بین الملل > آسیای میانه و قفقاز - یک کارشناس مسائل افغانستان در گفتگو با خبرآنلاین از چرایی تغییر سیاست های اشرف غنی می گوید.
سعید جعفری پویا
رئیسجمهور تازه افغانستان میگوید، وزرای کابینهاش جدید خواهند بود و اعضای دولت کرزی دیگر در کابینه حضور نخواهند داشت. اتفاقی که شاید آن را نوعی تغییر نگرش سیاسی و مدیریتی در افغانستان به شمار آورد. پیرمحمد ملازهی این تغییر را حاصل تغییر ذهنیت و راهبرد آمریکا در افغانستان میداند. در ادامه مشروح گفتگوی خبرآنلاین با کارشناس مسائل افغانستان را میخوانید:
آقای اشرف غنی در صحبتهایی اعلام کردهاند که وزرای کابینه ایشان چهرههای تکراری نخواهند بود و او میخواهد شخصیتهای جدید را به عنوان وزرای خود معرفی کند. این میتواند نشانی از تغییر سیاستهای دولت اشرف غنی نسبت به حامد کرزی باشد؟
دیدگاههایی که اشرف غنی دارد با دیدگاههای حامد کرزی در بسیاری مسائل متفاوت است ولی اینها را نمیتوان در ارتباط با مواضع شخصی کرزی و اشرف غنی توضیح داد و بسیاری از اینها به نوع خوانش و قرائتی که آمریکا از تحولات افغانستان دارد بازمیگردد. چرا که ما میدانیم کرزی و اشرف غنی از حیث باورهای سیاسی به یکدیگر نزدیک هستند.
یعنی آمریکا از اشرف غنی خواسته سیاستهای کرزی را پیگیری نکند؟
ببینید استراتژی قدرتهای بزرگ در افغانستان نوسان دارد. واقعیت این است که آمریکا در جنگ با طالبان و شبکه حقانی به بنبست خورده و طرحهایی برای خروج آبرومندانه از این کشور دارند و لازمه آنهم این است قبل از اینکه تحولات جدی شروع شود با طالبان به تفاهم برسند. این تفاهم هم تنها از طریق پاکستان حاصل میشود. بنابراین سیاستی که کرزی در مورد پاکستان داشت که عبارت بود از مقابلهبهمثل و موضع سخت با اسلامآباد به جایی نرسید و طالبان قدرت بیشتر و امکانات نظامی فزونتری از طریق پاکستان و عربستان به دست آوردند. اشرف غنی و آمریکاییها در ارزیابی جدید به این نتیجه رسیدهاند سیاست کرزی جواب نداده و حالا میخواهند با تعامل با پاکستان طالبان را کنترل کنند. چرا که این خطر وجود دارد طالبان بعد از خروج آمریکا از خلأ قدرت استفاده کرده و بخشهای شرقی و جنوبی پشتون نشین افغانستان را از کنترل دولت خارج کند.
تعامل اشرف غنی و عبدالله عبدالله را چگونه میبینید؟ هنوز مباحث بر سر معرفی وزرا و سهم هر یک از این دو در کابینه جدید وجود دارد.
اشرف غنی و عبدالله عبدالله دو طیف فکری مختلف و دو تفکر را نمایندگی میکنند. یکی تفکری سنتی است که مشروعیت را از نهادهای سنتی همچون لویه جرگه کسب میکند و پشتوانه شرق و جنوب افغانستان را با خود دارد. دومی اما عبدالله عبدالله است که پایگاهش در شمال این کشور و در میان تاجیکها است. این تفکر نگاهی مدرنی دارد و معتقد است نهاد مشروعیت دهنده باید پارلمان باشد و از طریق انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری مناصب و جایگاهها باید تقسیم شوند. این دو تفکر و تقابل آنها در مقابل یکدیگر بنبست انتخاباتی را ایجاد کردند و بحث تقلب و دخالت کری و شکلگیری دولت وحدت ملی را پیش آورند. این دولت تلاش میکند دو تفکر سنتگرای قبیلهای پشتون و مدرن گرای قبایل غیر پشتون را به هم نزدیک کند. دولتی که قرار است تشکیل شود میخواهد قدرت را به صورت پنجاه - پنجاه میان عبدالله و اشرف غنی تقسیم کند.
بر سر این تقسیم قدرت سازوکاری تعریفشده است؟ آیا مشخصشده که سهم هر یک از دو جریان چه وزرایی خواهند بود؟
در اینجا دو مشکل اصلی وجود دارد، یکی اینکه چه کسانی وزیر شوند. یعنی در تقسیماتی که انجامشده هر گروه چه افرادی را برای پستهای تعیینشده معرفی کند. بحث دوم مربوط به وزارتخانههای کلیدی است. به نظر میرسد بر سر این موضوع تفاهم نظری میان این دو به وجود آمده است. بهاینترتیب که وزارت خارجه و دارایی در یک سبد و وزارت دفاع و کشور در سبد دیگر قرار گیرند. گمانهها حاکی از این است وزارت دفاع و کشور به عبدالله عبدالله میرسد و وزارت خارجه و دارایی هم در اختیار اشرف غنی خواهد بود.
روابط میان افغانستان و ایران چگونه خواهد بود؟ به نظر شما با تغییر سیاستهایی که اشرف غنی در مدیریت امور کشور انجام میدهد، رابطه با ایران هم دستخوش تغییر جدی خواهد شد یا خیر؟
مسئله افغانستان و نوع تعامل این کشور با همسایگان و قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای به شدت تحت تأثیر رقابتهای قدرتهای منطقهای است. بر این اساس چین سعی میکند منافع خود در افغانستان را با عنصر پاکستان پی بگیرد. روسیه از طریق کشورهای آسیای مرکزی و آمریکا و اروپا هم که خود حضور فعالی در این کشور دارند. بنابراین این سه جریان تأثیرگذار در سطح بینالملل در افغانستان منافع خود را پی میگیرند. در سطح منطقهای هم رقابتها بر سر افغانستان بین ایران و عربستان سعودی ایدئولوژیک است. رقابت پاکستان و هند، سرزمینی است. در این چارچوب ایران به دلیل اینکه مرز و تاریخ مشترک با افغانستان که حتی بهپیش قرارداد پاریس و 1747 که احمدخان حکومت خود در قندهار ایجاد کرد بازمیگردد. گذشته از این بخش مهمی از مردم افغانستان دری و فارسی صحبت میکنند. بنابراین زمینه برای ایران برای تأثیرگذاری از همه بیشتر است. امنیت افغانستان با ایران گرهخورده است. همه این عوامل در کنار مؤلفههایی چون افراطگرایی مذهبی و مواد مخدر باعث میشود ایران بیشترین قدرت تأثیرگذاری در افغانستان را داشته باشد، ولی آمریکا این قدرت را محدود کرده و تا زمانی که روابط ایران و آمریکا خصمانه باشد، ایالاتمتحده اجازه نمیدهند ظرفیتهای فرهنگی و استراتژیکی و ژئوپلیتیکی ایران در جهت تأثیرگذاری مثبت به کار گرفته شود.