خواستم فوق لیسانسم را بخوانم. یک روزی آقای روحانی، به من زنگ زد و گفت: بیا کارت دارم و وقتی رفتم آنجا، گفت من الان باید فردی را مسوول کمیته سیاست خارجی شورای امنیت کنم. ‌گفتم آقای دکتر من نیستم. من اصلا نمی‌خواهم کار دولتی انجام دهم، چون من هیچ وقت نیاز مالی در زندگی‌ام نداشتم. خدا لطف کرد پدرم قبل از انقلاب چند هزار دار قالی داشت. واقعا وضعش خوب بود. هیچ وقت من طی زندگی نیاز مالی احساس نکردم. من به آقای احمدی‌نژاد هم گفتم: (با لبخند) آقای احمدی‌نژاد شما بالاخره از طبقه مستضعف و اینها، من به بچه حاجی، بورژوای متمولم، من اصلا مزه فقر نچشیده‌ام.
اولین بنزهایی هم که در کاشان بود پدر من گرفته بود. من اصلا آن تیپ نیستم. گفت: «نه، من بررسی کرده‌ام درباره خانواده تو، تو خانواده شهیدی، خانواده‌ات هم متدین هستند. برای من اصل آن است. یک خانواده متدین و شهید حالا متمول باشند، چه اشکال دارد.» بنابراین کسی که می‌رود یا دلش پست می‌خواهد یا پول، من اصلا همیشه در زندگی‌ام از نظر مالی سیر بودم. نیازی نداشتم که دنبال پول بروم. آقای روحانی به من گفت: «بیا فقط یکی دوماه، این مسوولیت را بپذیر تا من یکی را انتخاب کنم.» گفتم: «موقت قبول می‌کنم.» ایشان از آن روز می‌دانست که من از گرفتن پست دولتی منزجر هستم، حتی تا روزهای آخر دولت خاتمی، آقای خرازی من را به‌عنوان سفیر در روسیه معرفی کرد، بهار 1384، آقای خاتمی هم موافقت کرد من گفتم نمی‌روم؛ یعنی واقعا برای من فرق نمی‌کرد. واقعا نمی‌خواستم در دولت باشم. همان بهار 84 آقای خرازی مرا به‌عنوان سفیر ایران در روسیه معرفی کرد، شورای معاونان تایید کرد، آقای خاتمی هم آماده بود. من گفتم اصلا نمی‌خواهم بروم. بعدش هم که آقای احمدی‌نژاد و آقای متکی گفتند، گفتم نمی‌خواهم بروم.
یعنی فارغ از اینکه می‌دانستند شما این تصمیم را دارید، پیشنهادی هم به شما نداشتند؟
نه، برای آقای روحانی محرز بود که من به هیچ وجه مسوولیت نمی‌‌پذیرم.
الان که برگشته‌اید، قصد ماندن دارید؟
من نمی‌خواهم برای دراز مدت در آمریکا بمانم. من می‌خواهم برگردم ایران. این پروسه‌ای است که مقداری طول می‌کشد. من کتاب اولم تمام شده، چاپ شده کتاب هسته‌ای‌ام، و الان شاید مهم‌ترین مرجع علمی و آکادمیک دنیا درباره دیدگاه‌های ایران راجع به مسائل هسته‌ای است. کتاب دوم من هم درباره روابط ایران و آمریکا تحویل ناشر شده است.
خیلی‌ها گفتند، این بازگشت شما همزمان شده با اتمام 5 سال محرومیت شما از مشاغل دیپلماتیک و اینجا آمده‌اید که پستی بگیرید.
نه به هیچ‌وجه من‌الوجوه، من واقعا دنبال پست و مسوولیت نیستم و همین کاری که دارم انجام می‌دهم یعنی دیپلماسی عمومی در عرصه بین‌الملل. فکر می‌کنم موثر بوده‌ام، فکر می‌کنم خلا بزرگی وجود دارد. بحمدالله اینجا هم آنقدر نفر هست برای پست‌ها، اما کم کسی پیدا می‌شود که برود در دیپلماسی عمومی بدون دلار، بدون جیره و مواجب و بدون پست، کار کند؟
بعضی وقت‌ها یک پارادوکس‌هایی در سیاست خارجی آقای روحانی می‌بینیم، حداقل در تئوری و عمل، از یک طرف تئوریسین سیاست خارجی ایشان آقای دکتر سریع القلم صحبت می‌کنند و می‌گویند ما باید سیاست خارجی را از کف خیابان جمع کنیم، بعد از طرف دیگر بحث رابطه با آمریکا را مطرح می‌کنند که نظرسنجی بگذاریم و رابطه یا عدم رابطه با ایالات متحده را به رفراندوم بگذاریم. آیا ‌این به معنای به کف خیابان آوردن سیاست خارجی نیست، نظر شما درباره این پارادوکس‌ها چیست؟
ببینید، من این را هم درست می‌دانم و هم غلط، درست از اینکه تخصصی‌ترین مسائل سیاست خارجی ایران چیزی نیست که واقعا در سطح مردم عادی بحث و تصمیم‌گیری شود. هیچ کشوری این کار را نمی‌کند.
یعنی در سیاست خارجی امکان ندارد کسی نظر سنجی بگذارد؟
نه، حالا صبر کنید، من قبل از آن را می‌خواهم بگویم. بنابراین من حرفم این است که تخصصی‌ترین مسائل سیاست خارجی باید توسط متخصص‌ترین افراد ذی‌صلاح کشور در مراجع قانونی کشور بحث شود نه در کف خیابان‌ها، من با این حرف موافقم. ما نباید منافع ملی ایران را که در سیاست خارجی است به دعوای خیابانی تبدیل کنیم. دوم، اینکه اگر یک سیاستی بخواهد به رای گذاشته شود، این تصمیم‌گیری باید توسط مراجع عالی نظام صورت بگیرد. رهبری، سکاندار سیاست خارجی ایران است.
ممکن است روزی مقام معظم رهبری تصمیم بگیرد یک موضوع خاص به رای گذاشته شود. مسلما، همه تسلیم. اما تا زمانی که چنین چیزی وجود ندارد به رای گذاشتن رابطه ایران و آمریکا به نظرم مبنایی ندارد. قانون اساسی وجود دارد، شورای عالی امنیت ملی وجود دارد. وزیر خارجه، وزیر اطلاعات همه عضو هستند. بررسی می‌کنند که این رابطه را می‌خواهیم یا نمی‌خواهیم. هر تصمیمی گرفتند می‌فرستند برای مقام رهبری، ایشان خودشان موافقت می‌کنند یا مخالفت.
خارج از وجه قانونی که شما می‌فرمایید، به‌عنوان صاحب‌نظر و متخصص در حوزه سیاست خارجی، از نظرگاه آکادمیک، به رفراندوم گذاشتن بحث‌هایی مانند رابطه با آمریکا صحیح است.
من مخالفم. من نه تنها با به رفراندوم گذاشتن رابطه با آمریکا مخالفم بلکه حتی درباره مساله هسته‌ای ایران هم مخالف این گونه اقدامات هستم. من مخالف به رفراندوم گذاشتن مسائل سیاست خارجی هستم مگر چیزی که مراجع مسوول در قانون اساسی تصمیم بگیرند و آن هم شخص رهبری است.
ما نباید منافع ملی ایران که در سیاست خارجی است را به دعوای خیابانی تبدیل کنیم. دوم، اینکه اگر یک سیاستی بخواهد به رای گذاشته شود، این تصمیم‌گیری باید توسط مراجع عالی نظام صورت بگیرد. رهبری، سکاندار سیاست خارجی ایران است....من مخالف به رفراندوم گذاشتن مسائل سیاست خارجی هستم.
خیلی کوتاه بفرمایید آقای روحانی در سیاست خارجی دنبال چیست؟
اصولا چیزی که من درک کرده‌ام از دوره‌ای که با ایشان کار کرده‌ام، ایشان دنبال کاهش کامل تنش با غرب و عادی‌سازی روابط ایران با غرب است. هما‌ن‌طور عادی‌سازی روابط ایران با منطقه. به نظر من ایشان می‌خواهد یک روابط خارجی کاملا عادی داشته باشد.
منظور از روابط عادی چیست؟
یک روابط نرمال و معمولی. بدون جنگ و تنش و تحریک.
به نظر می‌رسد که دولت در این به اصطلاح تنش‌زدایی زیاد موفق نبود. صحبت‌های اخیر جان کری کاملا با روح توافق ژنو تناقض داشت.
نه، ببینید، اینها ملاک نمی‌شود که آقای جان کری چه می‌گوید. آقای روحانی آمد و گفت غرب در مقابل ما تسلیم شد، آنها هم رفتند جواب دادند و گفت نخیر ایران تسلیم شد.‌ اینها ملاک نمی‌شود. بالاخره وقتی خود ما آمدیم گفتیم این برد- برد بود. من واقعا معتقدم که این توافق ژنو فوق‌العاده تخصصی است و هر بحثی در این مورد باید در داخل مراجع ذی‌صلاح قانونی صورت بگیرد.
یعنی شما از محرمانه بودن جزئیات حمایت می‌کنید؟
من بحثم محرمانه بودن نیست. من بحثم تخصصی بودن است.
در چه بعدی؟
در همه ابعاد فنی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی، این توافق‌نامه اگر می‌خواهد بحث و بررسی شود باید به شورای امنیت ملی برود. در جمعی که همه دست‌اندرکاران هستند، در آنجا بحث و بررسی شود. نکات مثبت و منفی‌اش استخراج شود و به تیم کارشناسی بگوید که مثلا در مذاکرات بعدی آنها را رعایت کنید. این چیزی نیست که شما بیاورید در سطح افکار عمومی، این جزو پیچیده‌ترین قسمت‌های دیپلماسی بین‌المللی است، نه فقط دیپلماسی ایران. من اصلا کل حرفم این است.
از نظرگاه شما نقاط ضعف این توافق‌نامه چیست؟
این توافق‌نامه نقاط ضعف و قوت برای هر دو طرف دارد.
نقاط ضعفش برای ما چیست، ما کجا ممکن است با چالش مواجه شویم؟
چیزی که ما را با چالش مواجه کند در دو بعد است، یک بعد ابعاد بازرسی‌ها است که قطع‌نامه‌های شورای امنیت و قطع‌نامه‌های آژانس دارد. تیم مذاکره‌کننده ما در این باره با چالش جدی مواجه خواهد شد. چون هم شورای حکام آژانس و هم شورای امنیت سازمان ملل ابعاد بازرسی‌های گسترده را خواسته‌اند. ایران هم عضو آژانس است و هم عضو سازمان ملل. دوم عملیاتی کردن فتوای مقام معظم رهبری است. فتوای ایشان این است که هیچ سلاح کشتار جمعی در ایران نخواهد بود و حرام است و معتقدند که در سطح دنیا هم نباید باشد. حالا این را می‌خواهند بروند عملیاتی کنند. همان پیشنهادی که آقای جلیلی داده بودند. Operationalizing the religiously these Fatwa، عملیاتی کردن فتوای مقام معظم رهبری برای اینکه جهان اطمینان پیدا کند که ایران هیچ‌وقت به سمت سلاح نخواهد رفت. ایران باید یک محدودیت‌هایی را بپذیرد، مثل 5 درصد، این محدودیت‌ها داوطلبانه است و مغایر ان پی‌تی‌هم هست. چون ان‌پی‌تی به شما اجازه غنی‌سازی صد درصد می‌دهد. نه اینکه اجازه می‌دهد. طبق ان‌پی‌‌تی غیر قانونی نیست که شما تا صد درصد غنی‌سازی انجام دهید. اما هم دولت آقای روحانی؛ هم دولت آقای احمدی‌نژاد و هم دولت آقای خاتمی آماده بودند که زیر 5 درصد غنی‌سازی کنند. یعنی برخی چیزهای داوطلبانه است که اصلا برای ایران مهم نیست. وقتی بخواهند درباره ابعاد اعتماد‌سازی درمورد عدم انحراف به سمت ساخت سلاح صحبت کنند آنجا با چالش جدی مواجه خواهند شد.
ان‌پی‌تی به شما اجازه غنی‌سازی صد درصد می‌دهد. فکر نکنید که بلافاصله پس از توافق‌نامه جامع نهایی ظرف 24 ساعت همه تحریم‌های یک جانبه و بین‌المللی را بر می‌دارند.
متن توافق‌نامه، خصوصا اینکه قابل تمدید است و حتی جاهایی گفته‌اند ایران درباره محل غنی‌سازی هم نظر طرف مقابل را بخواهد، اینها ما را با چالش مواجه نمی‌کنند؟
ببینید دو طرف توافق می‌کنند، نه اینکه ایران نظر طرف مقابل را بخواهد. طرف مقابل هم برای رفع تحریم‌ها باید نظر ایران را بخواهد. هر چیزی که در این توافق‌نامه آمده دو طرف باید نظر یکدیگر را رعایت کنند. این نیست که نظر یکطرفه باشد. اگر می‌گوییم ایران باید غنی‌سازی را در داخل خاک خود داشته باشد؛ اگر می‌گوییم کل تحریم‌های یک جانبه و چندجانبه بین‌المللی باید رفع شود این نظر دو طرف است. بنابراین طبیعی است که در یک توافق‌نامه اولا هر دو از خواسته‌های حداکثری خودشان کوتاه می‌آیند و کف مطالبات را قبول می‌کنند. دوما دوره‌ای برای اعتمادسازی متقابل می‌گذارند. یعنی شما فکر نکیند که بلافاصله پس از توافق‌نامه جامع نهایی ظرف 24 ساعت همه تحریم‌های یک جانبه و بین‌المللی را بر می‌دارند. این یک دوره‌ای طول می‌کشد از نظر آنها برای اعتماد‌سازی، ما هم همین‌طور، ما هم تعهدات آنها را برای یک دوره‌ای می‌خواهیم در عمل تست کنیم تا مطمئن شویم اینها واقعا نقض تعهد نمی‌کنند. حالا چالشی که شما فرمودید؛ به نظر من دو چالش مذاکره‌کنندگان ایرانی خواهند داشت. یکی ابعاد اعتماد‌سازی برای عدم انحراف به سمت سلاح و یکی ابعاد بازرسی‌ها.
قابل تمدید بودن توافق‌نامه مشکلی ایجاد نمی‌کند؟
بهتر است که اصلا دنبال تمدید نباشیم. ما باید خیلی مراقب باشیم. حالا من که برای مذاکره کننده‌ها نمی‌خواهم تعیین تکلیف کنم. واقعا انسان باید درک کند مذاکره پشت میز مذاکرات بین‌المللی و چقدر سخت است. مذاکره‌کننده باید دستش باز باشد. وقتی مجبور شد تمدید کند، خب تمدید کند. من که نمی‌دانم چه اتفاقی در مذاکرات رخ خواهد داد. اما اولویت باید برای 1+5 و ایران این باشد که تا تابستان آینده تمام کنند. من چند دلیل دارم. یک دلیل این است که جناح جمهوری خواه و تندرو و افراطی آمریکا می‌خواهد این تمام نشود تا در انتخابات کنگره آمریکا که نوامبر برگزار می‌شود از این استفاده کند. یک دلیل دیگر هم این است که جبهه‌ای از اعراب با تمام قدرت دارند تلاش می‌کنند که این توافق‌نامه به شکست منجر شود و تحریم‌ها برداشته نشود. یک دلیل هم این است که لابی صهیونیسم و اسرائیل با تمام قدرت دنیا را بسیج کرده است که این توافق‌نامه را به شکست برساند. یک دلیل دیگر هم اینکه منافقین الان مساله اولشان این است که این توافق‌نامه و مذاکرات ایران و آمریکا را به شکست برسانند. یعنی در 4 جبهه، بسیج منطقه‌ای و بین‌المللی برای به شکست رساندن توافق‌نامه صورت گرفته است. اگر انتخابات نوامبر آمریکا هم انجام شود و کنگره به دست جمهوری‌خواهان بیفتد، باز هم این به ضرر ماست؛ چون جناح تعامل یعنی جناح اوباما تضعیف خواهد شد.
دو چالش مذاکره‌کنندگان ایرانی خواهند داشت. یکی ابعاد اعتماد سازی برای عدم انحراف به سمت سلاح و یکی ابعاد بازرسی‌ها... بهتر است که اصلا دنبال تمدید نباشیم؛ ما باید خیلی مراقب باشیم.
شما از متن توافق‌نامه دفاع می‌کنید؟
خیر، ببینید من می‌خواهم واقع‌بین برخورد کنم. واقع‌بینانه این است که نه ایران به مطالبات حداکثری خود رسیده است و نه آمریکا و اروپا. اگر از آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها می‌پرسیدید، می‌گفتند ما دلمان می‌خواهد همیشه این تحریم‌ها باقی بماند. ایران هیچ وقت غنی‌سازی نداشته باشد. اگر از دل مذاکره‌کننده ایرانی هم بپرسید، می‌گفت من دلم می‌خواهد ایران غنی‌سازی صددرصد هم داشته باشد و هیچ محدودیتی هم نداشته باشد. حتی پروتکل را هم اجرا نکند.
شما به‌عنوان فردی که در میدان عمل بوده‌اید و جنس مذاکرات را درک می‌کنید به نظرتان می‌شد توافق بهتری کرد؟
من به نظرم، دو طرف، به حداکثری که می‌توانستند، رسیدند.
یعنی این ته کار و ظرفیت دو طرف بود؟
نه ته ظرفیت دو طرف بود. ببینید. اشتباه نکنید، اصل مشکل 10 ساله مذاکرات چی بود؟ غنی‌سازی بود.
که به ما ندادند...
دادند. ببینید یک چیزی را شما به خاطر خدا برای مسوولان و افکار عمومی ایران روشن کنید. آمریکا از ابتدای تصویب معاهده ان‌پی‌تی غنی‌سازی در هیچ کشوری را رسما به رسمیت نشناخته است. نه در مورد آلمان، نه در مورد ژاپن.
یعنی هیچ وقت نیامده است که بگوید we officially recognize the enrichment in the Germany اما در کشورهایی که به آنها اعتماد دارد غنی‌سازی را در عمل تحمل کرده است، این نکته بسیار مهمی است. آمریکا غنی‌سازی را در ژاپن پذیرفت به دو شرط، حتی ژاپنی که متحد آمریکاست. یک پروتکل الحاقی را ‌ژاپن بپذیرد. دو زیر 5 درصد غنی‌سازی انجام دهد.
واقع بینانه این است که نه ایران به مطالبات حداکثری خود رسیده است و نه آمریکا و اروپا...سیاست 5 قدرت هسته‌ای دنیا بر این است که تا جایی که می‌شود غنی‌سازی در کشورها انجام نگیرد.
الان ژاپن پروتکل را اجرا می‌کند؟
بله، و زیر 5 درصد هم انجام می‌دهد. یعنی سیاست 5 قدرت هسته‌ای دنیا بر این است که تا جایی که می‌شود غنی‌سازی در کشورها انجام نگیرد؛ چون شانس ساخت بمب زیاد می‌شود. آنچه در این توافق‌نامه اتفاق افتاده است و در توافق‌نامه نهایی هم اتفاق خواهد افتاد این است که قدرت‌های بزرگ جهانی غنی‌سازی در خاک ایران را – این حداکثرش هست- مثل ژاپن تحمل کنند. عملا بپذیرند، در عمل قبول کنند. عدم اعتماد بین ایران و غرب بیش از عدم اعتماد بین ژاپن و غرب است ممکن است ابعاد اعتماد‌ سازی ایران را بیشتر سازد. همین‌که تحمل کنند، قبول کنند، غنی‌سازی حتی محدود با بازرسی گسترده در خاک ایران صورت بگیرد و تحریم‌ها برداشته شود، این به نظر من نقطه کاملا پیروزی برای جمهوری اسلامی ایران است.
ولی به نظر می‌رسد فاصله زیادی با این نقطه داریم. چند روز پیش جی کارنی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا از برچیدن تاسیسات هسته‌ای ایران صحبت کرد.
خب بله، مجلس ما هم تصویب می‌کند یا بیانیه می‌دهد که غنی‌سازی 60 درصد انجام شود.
ببینید، الان فرض کنید ایرانی‌ها می‌گویند آب سنگین اراک خط قرمز ماست، غربی‌ها هم می‌گویند خط قرمز ماست. خب دوتا خط قرمز با هم وارد مذاکره می‌شوند. این طبیعت مذاکرات است. ببینید برخی از این مواضع داخلی است برخی استراتژی مذاکراتی است؛ ولی آنچه در نهایت اگر اتفاق بیافتد پیروزی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود و ما در داخل نباید این دستاورد را دست کم بگیریم این است که قدرت‌های جهانی غنی‌سازی در خاک ایران را در عمل بپذیرند؛ حتی غنی‌سازی در سطح نظارت شدید و ابعادش هم محدود باشد؛ اما در حدی که نیاز جمهوری اسلامی تامین شود. اگر این را در عمل بپذیرند، این تحریم‌ها را بردارند و در مقابل در‌ها را برای تکنولوژی صلح آمیز هسته‌ای باز کنند، مثل نیروگاه، مثل میله سوخت 20 درصدی که البته ما داریم و احتیاج نداریم، مثل ایزوتوپ، مثل مصارف پزشکی، کشاورزی و غیره اینها دستاورد است. شما توقع نداشته باشید کاری که آمریکا و قدرت‌های بزرگ درباره ژاپن نکردند درباره ایران بکنند. باید واقع بین باشیم.
بحث این است که بعید به نظر می‌رسد آنها حق ایران را به رسمیت بشناسند، یعنی از واژه right (حق) استفاده نمی‌کنند.
ببینید در ان‌پی‌تی کلمه‌ای به نام enrichment و غنی‌سازی وجود ندارد. من اصلا کاری به جنگ و دعواهای داخلی ندارم. یک بحث فنی و تخصصی می‌کنم.
ان‌پی‌تی می‌گوید right for peaceful nuclear technology؛ (حق استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای) هیچ چیزی بیشتر از این نیست. آنها هم می‌گویند ما این را رسما می‌نویسیم و اعلام می‌کنیم و قبول داریم که ما حق هسته‌ای ایران را برای تکنولوژی صلح‌آمیز هسته‌ای طبق عبارت ان‌پی‌تی قبول داریم. پس اینجا دعوایی نیست. ما می‌گوییم کلمه غنی‌سازی را بیاورید. آنها می‌گویند این کلمه در ان‌پی‌تی نیامده است؛ ما می‌گوییم این طبق ان‌پی‌تی قانونی است. درست است که نیامده است اما بالاخره کشورهای زیادی دارند. ان‌پی‌تی هم می‌گوید می‌توانید تولید سوخت داشته باشید. این هم بخشی از تولید سوخت است. آنها می‌گویند خیلی خوب ما می‌پذیریم که غیر قانونی نیست.
مثل بقیه کشورهایی که در عمل دارند و ما تحمل کرده‌ایم شما هم عملا داشته باشید ما تحمل می‌کنیم، ولی اینکه ما را مجبور کنید یک کلمه‌ای را بیاوریم که در متن ان‌پی‌تی نیست، هرچند مغایر با ان‌پی‌تی نیست، زیر بار نمی‌رویم و عین متن ان‌پی‌‌تی را می‌آوریمYour right for peaceful nuclear technology، عین جمله‌بندی ان‌پی‌تی را می‌آوریم. من به نظرم ما اصلا نباید وارد این دعوا شویم. اصلا هم نباید این را تبدیل کنیم به مساله داخلی. اگر قدرت‌های جهانی بپذیرند که در ایران غنی‌سازی در حد نیاز مصرف داخلی داشته باشد، این پیروزی جمهوری اسلامی است.
همین‌که تحمل کنند، قبول کنند، غنی‌سازی حتی محدود با بازرسی گسترده در خاک ایران صورت بگیرد و تحریم‌ها برداشته شود، این به نظر من نقطه کاملا پیروزی برای جمهوری اسلامی ایران است.
چه تضمینی وجود دارد که طرف غربی این روند را ادامه دهد و بعدا زیر حرف‌های خود نزند؟
توافق‌نامه نهایی می‌رود به تصویب شورای حکام آژانس می‌رسد. توافق‌نامه نهایی به تصویب شورای امنیت سازمان ملل می‌رسد.
طرف‌های غربی کدام تحریم‌ها را باید بردارند؟
همه تحریم‌ها را باید بردارند. مذاکرات هسته‌ای است، مذاکرات حقوق بشر و تروریسم و پروسه صلح که نیست. تمام تحریم‌های سازمان ملل تحریم‌های هسته‌ای است.
قطعنامه‌های 1373 به بعد تحریم‌های هسته‌ای است. قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل می‌گوید، ایران قطعنامه‌های شورای حکام آژانس را نقض کرده است. رفرنس اصلی قطعنامه‌های شورای امنیت به نقض قطعنامه‌های شورای حکام آژانس است. در قطعنامه‌های کنگره آمریکا دو نوع قطعنامه وجود دارد. یک نوع قطعنامه‌ای که صرفا هسته‌ای است و یک نوع قطعنامه‌ای که حقوق بشر و هسته‌ای را هم قاطی کرده‌اند.
جمهوری اسلامی در حساس‌ترین شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی قرا گرفته است. تمام سیاسیون ایران، اصلاح‌طلب یا اصولگرا باید صرفا و صرفا به فکر منافع ملی ایران باشند نه به فکر جناحی. منافع ملی ایران در سه بعد تامین خواهد شد: اقتدار کامل رهبری، انسجام ملی و بهره‌برداری از فرصت‌هایی که در منطقه و جهان به وجود آمده است. برای ایران فرصت‌هایی استثنایی به وجود آمده است. استراتژی آمریکا مبنی بر خروج از خلیج‌فارس و منطقه خاورمیانه است. آمریکا ظرف 5 تا 10 سال آینده از نفت خاورمیانه مستقل می‌شود و خودش اولین تولیدکننده نفت می‌شود. بنابراین تئوری‌های 40 سال گذشته آمریکا که سلطه بر منطقه به خاطر نفت بود، دارد تمام می‌شود، چون دیگر به نفت احتیاجی ندارد. آمریکا ظرف 10 سال آینده باید از منطقه خارج شود. خلأ بزرگی در حال به وجود آمدن است. اگر انسجام ملی تحت سایه رهبری وجود داشته باشد منافع ملی ایران به قدری در منطقه و در سطح جهان گسترده است که اگر درست استراتژی تنظیم شود و درست بهره‌برداری شود، ایران قدرت بلامنازع منطقه می‌شود. به خاطر همین است که اسرائیل و اعراب وحشت کرده‌اند. به همین خاطر است که می‌خواهند تحریم‌ها و فشارها باقی بماند و به همین دلیل برخی اعراب و اسرائیل هنوز به دنبال حمله نظامی به ایران هستند. الان واقعا سیاسیون داخلی ما یک هوشیاری فوق‌العاده نیاز دارند. رمز موفقیت ما هم در انسجام و اتحاد ملی است به معنای واقع کلمه و تحت سایه رهبری آقا. معلوم نیست که در آینده چنین فرصتی ایجاد شود.

توافق ژنو نه فتح‌الفتوح است و نه ننگین
سید حسین موسویان، دیپلمات پیشین ایران، در گفت‌وگو با «ایسنا» نیز مواضع و دیدگاه‌هایش را درباره مباحث هسته‌ای و توافق ژنو بیان کرد. او می‎گوید ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت از اساس غیرقانونی بوده است؛ موسویان در این گفت‌وگو با اشاره به اظهارنظر یکی از فقهای کشور درباره متن توافق ژنو، خاطرنشان کرد: «این فقیه کشور که مسلط به زبان انگلیسی است در جلسه‌ای چند هفته پیش اظهار کردند که من فقهیم و کارم استدلال متون است و چند بار متن (توافق) را خواندم، اما استنباط نکردم که قدرت‌های بزرگ حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت شناختند. البته حرف ایشان درست است، اما در متنی که فعلا وجود دارد پذیرش عملی غنی‌سازی در خاک ایران هم در دوره مذاکره و هم بعد از آن پذیرفته شده است و در درازمدت بعد از توافق نهایی هم وجود خواهد داشت. معتقدم نباید بر سر واژگان دعوا کنیم.» این عضو پیشین تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای درباره برخی عبارات و واژگان در «برنامه اقدام مشترک» که مبهم و محدودکننده فعالیت‌های هسته‌ای و برنامه غنی‌سازی ایران به نظر می‌آید، گفت: «به نظر در ارزیابی از توافق ژنو در کشور دچار افراط و تفریط شده‌ایم. عده‌ای معتقدند تیم مذاکره‌کننده همه چیز را داده است و توافق را ننگین و خیانت و مذاکره‌کنندگان کشور را عوام‌ترین افراد می‌دانند که از مذاکره چیزی نمی‌دانند، درحالی‌که مذاکره‌کنندگان 1+5 تیزترین و باهوش‌ترین دیپلمات‌ها بوده و هر چه خواستند به دست آورده‌اند. عده‌ای هم این توافق را فتح‌الفتوح تلقی می‌کنند و از آن به شکست 1+5 یا تسلیم قدرت‌های جهانی در مقابل ایران تعبیر می‌کنند، اما معتقدم توافق ژنو نه فتح‌الفتوح است و نه ننگین. او همچنین با اشاره به قطعنامه 598 و تعبیر امام خمینی از آنکه «جام زهر» بود با بیان اینکه «قطعنامه 598 پیروزی برای کسی (عراق و ایران) نبود و جام زهر هم نبود»، ادامه داد: «با اینکه تعبیر جام زهر را حضرت امام (ره) فرمودند، اما نظر من این است که قطعنامه 598 جام زهر نبود. همین‌که عراق یک میلی‌متر از خاک ایران را نتوانست تصرف کند و ما نه در مقابل عراق که در مقابل یک دنیا ایستادیم، پیروزی بود. معتقدم باید ابعاد این پیروزی را برای مردم باز کنیم.» معاون پیشین شورای عالی امنیت ملی تصریح کرد متاسفانه در کشور به شکلی افراطی با توافق ژنو برخورد می‌کنند که این برخورد روحیه مردم را نسبت به آن خراب می‌کند. باید به مردم صریح گفت که در مذاکره امتیاز می‌دهیم و امتیاز می‌گیریم. موسویان با اشاره به اهمیت حمایت مقام معظم رهبری از تیم مذاکره‌کننده در رسیدن به توافق تاکید کرد که اگر حمایت رهبری نبود، به این مرحله نمی‌رسیدیم و بعد از این هم اگر حمایت ایشان نباشد، به جایی نمی‌رسیم.

خواندن 4212 دفعه