اخبار دیگر رسانه ها (1404)
ممبيني خبر داد: آغاز بررسي احکام بودجه در دولت
رحیم ممبینی ، درباره زمان تحویل لایحه بودجه به مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: بررسی احکام بودجه در دولت از روز یک شنبه گذشته آغاز شده است و در جلسات آینده ادامه خواهد داشت.
وی در ادامه با بیان اینکه در جلسات دولت احکام و جداول منابع و مصارف مورد بررسی قرار میگیرد، گفت: این بررسیها چهار تا پنج جلسه به طول میانجامد و ممکن است در این راستا دولت جلسه فوقالعاده تشکیل دهد اما مدت زمان این بررسی مشخص نیست.
معاون بودجه معاونت برنامهریزی در پاسخ اینکه آیا با توجه به تاخیر دولت در ارائه لایحه بودجه ممکن است روند بررسی لایحه به سال آینده موکول شود، ابراز بی اطلاعی کرد.
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که کمک جبرانی به مردم از چه محلی تامین میشود؟ تصریح کرد: کمک به مردم قطعی است اما محل تامین منابع مورد نیاز برای این کمکها هنوز مشخص نشده است.
ممبینی تاکید کرد: در این زمینه پیشنهادها و گزینههایی مطرح و مذاکراتی صورت گرفته است و موضوع توسط دولت در حال پیگیری است.(ایسنا)
معاون وزير صنعت و تجارت خبر داد ذخيره كالاهاي اساسي و راهبردي در بالاترين ميزان
حسن رادمرد گفت: 30 هزار تن گوشت قرمز ذخيره سازي شده و 20 هزار تن هم اضافه مي شود.
وي از ذخيره سازي 450 هزار تن روغن خام خبر داد و گفت: چند كشتي هم در حال تخليه است تا براي توليد و توزيع روغن استفاده شود.
رادمرد از وضع خوب ذخيره سازي و واردات شكر خام خبر داد و گفت: در زمينه گندم و ديگر نهاده هاي توليد هم كارهاي خوبي شده و در دست انجام است.
وي از توانمندي فوق العاده براي تنظيم بازار خبر داد و گفت: همه تشكل ها و فعالان بخش خصوصي هم كه طرف قرارداد با وزارت جهاد كشاورزي هستند، نهاده هاي توليد را دريافت مي كنند.
رادمرد گفت: امسال 2/2 ميليون تن برنج توليد شده و براي واردات يك ميليون تن هم برنامه ريزي گرديده كه بخشي از آن انجام شده و هر قدر نياز باشد بخش خصوصي براي واردات اقدام خواهد كرد.
معاون وزير صنعت گفت: همچنين برنامه هاي گسترده براي برگزاري نمايشگاه هاي عرضه مستقيم كالا به ويژه كالاهاي اساسي و پرتقاضا تدارك شده و 39 تا40 هزار غرفه در 400 نمايشگاه براي اين كار اقدام خواهند كرد.
وي همچنين از همكاري 6 هزار واحد صنفي در سراسر كشور براي فروش فوق العاده خبر داد.
رادمرد افزود: فروشگاه هاي زنجيره اي مانند شهروند و رفاه هم براي توزيع ويژه كالا اقدام مي كنند.
وي گفت: تخفيف در نمايشگاه ها براي كالاهاي اساسي و پرتقاضا 5 تا 15 درصد و براي ديگر كالاها 15 تا 25 درصد پيش بيني شده است.
آغاز توزيع ذخاير
گوشت مرغ
مديرعامل اتحاديه سراسري مرغداران گوشتي از آغاز توزيع گوشت مرغ ذخيره شده براي تعادل قيمت اين محصول خبر داد.حسين مقدم نيا اظهار كرد: تاكنون مرغداران گوشت مرغ را زير قيمت مي فروختند و اكنون درپي افزايش قيمت جوجه و عوامل مختلفي همچون آماده سازي سالن هاي مرغداري براي جوجه ريزي شب عيد، قيمت اين محصول كمي افزايش يافته اما نرخ معقول و منطقي است.
وي تصريح كرد: با توجه به ذخيره سازي 100 هزار تني گوشت مرغ از سوي شركت پشتيباني امور دام هيچ گونه نگراني از بابت افزايش قيمت گوشت مرغ در بازار نداريم و توزيع اين محصول از روز دوشنبه آغاز شده است.
مقدم نيا تاكيد كرد: امكان توزيع روزانه 1000 تن گوشت مرغ منجمد وجود دارد اما اين اقدام نبايد به گونه اي باشد كه به توليد لطمه بزند.
مديرعامل اتحاديه سراسري مرغداران گوشتي خاطرنشان كرد: مرغداران خواهان تعيين قيمت كف و سقف براي گوشت مرغ هستند تا در صورت افت قيمت نسبت به جمع آوري به موقع اين محصول اقدام شود و در زمان افزايش قيمت در بازار مصرف محصول ذخيره شده توزيع شود كه تعادل در بازار توليد و مصرف برقرار باشد.
دو نقد تئوریسین هدفمندی یارانه ها به اجرای هدفمندی توسط دولت/ پژویان: به نظر من اجرای مرحله دوم یک باید است
گفت و گو با جمشید پژویان، رییس شورای رقابت و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی درباره هدفمندی یارانه ها.
محمد هیراد حاتمی:
حتی حالا هم که بسیاری از کارشناسان اقتصادی بر توقف ادامه فاز دوم هدفمندی یارانه ها تاکید دارند جمشید پژویان، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و رییس شورای رقابت اعتقاد دارد فاز دوم هدفمندی یارانه ها هر چه سریع تر باید به مرحله اجرا در آید. او در حالی اجرای هر چه سریع تر فاز دوم قانون هدفمند شدن یارانه ها را لازم می داند که دو نقد نیز به اجرای این طرح در مرحله نخست دارد. آنچه در ادامه خواهید خواند متن کامل گفت و گو با جمشید پژویان است که از او به عنوان تئوریسین هدفمند کردن یارانه ها نام می برند:
بر اساس اظهار نظر اکثر کارشناسان اقتصادی اجرای طرح هدفمندی یارانه ها یک طرح منطقی و علمی است. از این جهت اجرای آن هم ضروری بوده و هست چرا که سبب تحول بزرگی در اقتصاد می شود. سوالی که وجود دارد این است که چرا اجرای قانون هدفمندی یارانه ها که باید سبب اتفاق بسیاری خوشایندی در اقتصاد ایران می شد آنطور باید در حال حاضر قابل دفاع نیست . در این رابطه توضیح می دهید؟
شاخه تخصصی من اقتصاد دولت و اقتصاد بخش عمومی است. بر این اساس می توانم ادعا کنم که این دانش را وارد ایران کردم و برای اولین بار شاخه اقتصاد بخش عمومی را در دانشگاه ها تدریس کردم. از مسائلی همچون یارانه ها، سیاست گذاری های دولت، قیمت گذاری های دولت و بحث هایی که شامل مالیات ها و غیره شود، همگی در چارچوب مبانی این شاخه از اقتصاد است. اتفاقا امروز روش شناسی عمده کشور های دنیا در هدایت اقتصاد شان بر همین اساس قرار دارد. این شاخه از دانش اقتصاد به ما یاد می دهد که چه نوع یارانه هایی کارآمد هستند. اصولا یارانه ها کجا ضرورت دارند و اگر هست درباره آنها به چه صورت اقدام شود. همچنین بد ترین نوع یارانه ها هم مشخص می شود. این یک بحث است و مساله دیگر، موضوع یک شاخص کلی خارج از دانش اقتصاد بخش عمومی و به طور کلی از الفبای اقتصاد است. بر این اساس در یک اقتصاد که هدایت کننده کل اقتصاد به سمت کارآیی است، قیمت های نسبی یک علامت است. یعنی اگر قیمت های نسبی کالا ها مطابق آن چیزی که واقعی است نباشد و به هم بریزد، هم آن چیزی که وارد سبد مصرفی خانوار ها می رود ناکارآمد خواهد بود و هم اینکه اگر این کالا ها و خدمات به صورت نهاده ها هم قابل استفاده باشند وقتی درون سبد نهاده های تولید هم برود سبب ایجاد عدم کارآیی خواهد شد.
منظور شما کارآیی به لحاظ اقتصادی است؟
بله. کارآیی به لحاظ اقتصادی به این معناست که به طور مثال فرض کنید شیشه ای برای ساخت لیوانی به کار برده می شود. این شیشه اگر برای ساخت یک بطری به کار برده می شد ارزش افزوده بیشتری داشت، باید شیشه را برای تولید بطری استفاده کرد.
ارتباط آن با قیمت چیست؟
طبیعی است اگر قیمت لیوان را خیلی پایین ببریم سبب خواهد شد شیشه به سمت ساخت بطری که گران تر است برود. برعکس این ماجرا هم وجود دارد. اگر بطری را مشمول یارانه کنید و قیمت آن را بسیار پایین آورید، شیشه ها به جای تولید این کالایی که ارزان است به سراغ دیگری خواهد رفت. من لیوان و بطری را مثال زدم که تقریبا صد در صد هر دو از شیشه تشکیل شده است. اگر استفاده کالایی ترکیبی تر را در نظر بگیریم ماجرا کمی تفاوت پیدا خواهد کرد. به طور مثال در نظر بگیرید شما برای ساخت اتومبیل از فولاد استفاده می کنید برای ساخت ماشین تراش هم از فولاد استفاده می کنید. حالا در اتومبیل و ماشین تراش، غیر از فولاد مواد های دیگری به کار برده می شود. وقتی فولاد را نسبت به سایر مواد بسیار ارزان کنید، بدیهی است مقدار فولادی که در اتومبیل یا ماشین تراش به کار برده شده نسبت به فایبرگلاس بیشتر خواهد بود. در اینجا شما منابع را از دست می دهید. بیش از اندازه یا مصرف می کنید یا در تولید به کار می برید. وقتی قیمت های نسبی به درستی علامت دهند یعنی بازگو کننده قیمت های واقعی این کالا ها باشند خود به خود استفاده اینها هم به صورت کارآمد خواهد بود. چون متاثر از آن هستند.
به هر حال اصلاح قیمت ها موضوعی بود که خیلی از کارشناسان بر سر آن اتفاق نظر داشتند. بحث بیشتر بر سر نحوه اجرای آن است. در این رابطه توضیح می دهید؟
به این شکل مطلب اولم را ببندم که وقتی صحبت از هدفمندی یارانه ها می شود نتیجه اصلی آن اصلاح قیمت های نسبی است. سپس رفتن به سمت کارآیی است. اصلاح قیمت های نسبی که نتیجه آن ایجاد کارآیی در اقتصاد، افزایش رشد اقتصادی و بزرگ شدن قرص نان است هدف نهایی است. برای رسیدن به این، احتیاج به زمانی داریم که این کارآیی خودش را به خصوص در بخش تولید نشان دهد. بخش دیگر این اصلاح سبد مصرفی خانوارها است که می تواند با تغییر قیمت ها خیلی سریع اتفاق بیافتد. با تغییر قیمت ها خانواده ها خیلی سریع تقاضا هایشان را برای کالا تغییر می دهند. البته موضوع هدفمند کردن یارانه یعنی اینکه تا کنون به دلیل اینکه کالا ها بیشتر مورد مصرف گروه های ثروتمند بود یارانه را عمدتا به آنها می دادیم. در حال حاضر حتی وقتی که این یارانه را مساوی سرانه کردیم بدین معناست که سهم یارانه گروه های فقیر افزایش پیدا خواهد کرد و ما بیشتر به سمت عدالت خواهیم رفت. آثاری که هدفمندی یارانه ها داشت در اصلاح سبد مصرفی خانوار ها نتایج بسیار خوبی داشت که اطلاعات و آمار این را نشان می دهد. من حداقل در دو سخنرانی که در اولین و دومین سالگرد هدفمندی یارانه ها با اطلاعات و آمار دقیق مرکز آمار ایران این موضوع را نشان دادم.
بحث رابیشتر باز می کنید؟ از این آمار هایی که حکایت نتایج خوب هدفمندی را نمایش می دهد مثال مطرح می کنید؟
مانند اینکه ما شاهد این بودیم که مصرف برخی حامل های انرژی و یا حتی نان در کل کشور کاهش پیدا کرده است. این موضوع به خصوص در استان های مرزی کاهش پیدا کرده که نشان می دهد جلوی قاچاق تقریبا بدون اینکه نیروی انتظامی هزینه اش را دو برابر کرده باشد، گرفته شده است. نظام قیمت ها این موضوع را اصلاح کرده بود. موضوع بعد اینکه این اصلاحات آثار خودش را در توزیع درآمد داشته و ضریب جینی هم در شهر و هم در روستا کوچک تر شده است. آثار توزیعی این به شکلی بوده که همین یارانه نقدی که پرداخت می شد وضعیت بیشتر از 55 درصد از خانوار های روستایی را اصلاح کرده است. این ها همه متکی بر اطلاعات و آمار است. در شهر، این اصلاح حدود 20 درصد بوده است. یعنی اینکه آنها افزایش هزینه های شان به واسطه افزایش قیمت ها نسبت به یارانه هایی که گرفته بودند کم تر بوده است. یعنی در مجموع وضعیت اینها بهبود پیدا کرده است اما نتیجه ای که ما باید انتظار داشتیم این بود که بخش تولید به سمت صرفه جویی در مصرف انرژی و افزایش کار آیی برود. بخش تولید ما طی سال های طولانی به دلیل تقریبا رایگان بودن انرژی به سمتی نرفته بودند که بر اساس آن در تکنولوژی تغییر دهند. عدم تغییر در تکنولوژی نه تنها موجب این بود که مصرف انرژی بیشتر باشد و به دنبال آن به دلیل استهالاک بیشتر و بیشتر شود، بلکه نتیجه مستقیم دیگر آن بود وقتی شما تکنولوژی جدید را به کار نگیرید کیفیت پایین خواهد آمد. پس ما هم کالا ها را با مصرف انرژی بالا تولید می کردیم هم با کیفیت پایین که در نتیجه حتی در بازار های داخلی در مقابل تولیدات کشور های همسایه و مثلا چین ناتوان بودیم. نمی توانستیم مقابله کنیم. تنها راهی که قاعدتا باید طی می شد رفتن صنایع به سمت صرفه جویی در مصرف انرژی و تکنولوژی بالاتر بود. این اتفاق در سال 1973 در تمام کشور های صنعتی دنیا افتاد. نتیجه افزایش قیمت های حامل های انرژی در دنیا اتومبیل هایی شد که به جای اینکه برای 100 کیلومتر بنزین مصرف کند، میزان مصرف آن به 3 تا 4 لیتر رسید. ما هم می توانستیم یک زمان طولانی بدهیم و قیمت های نسبی را به همین طریق بالا نگه داریم تا بخش تولید از طریق منایع خودش یا منابع بانکی به سمت تغییر تکنولوژی برویم و هم دولت می توانست تشویق کند. یعنی آن یارانه ای که قرار بود به بخش تولید بدهد آن را از طریق نرخ استهلاک یک نوع معافیت مالیاتی برای صنایعی که تکنولوژی شان را تغییر می دادند و به سمت تکنولوژی مصرف پایین انرژی حرکت کرده بودند پرداخت می کرد و در سرمایه گذاری شان مشارکت کند. نتیجه این بود که در مدت کوتاهی به خصوص اگر اعتبارات بانکی آن را همراهی می کرد ما در ظرف زمانی متوسط بخش عمده ای از صنایع مان را بازسازی می کردیم. چون ما هنوز در تولید مزیت داریم. کارگر ما ارزان تر است، هنوز انرژی ارزان تر است و ما هیچ چیزی کم تر از کشور هایی مانند کره، ترکیه و مالزی نداریم.
به هر حال بار دیگر تاکید دارم که قاعدتا در اجرایی شدن هدفمند یارانه ها جملگی تاکید دارند و همانطور که شما اشاره کردید می توانستیم صنایع مان را به سمت بازسازی ببریم و مزیت تولید بیشتری پیدا کنیم. سوال اینجاست که این اتفاق افتاد یا نیفتاد؟
ما اشتباه کردیم. ما یارانه بخش تولید را به انرژی دادیم. یعنی درست نقطه مقابل حرکتی که باید می کردیم، انجام دادیم. یعنی به جای اینکه تنبیه کنیم که مصرف انرژی اش را بالا می برد و تشویق کنیم برای اینکه مصرف کاهش پیدا کند گفتیم ما این را جبران می کنیم همینطور مصرف ادامه داشته باشد.
بازه زمانی هم در نظر گرفته نشد که بر اساس آن همچین فرصتی در نظر گرفته شود. قبول دارید؟
ما یارانه ها را می دادیم و می گفتیم شما این دستگاه را که در حال حاضر صد واحد انرژی مصرف می کند، شما اگر توانستید با یک ماشینی که 50 واحد انرژی مصرف می کند، 50 درصد هزینه را معافیت مالیاتی در نظر می گرفتیم. ظرف دو سال دولت به این صنعت یارانه هدفمند می داد که تکنولوژی خودش را تغییر داده بود.
آقای دکتر پژویان بپذیرید که اجرای هدفمندی یارانه ها کام برخی تولید کنندگان را تلخ کرد. بی غرض اگر بخواهیم بحث کنیم کجای کار اشتباه بود و از دولت چه اشتباهی در اجرا سر زد که همچین تلخی به وجود آمد؟
من به روشنی دو اشتباه دولت را می گویم. همانطور که اشاره کردم دولت در زمینه هایی نتایج بسیار خوبی داشت اما اشتباه نخست دولت در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها برآورد اشتباهی بود که از درآمد ناشی از افزایش قیمت های حامل های انرژی داشت. وقتی قیمت ها بالا می رود بالاخره یک کشش تقاضا وجود دارد. کشش اینقدر پایین نیست که مقدار مصرف همان مقدار پایین بماند. آنها در نظر نگرفتند که مقدار مصرف کاهش پیدا کند درآمد های آنها هم از این افزایش قیمت انرژی کم می شود. نکته دوم اینکه دولت به جای اینکه یارانه را در جهت تشویق بخش تولید در جهت تغییر تکنولوژی بدهد یارانه را به مصرف انرژی داد. نتیجه این اقدام آشکارا و بر اساس اطلاعات و آمار این شد که در دوسالی که هدفمندی یارانه ها اجرا شد مصرف بسیاری از حامل های انرژی در بخش خانگی و تجاری کاهش پیدا کرد. این نشانه این نیست که مردم از سرما دچار آسیب شدند یا مسافرت نکردند یا اینکه بخش تجاری زود تر تعطیل کرده است. بلکه صرفه جویی کردند، سیستم های کارآمد تر استفاده کردند و توانستند مصرف را کم کنند. متاسفانه در بخش صنعت، کشاورزی شاهد افزایش مصرف بودیم. این نکته مثبتی نیست. ما باید شاهد کاهش مصرف انرژی بخش صنعت و کشاورزی هم بودیم. معیار شاخص تولیدات آنها را تولید نشان می دهد. آنها می توانستند با افزایش تولید مصرف حامل های انرژی شان را کاهش دهند تا ما مشاهده کنیم داریم به هدف می رسیم. به نظر من دولت در مجموع اطلاعاتی از راهکاری مناسب در بخش تولید نداشت.
از پرداخت نقدی دفاع می کنید؟
در کشور های عمده دنیا شما شاهد این هستید که یک نوع چتر حمایتی از طریق تامین اجتماعی، نظام مالیات ها و نظام دستمزد ایجاد می شود. ما در شرایطی که هدفمندی یارانه ها را شروع کردیم بهترین راه مان همین پرداخت نقدی بود. یعنی هیچ راهی بهتر از این نداشتیم.
چرا؟
چون اگر می خواستیم تازه زیر ساخت اصلاح تامین اجتماعی مان را شروع کنیم 7 سال طول می کشید. یعنی اگر همین الان هم برای اصلاح زیر ساخت تامین اجتماعی شروع کنیم 7 سال طول می کشد که به نظر به یک بهبود 60 تا 70 درصدص خواهیم رسید. اگر بخواهیم نظام مالیات مجموع درآمد را به اجرا بگذاریم به طریقی که به عنوان ابزار استفاده کنیم این هم یک دوره 5 تا 7 سال طول خواهد کشید. پس در نتیجه در آن زمان و تا زمانیکه ما بتوانیم این اصلاحات را در ساختار تامین اجتماعی و نظام مالیات ها و دستمزد ها ایجاد کنیم بهترین راه همین پرداخت نقدی یارانه است.
نکته ای که مورد نقد است به عدالت توزیع این پول نقدی بر می گردد. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
چون ما راهکاری برای تشخیص به عدالت آن نداریم بهترین دوم این است که به تمام مردم این پول پرداخت شود. ما نمی توانیم مردم را شناسایی کنیم که چه کسی نسبت به چه کس دیگر فقیر تر است.
آن جمع آوری اطلاعاتی که در رابطه با خانوار صورت گرفت هم بی اثر بود؟
آنها کاملا بی ارزش بود. هدر دادن یک بخشی از منابع بود.
برای ادامه این کار که از آن به عنوان اجرایی شدن فاز دوم هدفمندی یارانه ها نام برده می شود توصیه شما چیست؟
به نظر من اجرای مرحله دوم یک باید است. به همین دلیل که ما شاهد بودیم به محض اینکه اثرات اصلاح قیمت های نسبی دارد از بین می رود ما مجداد ما به همان عدم کارآیی در مصرف، تولید و قاچاق بر می گردیم. اما تاکید من بر این است که هدایت بخش تولید از طریق معافیت استهلاک مالیاتی و تامین منابع از طریق نظام بانکی برای صنایع مورد توجه قرار بگیرد تا بتوانند تجدید سرمایه گذاری کنند و به سمت تکنولوژی برتر و کم مصرف انرژی بروند باید در مرحله اول توجه قرار گیرد.
با حضور 30 کشور نخستین نمایشگاه توانمندی های صادراتی برگزار می شود
تهران- نخستین نمایشگاه توانمندی های صادراتی جمهوری اسلامی ایران از 18 تا 21 بهمن ماه سال جاری در محل دایمی نمایشگاه های بین المللی تهران برگزار می شود .
به گزارش ایرنا ، رییس ستاد برگزاری این نمایشگاه روز یکشنبه در نشستی با خبرنگاران عنوان کرد : با وجود تحریم های غرب علیه ایران اما قرار است 30 کشور در آن حضور به هم رسانند .
ˈحمیدرضا فضلعلیˈ گفت : تاکنون بیش از 200 شرکت بزرگ صادرکننده داخلی برای حضور در نخستین نمایشگاه ثبت نام کردهاند که پیشبینی میشود در فضایی نزدیک به 10 هزار متر مربع محصولات و خدمات خود را در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دهند.
فضلعلی تاکید کرد : با توجه به نگرش مسئولان برگزاری ایران اکسپو به این نمایشگاه به عنوان دروازه صادرات ایران به جهان، نزدیک به 500 بازرگان و مقام اقتصادی از 30 کشور جهان نیز به تهران دعوت شدهاند که یک فرصت استثنایی برای صادرکنندگان و شرکت کنندگان این نمایشگاه محسوب شود.
به گفته وی ، تاکنون هیات هایی از کشورهای ایتالیا ، اسپانیا ، امریکا ، روسیه ، چین ، ژاپن، آرژانتین ، ترکیه ، ازبکستان ، عراق ، کویت ، پاکستان ، افغانستان ، آذربایجان ، مصر ، هند ، کره جنوبی ، لهستان ، کوبا ، ویتنام ، عمان و ساحل عاج برای حضور در ایران اکسپو درخواست رسمی داده اند.
وی این توضیح را نیز داد که برخی درخواست کنندگان برای حضور در این نمایشگاه جزء کشورهایی هستند که خود طراح تحریمهای اقتصادی علیه ایران بوده، یا دست کم در اجرای آن همکاری داشتهاند.
وی افزود: تا کنون حضور شرکت هایی از استان های خراسان جنوبی ، کرمانشاه ، خوزستان ، سمنان ، سیستان و بلوچستان و بوشهر در این نمایشگاه قطعی شده است و درخواست های دیگر استان ها نیز به مرور زمان درحال دریافت است.
رئیس ستاد برگزاری نخستین نمایشگاه توانمندیهای صادراتی جمهوری اسلامی افزود:در حاشیه نمایشگاه نیز کارگاه های آموزشی بازاریابی در کشورهای هدف برای صادرکنندگان داخلی برگزار خواهد شد .
فضلعلی برگزاری جلسات مشترک بخش خصوصی و دولتی برای رفع برخی مشکلات در حوزه صادرات از دیگر برنامههای ایران اکسپو نام برد .
مسعود نیلی در یک تحلیل جامع از «کارنامه فاز اول هدفمندی» مطرح کرد ريسكهاي فاز دوم هدفمندي
دنیای اقتصاد- دکتر مسعود نیلی، اقتصاددان برجسته ایرانی با بررسی عملکرد دولت در اجرای فاز اول قانون هدفمندی یارانهها، چالشهای موجود بر سر اجرای فاز دوم این قانون را ارزیابی و پیشنهاد کرد، تصمیمگیری درباره این موضوع به پس از انتخابات سال آینده ریاستجمهوری موکول شود. این استاد اقتصاد، از وجود «یک پارادوکس بزرگ» پیش روی اقتصاد کشور درباره این موضوع سخن گفت و تصریح کرد: «از طرفی اگر قیمت انرژی را افزایش ندهیم، کمبود انرژی به ما تحمیل خواهد شد و به تنگنای اقتصادی کشور تبدیل خواهد شد. از طرف دیگر، کیفیت نازل کارشناسی و تشخیص نادرست مسائل، در کنار جرات و جسارت بالای تصمیم گیری، خود را بهصورت یک عدم تعادل کلیدی نهادی نمایان ساخته است. اگر این اصلاحات، محدود به بازار انرژی باشد، بحران آفرین خواهد بود. از این رو نیاز است، تصمیمگیری در این خصوص با پشتوانه عقلانیت و مطالعات کارشناسی صورت گیرد.» نیلی در عین حال با اشاره به اینکه در «ادبیات اقتصادی به بحران بانکی و بحران ارزی بحرانهای دوقلو میگویند» نسبت به خطر به وجود آمدن یک «بحران بانکی» در اثر اجرای نادرست فاز دوم هدفمندی هشدار داد.
دکتر مسعود نیلی با ارزیابی عملکرد دولت در اجرای قانون یارانهها تحلیل کردعبور از پارادوکس فاز دوم هدفمندی؛ چگونه؟
دنیایاقتصاد- دکتر مسعود نیلی، اقتصاددان سرشناس ایرانی با بررسی عملکرد اجرای قانون هدفمندی یارانهها در دو سال گذشته، چالشهای موجود بر سر اجرای فاز دوم این قانون را ارزیابی کرده و پیشنهاد داد: تصمیمگیری درباره این موضوع به پس از انتخابات سال آینده ریاستجمهوري موکول شود.
این استاد اقتصاد، از وجود «یک پارادوکس بزرگ» پیش روی اقتصاد کشور خبر داده و ميگوید: از طرفی اگر قیمت انرژی را افزایش ندهیم، کمبود انرژی به ما تحمیل خواهد شد و به تنگنای اقتصادی کشور تبدیل خواهد شد. از طرف دیگر، کیفیت نازل کارشناسی و تشخیص نادرست مسائل، در کنار جرات و جسارت بالای تصمیمگیری، خود را بهصورت یک عدم تعادل کلیدی نهادی نمایان ساخته است. [بنابر این] اگر این اصلاحات، محدود به بازار انرژی باشد، بحرانآفرین خواهد بود. از این رو نیاز است، تصمیم گیری در این خصوص با پشتوانه عقلانیت و مطالعات کارشناسی بيشتري صورت گیرد.
نیلی که معتقد است «بازار ارز شرایط باثباتی پیدا نکرده و آماده است که اگر نقدینگی باز هم بخواهد جابهجا شود، به سمت این بازار حرکت کند» در عین حال نسبت به خطر به وجود آمدن یک «بحران بانکی» در اثر اجرای نادرست فاز دوم هدفمندی هشدار داده است.
مشروح گفتار دکتر مسعود نیلی که در اتاق بازرگانی تهران ارائه و در شماره اخیر هفتهنامه «تجارت فردا» منتشر شده است، در پی ميآید.
***
موضوع افزایش قیمت انرژی و انجام اقدامات جبرانی برای خانوارها، سه نهاد اصلی متشکل از خانوارها، بنگاههای اقتصادی و دولت را تحت تاثیر قرار میدهد. دولت، هم بهعنوان نهادی که خود مصرفکننده انرژی و صادرکننده نفت به دنیا است و به طور مستقیم از این موضوع تاثیر میپذیرد هم بهعنوان نهاد سیاستگذار مورد توجه است.
در مبحث بنگاهها، من بنگاههای تولیدکننده انرژی را از بنگاههای اقتصادی تفکیک میکنم؛ چراکه سایر بنگاههای اقتصادی، مصرفکننده انرژی هستند و بنگاههای تولیدکننده انرژی، سمت عرضه بازار انرژی را تشکیل میدهند. اگر این چهار مولفه را تجمیع کنیم، در فرآیند از تجمیع رفتار آنها شرایط اقتصاد کلان کشور شکل میگیرد؛ در نتیجه ميتوان به تعادلها یا عدم تعادلهای اقتصاد کلان بهعنوان کانون اصلی بحث پرداخت.
اگر بخواهیم این مدل مفهومی را با توجه به مسائل مختلفی چون اقتصاد جهانی و ارتباط اقتصاد کشور با آن جزئیتر بررسی کنیم، باید به هر کدام از آن چهار مولفه بپردازیم که در این چارچوب از بنگاههای اقتصادی شروع میکنم.
هر بنگاه اقتصادی نهادی است که محصول یا محصولاتی را تولید و به بازار عرضه ميکند. بنابراین از محل فروش محصول کسب درآمد کرده و در مقابل برای انجام این فعالیت تولیدی هزینه پرداخت ميکند. این هزینهها را میتوان اینگونه دستهبندی کرد که در رتبه اول، هزینههای مرتبط با تورم قرار گیرد که منظور از آن، هر هزینهای است که به طور مستقیم تحت تاثیر تورم قرار ميگیرد؛ اعم از پرداخت به نیروی کار یا مواد مورد نیاز برای تولید که از داخل اقتصاد تامین میشود.
در رتبه دوم هزینه انرژی قرار میگیرد که آن را از هزینههای تورمی جدا کردهام؛ چون روندی متمایز از تورم داشته است؛ ضمن اینکه در رتبه سوم هزینههای ارزی به معنی واردات است که از نرخ ارز تاثیر میپذیرد و بالاخره چهارم هزینههای سرمایهگذاری و پنجم هزینههای تامین مالی است.
به طور بالقوه میتوان در نظر گرفت که یک بنگاه اقتصادی میتواند هم از منابع داخلی و هم از منابع خارجی تامین منابع مالی شود که البته این دو میتواند هزینههاي متفاوتی داشته باشد. لذا این یک مدل کلی بررسی عوامل هزینه و درآمد است که در یک بنگاه اقتصادی اثر میگذارد. همین مساله را برای خانوار هم میتوانیم در نظر بگیریم. خانوارها هم یکسری هزینههای مرتبط با تورم نظیر خریدهای روزمره خود دارند. هزینه مصرف انرژی و هزینه کالاهایی که مصرفی و وارداتی است که باز هم به خاطر نرخ ارز از هزینههای تورم جدا شده است. همچنین خانوار سه منبع درآمد دارد. منبع درآمد حاصل از کار، درآمد حاصل از پسانداز و پرداختهای انتقالی که از سمت دولت به آنها صورت میگیرد.
بنگاههای تولیدکننده انرژی هم همانند سایر بنگاهها، هزینههای مرتبط با تورم، هزینههای سرمایهگذاری و درآمد حاصل از فروش دارند. این بنگاهها از منظر قواعد کلی تفاوتی با سایر بنگاهها ندارند؛ ولی عمدتا دولتی هستند لذا بخشهایی از اقلام مربوط به سایر بنگاهها را حذف کردهام.
در بخش دولت باید به این مساله دقت شود که دولت کارمندانی دارد که به آنها پول پرداخت میکند و هزینههای عمرانیاش هم تحت تاثیر تورم قرار میگیرد. هزینه انرژی و پرداخت به خانوارها هم جزو دیگر هزینههای دولت است. در مقابل درآمد حاصل از صادرات نفت خام و درآمد مالیاتی در اختیار دولت قرار ميگیرد.
در این میان درآمد مالیاتی را اگر کمی وسیعتر در نظر بگیریم، شامل هر درآمدی به غیر از درآمد حاصل از صادرات نفت خام میشود. پس رفتار این چهار نهاد از نظر تحولات قیمت انرژی با مولفههای اصلی مرتبط با این موضوع به صورت مفهومی در نظر گرفته شده است.
5 عدم تعادل در اقتصاد کلان
تجمیع رفتار این مجموعه در قالب پنج عدم تعادل عمده اقتصادکلان و یک عدم تعادل زیستمحیطی مورد توجه قرار ميگیرد. پنج تعادل یا عدمتعادل در سطح اقتصاد کلان شامل بازار کار، تراز پرداختهای غیرنفتی، بازار انرژی، بودجه و سیستم بانکی است. از طرفی چون موضوع انرژی مطرح است به مساله آلودگی و مصرف انرژی میرسیم که امروزه کیفیت زندگی شهروندان به خصوص در کلانشهرها را بهصورت فاجعه باری تحت تاثیر قرار داده است. پس با یک عدم تعادل زیست محیطی هم روبهرو هستیم.
میخواهم در قالب این مدل کلی، مباحث را با محوریت تحولات قیمت انرژی توضیح دهم. در چارچوب این مدل، سه مقطع زمانی مورد توجه قرار گرفته است. مقاطع زمانی قبل از اجرای فاز اول افزایش قیمت انرژی، بعد از اجرای فاز اول و در نهایت مرحله فعلی که در آن قرار داریم.
حذف اصلاح قیمتها از برنامه سوم و چهارم
نقطه شروع در این بحث موضوع قیمت انرژی است. اگر در تعقیب مسائل اقتصاد ایران حضور ذهن داشته باشید به خاطر دارید که مساله افزایش قیمت انرژی از زمان برنامه اول بهصورت یک چالش جدی در حوزه تصمیمگیری مطرح بود؛ اما شاید به صورت سیستماتیک و به صورت یکپارچه و تجمیع شده در یک مدل اقتصادکلان، ابتدا در برنامه سوم مطرح شد.
بعد از چالشهای زیاد و اختلافنظرهایی که در این زمینه در دولت وجود داشت در نهایت این مساله در قالب ماده 117 در لایحه برنامه سوم گنجانده و به مجلس ارائه شد. مجلس پنجم راجع به حذف ماده 117 از برنامه سوم بحثهای زیادی داشت؛ جلسه غیرعلنی برگزار شد و دولت در مورد ضرورت انجام این کار توضیحات ارائه داد؛ اما نهایتا آن ماده از برنامه سوم حذف و مادهای جایگزین شد که تغییر قیمت انرژی را در سقف 20 درصد به بودجههای سالانه موکول کرد.
آنچه در برنامه سوم پیشبینی شده بود یک حسن بزرگ داشت؛ اینکه تغییر قیمت انرژی در کنار تغییر سایر متغیرهای اقتصادی در نظر گرفته شده بود. برای جبران آن هم سه حوزه دیده شده بود: یک قسمت پرداخت به خانوارها، البته نه به همه بلکه به گروههاي هدف. یک بخش برای اشتغال و بخش سوم هم برای توسعه حملونقل عمومی. سه جزء درآمدهای حاصل تقریبا بهطور مساوی بین این سه قسمت تقسیم ميشد.
نکته مهم دیگر این بود که تغییرات قیمت انرژی بهصورت تدریجی در نظر گرفته شده بود بهطوریکه حتی در پایان برنامه سوم هم به قیمتهای جهانی نميرسیدیم؛ اما روند اصلاحی بود. در برنامه چهارم مجددا این بحث مطرح و به لحاظ کارشناسی در داخل دولت جلوتر رفت و اصلاح رابطه مالی بین شرکت نفت و دولت به صورت بهره مالکانه هم مطرح شد. در نهایت اصلاح قیمت انرژی به صورت دو ماده در برنامه چهارم ارائه شد، به تصویب رسید و به صورت قانون برنامه درآمد.
در مجلس هفتم، آن دو ماده به صورت اصلاحیه از برنامه چهارم حذف شد. در این حذف تحلیلی وجود داشت که در این تحلیل تورم نه بهعنوان یک مساله اقتصاد کلان بلکه بیشتر بهعنوان مساله اقتصاد خرد دیده و عمدتا هم منشأ آن سمت هزینه در نظر گرفته میشد.
بنابراین نظر آنها این بود که اگر بخواهیم تورم را در کشور کاهش دهیم، باید هزینههای بنگاه و هزینههای خانوار را با استفاده از ابزارهای مستقیمی که در اختیار دولت است، کم کنیم. پس گفتند راه این است که قیمت انرژی، نرخ ارز و نرخ سود بانک را پایین بیاوریم. تحلیلی گروهی داشتند که اگر این سه قیمت عمده را کاهش دهیم، قیمت تمام شده بنگاهها کاهش پیدا میکند و همچنین خانوارها به خاطر اینکه هزینههایشان از سمت انرژی و هزینه محصولات مصرفی کاهش مییابد، در نتیجه از تورم کاسته میشود.
بر این اساس، آن ماده برنامه چهارم که درست در نقطه مقابل این تحلیل بود، حذف شد. طرح تثبیت قیمت انرژی به تصویب رسید و چند ماه بعد دولت هم نرخ سود تسهیلات بانکی را کاهش داد و اصرار هم وجود داشت که نرخ ارز را هم ميتوانیم کاهش دهیم. تصور این بود که با این رویکرد تحولی عمده در اقتصاد و معیشت مردم بهوجود خواهد آمد؛ تا آنجا که در پایان سال 1383 مجلس این بسته سیاستی را بهعنوان عیدی سال 1384 مطرح کرد و در توجیه اهمیت ثابت نگاه داشتن قیمت انرژی به مردم گفت که اگر قیمت بنزین به صد تومان میرسید تورم 100 درصد بهوجود ميآمد!
این فرضیهاي بود که اجرا شد. قیمت انرژی به صورت واقعی و نرخ سود بانکی هم به مقدار قابل توجهی کاهش یافت. درست در فضایی که تقریبا به سمتی حرکت کرده بودیم که بانکهای خصوصی آزادی عمل نسبی در تنظیم رفتارشان با مشتریان داشتند و بانکهای دولتی به سمت رفتار اقتصادی حرکت ميکردند، نرخ سود بانکی به صورت تکلیفی کاهش پیدا کرد. قیمت انرژی تثبیت شد و روی نرخ ارز هم فشار گذاشته شد که اگر ميشود، کاهش پیدا کند.
همین باعث شد که با توجه به تورم دو رقمی که سالهاي سال داشتیم، قیمت نسبی انرژی و قیمت نسبی واردات کاهش پیدا کند. از طرفی قیمت نسبی سرمایه به خاطر کاهش نرخ سود تسهیلات هم کم شد. به خاطر این سیاست در شرایطی که بنگاه با هزینههای تورمی مواجه است، وقتی که قیمت انرژی کاهش یابد، در رفتار اقتصادی خود به این صورت نشان ميدهد که هر چقدر بیشتر از نهاده ارزانتر در مقایسه با نهاده گرانتر استفاده کند. در نتیجه بنگاههای ما به سمت مصرف بیشتر انرژی حرکت کردند. و همان طور که ميدانید شدت انرژی در کشور ما تقریبا بالاترین در سطح دنیا است.
صنایع ما با توجه به ارزان بودن نسبی انرژی، ترکیبشان به سمت صنایع انرژیبر حرکت کرد و فرآیندهای تولید انرژیبر شد. چهار رشته اصلی صنعت ما که حدود بالای 60 درصد ارزش افزوده صنعت ما را تشکیل ميدهند، صنایع به شدت انرژیبر ما هستند.
اثر کاهش نرخ ارز بر افزایش واردات
سیاست دومی که در کشور اتخاذ شد، این بود که نرخ ارز را کاهش دهیم که کاهش نرخ ارز در شرایط تورمی عملا باعث ميشود که نسبت قیمت واردات در مقایسه با کالای داخلی ارزانتر شود و این ارزانتر شدن طبیعتا علامتی که به مصرفکننده و تولیدکننده ميدهد این است که بیشتر از کالایی مصرف کنند که ارزانتر است. درنتیجه واردات ما افزایش یافت. نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی شاخصی است از میزان وابستگی اقتصاد به خارج و این نسبت با شدت زیادی افزایش پیدا کرد. طوری که فقط در سالهای دهه 80 وابستگی ما در تولید به اقتصاد جهانی بیش از دو برابر شد. همانطور که واردات به طور نسبی ارزانتر میشد اقتصاد ما هم به طور نسبی به واردات وابستهتر میشد.
نرخ سود بانکی هم که یکباره به شدت کاهش پیدا کرد. این کاهش به این معنی بود که کسانی که در سیستم بانکی سپردهگذاری میکردند انگار که از آنها مالیات گرفته ميشود و در مقابل به کسانی که تسهیلات از بانک ميگیرند یارانه داده میشود. این مساله باعث شد که بنگاههاي اقتصادی ما در انتخاب بین سرمایه و نیروی کار، به سمت استفاده هر چه بیشتر از سرمایه حرکت کنند. این اتفاق نادری است که در کشور ما افتاده است که اشتغال صنعت ما منفی شد.با توجه به اینکه نیروی کار با تورم گران ميشد، ولی سیستم بانکی تسهیلاتش را با قیمت پایینتر میداد، لذا بنگاهها به سمت افزایش هر چه بیشتر سرمایه و استفاده هر چه کمتر از نیروی کار حرکت کردند. این خلاف آن چیزی است که ما در اقتصاد در جهت اشتغالزایی به آن نیاز داریم.
حالا اثر این سیاست روی این پنج عدم تعادلی که در اقتصاد کلان وجود دارد را ملاحظه کنید: در سیستم بانکی این اتفاق افتاد که بدهی بانکها به بانک مرکزی افزایش یافت. علت این بود که ارزش سپرده واقعی که مردم در بانک ميگذاشتند مدام کاهش پیدا ميکرد و در مقابل تسهیلاتی که از بانک گرفته ميشد، ارزان تر شده بود. در نتیجه تقاضا برای تسهیلات بیشتر شده و تراز بانکها منفی ميشد.
بانکها برای جبران این تراز منفی به بانک مرکزی مراجعه ميکردند و بانک مرکزی هم به بانکها وام ميداد. بنابراین حجم نقدینگی و حجم پایه پولی در نتیجه افزایش بدهی بانکها به بانک مرکزی با شدت خیلی زیادی در این فاصله افزایش یافت. در مباحث اقتصاد کلان، بدهی بانکها به بانک مرکزی را بهعنوان یک شاخصی از تعادل یا عدم تعادل سیستم بانکی در نظر ميگیریم. وقتی که شاخص بسیار زیاد است نشان ميدهد که عدم تعادل در سیستم بانکی تشدید شد.
از طرف دیگر وقتی قیمت انرژی را پایین ميگذاریم، مصرف آن افزایش ميیابد. مصرف انرژی که زیاد شود، دولت مجبور است که آن انرژی را با واردات تامین کند. با این کار مقدار صادرات خالصی که در اختیار دولت خواهد ماند، کم ميشود و بنابراین درآمد دولت کاهش ميیابد. علاوه بر آن وقتی که نرخ ارز را هم کاهش یا ثابت نگه ميداریم، عددی که در درآمد ارزی ضرب ميشود هم کاهش خواهد یافت.
در نتیجه بنگاههای تولیدکننده انرژی مثل توانیر، شرکت گاز و پخش و پالایش با مشکل مواجه میشوند چون نمیتوانند درآمد جذب کنند و دولت ناچار ميشود که به این بنگاهها هم کمک کند. کما اینکه در همان طرحی که در سال 1386 به تصویب رسید، مجلس مجوز داد که از حساب ذخیره ارزی به توانیر و شرکتهای تولیدکننده انرژی پول داده شود.
مجموعه این اتفاقات کسری بودجه دولت را افزایش داد. این افزایش کسری بودجه دولت به معنی افزایش حجم نقدینگی و افزایش تورم است. پس آن فرضیهای که ابتدا تصور ميکرد اگر هزینه بنگاهها را به صورت اداری کاهش دهیم، تورم کاهش مییابد خودش را نقض کرد. چون در نهایت باعث کسری بودجه دولت و کسری سیستم بانکی میشد و با تاثیر روی پایه پولی و حجم نقدینگی، تورم را تشدید ميکرد.
از طرف دیگر کاهش نرخ ارز باعث شد که تقاضا برای واردات خیلی زیاد شود و تراز غیرنفتی ما با شدت افزایش یابد. شکاف تراز پرداختهاي غیرنفتی نشان ميدهد که اقتصاد ما هر چه بیشتر به نفت وابسته شد. نتیجه این بود که نرخ تورم در سال 1386 و 1387 به جای انتظار کاهشی که داشتیم، افزایش یافت.
اشتغال ثابت طی 6 سال
ما در نرخ بیکاری هم یک مشکل بزرگ داریم. اینکه ساختار بیکاری ما با آنچه که در اروپا و آمریکا وجود دارد بسیار متفاوت است. بیکاری در آنجا نوسانی و چرخهای است. درست است که مثلا در اقتصاد اروپا حدود 20 میلیون بیکار داریم، اما این تعداد به این معنی نیست که 20 میلیون نفر مشخص هستند که برای مدتی طولانی بیکارند. این 20 میلیون نفر هر سه ماه، چهار ماه یکبار افرادش تغییر ميکند.
یعنی در بازار کار جابهجایی داریم. برخی بنگاهها تعدیل نیرو ميکنند و بنگاههایی دیگر نیروی جدید میگیرند. اینکه یک عدهای همواره بیکار باشند، بیکاری ساختاری است. پدیده بیکاری در بازار کار ما شبیه به برخی کشورهای مهم دیگر خاورمیانه است. در کشورهای پیشرفته دوره انتظار برای ورود به بازار کار حدود سه تا پنج ماه است. این دوره برای بازار کار ما بسیار زیاد است و تقریبا فرد بیکار انتظار ندارد که شغل بیابد. این هم به بازه سنی نیروهای جوان بر ميگردد. به همین خاطر در کشور ما نرخ بیکاری 15 تا 29 سال، تفاوت معناداری با متوسط نرخ بیکاری دارد. شکاف بیکاری جوانان در این دوره افزایش يافته و بیکاری جوانان، زنان و تحصیلکردگان را تشدید کرد.
تعداد شاغلین ما در سال 1355 چیزی حدود 5/8 میلیون نفر بوده است. این رقم در سال 1365 به حدود 7/10 میلیون نفر رسیده است. یعنی تعداد شاغلین کشور در حال افزایش بوده است. در سالهای 1380 تا 1384 که در برنامه سوم هدف ایجاد حدود 780 هزار شغل در سال مشخص شده بود، به طور متوسط حدود 765 هزار شغل در سال ایجاد شد. اما پس از آن در اقتصاد ما اتفاق عجیبی افتاد.
تعداد شاغلین ما از سال 1384 تا آخرین رقمی که در سال 1389 داریم، تقریبا ثابت و در حدود 20 میلیون و 660 هزار نفر است. یعنی به طور بی سابقه ای، خالص ایجاد شغل در اقتصاد ما در سالهای اخیر صفر بوده است. در هر حال تعدادی شغل از دست میدهند و تعدادی هم به دست ميآورند. اما خالص ایجاد اشتغال که جمع کل شاغلین کشور ميشود، ثابت بوده است.
این اتفاق درست در زمانی رخ داده که ما در اوج منابع بودهایم. حتی در دوران جنگ که ما به شدت با محدودیت منابع مواجه بودیم، به طور متوسط بیش از 250 هزار شغل در سال ایجاد شده بود. در فاصله سالهای اخیر تعداد ایجاد شغل در کشور صفر بوده است. و اگر سال 90 را هم به آن اضافه کنیم، به این نتیجه ميرسیم که تقریبا 65 هزار شغل هم از دست داده ایم. این مساله در نتیجه همان تصمیماتی است که درباره بنگاهها گرفته شده است.
همین شرایط بود که پنج عدم تعادل اصلی را در اقتصاد ما بوجود آورد. در بودجه، در بازار کار، در سیستم بانکی، در بازار انرژی و در تراز پرداختها دچار عدم تعادل با ابعاد بزرگ شدیم و علاوه بر آن ما به سمت یک فاجعه زیست محیطی هم با مصرف بالای انرژی حرکت کردیم.
اتفاقی که افتاد این بود که از بین این پنج عدم تعادل، توجه فقط روی یکی از آنها یعنی قیمت انرژی جلب شد. بعد از بحثهاي زیادی که انجام شد، سیاستگذار نظرش نسبت به قبل تغییر کرد و به این رویکرد رسید که قیمت انرژی را افزایش دهد و به مردم پرداخت مستقیم داشته باشد. این اتفاق در اواخر آذر 1389 روی داد.
اضافه شدن اثر تحریمها
در این سال اتفاق دیگری هم افتاد و آن تصویب قطعنامه شورای امنیت بود که موضوع تحریم ما شکل خیلی جدی به خودش گرفت. بنابراین چشماندازی ترسیم شد که ما به لحاظ منابع بیرونی تحت فشار قرار خواهیم گرفت و روشن شد که در مسیر ما، محدودیتهای بیرونی زیاد خواهد شد.
من همان زمان به سفارش اتاق تهران، مطالعهاي راجع به آثار و پیامدهای اصلاح افزایش قیمت انرژی انجام دادم. در آن کتاب همین تحلیل را داشتیم که وقتی قیمت انرژی افزایش پیدا کند، بنگاهها قاعدتا برای اینکه این مولفهای که قبلا هزینههایشان را کم ميکرده، جبران کنند به سمت سایر مولفههایی که منجر به صرفه جویی بیشتر ميشود، روی ميآورند. آن صرفهجویی نیز این است که به واردات و منابع بانکی که نرخ تسهیلاتش پایین است بیشتر اتکا کنند.
البته انتظار سیاستگذار این بود که این بنگاهها در جهت بهبود تکنولوژی و خطوط تولیدشان سرمایهگذاری کنند و از این اصلاحات به سمت تکنولوژیهاي کمتر انرژیبر حرکت کنند. اما تحریم و نامساعدتر شدن فضای کسبوکار آنها را محدود کرد. قاعدتا با تحریم دسترسی به منابع مالی خارجی که پیش از این هم میسر نبود، کاهش پیدا کرد، بنابراین به سمت بازار ارز فشار ایجاد شد. خود به خود وقتی که به یک سمت هزینه فشار ميآید این فشار به بخش دیگر منتقل ميشود که ممکن است امکان صرفهجویی ایجاد کند. همچنین به سیستم بانکی برای اخذ تسهیلات فشار وارد میشود.
از طرف دیگر دولت نگران این بود که این افزایش بالا در قیمت انرژی ممکن است باعث شود بنگاهها نیز قیمت محصولاتشان را خیلی افزایش دهند و تورم بالا ایجاد شود. بنابراین روی قیمت فروش محصولات بنگاههای تولیدی کنترل زیادی اعمال کرد. حال هر چقدر بنگاه مهمتر و بزرگتر بود، این کنترل هم جدیتر و سختتر اعمال ميشد و هر چقدر بنگاهها کوچکتر و
کم اهمیتتر بودند، آزادی عمل بیشتری داشتند.
در نتیجه بنگاه هم از سوی درآمد و هم از سمت هزینه در فشار قرار گرفت. لذا تقاضا هم برای ارز و هم برای سرمایه افزایش یافت. این همان نکتهاي بود که ما دقیقا در کتاب آثار و پیامدهای اجرای هدفمندی یارانهها پیشبینی کرده بودیم. ما گفتیم تقاضا برای نیروی کار کاهش و برای سرمایه و ارز افزایش پیدا خواهد کرد. شرایط ذکر شده در کنار افزایش شدید حجم نقدینگی، باعث شد نرخ ارز با جهش مواجه شود و این جهش در کنار افزایش قیمت انرژی، فشار زیادی را روی بازار ارز و بازار طلا بگذارد.
زمانی که ما آن مطالعه را انجام داده بودیم و هنوز قیمت انرژی افزایش نیافته بود، کمیسیونی که در مجلس مسوول بررسی این کار بود، از من دعوت کرد تا برای این طرح نظر بگیرند. من براساس همین مطالعات توصیه کردم که اصلاح اقتصادی ما نیازمند اصلاح حداقل سه قیمت با هم است: نرخ ارز، قیمت انرژی و نرخ سود بانک. گفتم که اگر این سه را با هم اصلاح نکنید، عدم تعادل از یک بازار به بازارهای دیگر منتقل ميشود و عدم تعادل آنها را تشدید ميکند.
آن موقع با این نظر من به شدت مخالفت کردند و گفتند یعنی نظر شما این است که نرخ ارز از 1000 تومان هم بالاتر میرود!؟ ما ميخواهیم به بنگاهها و خانوارها کمک کنیم و برای این کار میخواهیم نرخ ارز را پایین نگه داریم و اگر اینهایی که شما ميگویید انجام دهیم معلوم نیست چه تورمهایی رخ خواهد داد.
اهمیت توالی اصلاحات اقتصادی
البته واقعیت این است که در آن زمان در ذهن من به هیچ وجه ارقامی مانند دلار 3000 تومانی نبود. اما اتفاقی که آن زمان گفتیم روی داد و دقیقا هر سه قیمت افزایش یافت. سال گذشته پس از این وقایع اقتصادی بنده مقالهاي در یکی از روزنامهها نوشتم تحت عنوان: «میان ماه من تا ماه گردون». یعنی آن موقع من ميگفتم نرخ ارز و نرخ بانکی و قیمت انرژی باید با توالی درست در کنار هم افزایش پیدا کند و الان هم این اتفاق افتاده اما این کجا و آن کجا! یکی از مسائلی که در ادبیات اصلاحات اقتصادی روی آن بسیار تاکید ميشود، توالی درست در اصلاحات است. شما نميتوانید بهطور تصادفی بازاری را بگیرید و بگویید من قصد اصلاح آن را دارم.
بسیار مهم است که از کدام بازار شروع و به کدام بازار ختم کنید. البته یک نظر هم این است که اصلاح همه را با هم انجام دهید. که شوک درمانی است. ولی اگر آن را کنار بگذاریم، مساله این است که توالی اصلاحات از کجا باشد؟ آن زمان نظر ما این بود که ابتدا باید از بازار ارز شروع کنیم و بعد حتما به بازار انرژی برسیم.
دقیقا آنچه من در آن جلسه کمیسیون مجلس توضیح دادم این بود که اگر شما قیمت انرژی را افزایش دهید و بعد نرخ ارز در توالی آن افزایش یابد، فوب خلیجفارس که هدف شماست، عدد دیگری خواهد شد و دوباره باید بروید با آن قیمت خودتان را تطبیق دهید و همین طور آن سیبلی که دارید به آن تیر پرتاب ميکنید، خودش جابهجا ميشود. بنابراین شما را گرفتار یک سیکل معیوب ميکند.
به هر حال نتیجه این شد که بنگاههای ما با هزینههاي مختلفی که با آن مواجه بودند، در فشار قرار گرفتند. تحریم هم اثر خودش را گذاشت و بنگاههای عمده و مهم که محصولات قابل توجهی داشتند، به لحاظ فروش محصولشان هم در فشار قرار گرفتند.
در قسمت خانوار، قیمت انرژی افزایش پیدا کرد. طبیعتا انتظار هم ميرفت که تورم هم افزایش پیدا کند. حتی اگر قانون کاملا درست هم اجرا ميشد تورم حتما افزایش ميیافت. چون وضع مالی دولت نامساعد شد، وضع بنگاهها نامساعد شد، بنابراین دستمزد حقیقی نیروی کار کاهش یافت. دستمزد حقیقی منظورم دستمزدی اسمی است که با تورم دچار کاهش ارزش شده است.
از طرفی چون قبل از این افزایش، نرخ سود بانکی کاهش یافته بود، درآمد واقعی مردم هم از سپردهگذاری کاهش یافته بود. اگر یک دستهبندی کلی در خانوارها به دو گروه خانوارهای فقیر و خانوارهای پردرآمد داشته باشیم، قشر متوسط را کنار میگذارم، یارانهای که دولت داد، برای خانوارهای فقیر خیلی عمده شد و خانوارهای پردرآمد که بخش عمدهای از نقدینگی سپرده آنها در سیستم بانکی است، به سمت بازار ارز و طلا روانه شد. یعنی گروههای پردرآمد جامعه، پرتفوی خودشان را به سمت ارز و طلا بردند.
گروههاي کمدرآمد جامعه هم با مواد غذایی و نیازهای اولیه سعی کردند خودشان را در برابر تورمی که اتفاق افتاده بود، به اصطلاح هج کنند. اما چون ارزش دستمزدشان کم شده بود، اتکایشان به یارانه دولت افزایش یافت. دولت بیش از توازن دریافتیاش از فروش انرژی به خانوارها پرداخت کرد و بنابراین یک سرفصل جدید به کسری بودجه دولت اضافه شد. طبیعتا هزینههاي خود دولت هم در نتیجه افزایش هزینههای انرژی بالا رفت و همچنین به خاطر تحریمها، درآمد حاصل از فروش نفت هم کاهش یافت. بنابراین کسری بودجه دولت، عدد قابلتوجهی شد. بنگاههای تولیدکننده انرژی قبل از افزایش قیمت انرژی هم تحت فشار بودند.
پس از افزایش قیمت به خاطر اینکه بین دریافتی و پرداختی سازمان هدفمندسازی یارانهها توازن برقرار نبود، کل منابعی که از فروش انرژی حاصل ميشد، اول به سازمان هدفمندسازی یارانهها ميرفت و بعد از آنجا به بنگاههای تولیدکننده انرژی پرداخت ميشد. مثلا اینطور نیست که وقتی ما بنزین ميزنیم و به پمپ بنزین پول پرداخت ميکنیم، این پول درآمد شرکت پخش و پالایش باشد و بعد بگوییم درآمد شرکت پخش و پالایش حالا ميتواند درآمدش را با هزینههایش یعنی نفتی که قبلا 5 دلار از شرکت نفت میخریده و حالا 30 دلار شده است، تطبیق دهد.
پول بنزینی که ما از پمپ بنزین ميخریم به حساب سازمان هدفمندسازی یارانهها ميرود. قبوض برق و گازی که ما ميپردازیم، به حساب سازمان هدفمندسازی یارانهها ميرود. بنگاههای تولیدکننده انرژی هم باید بابت هزینه هایشان منابع مورد نیاز خود را از این شرکت دریافت کنند نه از فعالیت واقعی اقتصادی خودشان.
بنابراین عملا سمت عرضه انرژی در معرض دو مشکل توامان قرار گرفت. یکی تحریم که فشار اصلیاش روی شرکتهاي تولیدکننده انرژی و بخش بالا دستی بود. دیگری هم مشکل مالی در بخش
پاییندستی و در نتیجه به هم خوردن رابطه مالی بین فروشنده، خریدار، دولت و سازمان هدفمندسازی یارانهها. این مجموعه، اختلالهاي جدی در کارکرد سیستم بخش عرضه انرژی ایجاد کرد. برمیگردم به آن پنج عدم تعادلی که در ابتدا گفته بودم. عدم تعادل در سیستم بانکی به دلیل افزایش فشار بنگاهها روی سیستم بانکی تشدید شد؛ کسری بودجه دولت به خاطر افزایش کسری سازمان هدفمندسازی یارانهها و تحریمها تشدید شد؛ کسری تراز پرداختهای ما به خاطر حملهای که به بازار ارز شد، شدت گرفت؛ در بازار انرژی در سمت تقاضا بهبود رفتار و در سمت عرضه اختلال رفتار ایجاد شد و مجموعه اینها عدم تعادل بازار کار را تشدید کرد. در کنار همه اینها ما بهطور بسیار جدی با یک فاجعه زیست محیطی به دلیل آلودگی هوا مواجه شدیم.
سازمان هدفمندسازی یارانهها تقریبا کمی کمتر از نصف آن مقداری که به مردم پرداخت ميکرد درآمد داشت و بنابراين با کسری مواجه بود. در نتیجه تورم تشدید شد و بدهی بانکها به بانک مرکزی خیلی افزایش یافت.
عدم توجه به اثرات سرریز اصلاح بازار انرژی در سایر بازارها و اجرای این طرح همراه با شدت گرفتن تحریمها منجر به عدمتراز مالی دولت در پرداخت نقدی یارانهها، افزایش نرخ ارز، کاهش مجدد نسبی قیمتها در مقایسه با قیمت فوب خلیج فارس، شکلگیری مجدد قاچاق و از آن سمت هم کاهش ارزش حقیقی یارانه نقدی شد.
کاهش قدرت خرید یارانه نقدی
با توجه به افزایش سطح عمومی قیمتها برای خانوارها، یارانه 45500 تومانی را که در آذر 89 به مردم پرداخت ميشد اگر در ماه شهریور ارزیابی کنید چیزی حدود 30 هزار تومان شده است. الان اگر حساب کنید شاید 27 هزار تومان شده باشد. یعنی قدرت خرید مبلغ پرداختی که دولت به خانوارها ميداد، کاهش قابل توجهی پیدا کرد.
این نکته را هم بگویم که وقتی قیمت مهمی مثل انرژی افزایش پیدا میکند، طبیعتا نمیشود، هیچ سیاست جبرانی نداشته باشیم. چند راه برای این کار وجود دارد. یکی از راههایش این است که به همه به صورت مساوی پرداخت کنید، اما فقط به این منظور که در یک فاصلهای بنگاهها راه بیفتند؛ یعنی مثلا وقتی ميرسیم به مرحلهاي که دیگر این 45500 تومان دیگر رسیده به 15 و 10 هزار تومان دیگر مردم واقعا از شغلشان درآمد
کسب کنند.
این فاصلهاي که دوران گذار است را یارانه نقدی ميتواند جبران کند. ولی اگر عکس این روی دهد، یعنی آنکه روند بنگاهها بدتر شود و وزنی که دولت به صورت یارانه ميدهد افزایش پیدا کند، این خلاف مسیر درستی است که ما باید طی کنیم. یعنی عملا مردم، زندگی روزمره شان بیشتر به پرداختهاي دولت وابسته ميشود که طبیعتا آن پرداختها هیچ رابطهای با کارآیی در سطح خرد و با منبع موجود در سطح کلان ندارد، اگر به عدد قابلتوجهی در زندگی مردم تبدیل شود، انگیزه کار و تلاش را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
فاز دوم هدفمندی یارانهها
حال به فاز دوم میرسیم. شرایطی را که در حال حاضر در آن قرار داریم در نظر بگیرید. میدانیم که تقریبا مشخص است روند تحریم در جهت تشدید حرکت ميکند. این را همه ميدانیم و اطلاع رسانی اش هم از آن طرف کاملا مشخص است. مثلا قبلا هم ميدانستیم که در ماه جولای چه اتفاقی خواهد افتاد. همه اینها به لحاظ زمانبندی و اینکه چه اتفاقی ميافتد کاملا روشن است. مسیری هم که در حال طی شدن است بدون تردید در جهت تشدید آن است. در حال حاضر با شتاب تورم و تشدید تحریم مواجه هستیم؛ بازار ارز شرایط باثباتی پیدا نکرده و آماده است که اگر نقدینگی باز هم بخواهد جابهجا شود، به سمت این بازار حرکت کند. قاعدتا در شرایط فعلی اگر فرض کنیم که قیمت انرژی زیاد شود، حساسیت روی افزایش قیمتها با توجه به نزدیک شدن به زمان انتخابات حتما خیلی زیاد خواهد بود؛ بنابراین کنترل قیمت روی بنگاهها حتما با شدت بالایی اعمال خواهد شد. در نتیجه بنگاههای اقتصادی که در فشار فزاینده تحریم قرار دارند دچار فشار مضاعفی خواهند شد.
نمیدانیم دولت چه ميخواهد بکند
اشکال فعلی سخنان من این است که نميدانیم دولت واقعا چه ميخواهد بکند؛ همانطور که نميدانیم دولت خودش فاز اول را چگونه ارزیابی میکند. اطلاعی از تصمیم دولت در دست نیست. تنها براساس گفته دولت مبنی بر پنج برابر کردن یارانههای پرداختی میتوانیم حدس بزنیم که قیمتها حداقل پنج برابر خواهد شد. اگر اینگونه در نظر بگیریم قاعدتا هزینه انرژی بنگاهها، هزینه ارزی و هزینه تحریم زیاد ميشود؛ فشار تورم افزایش پیدا ميکند و کنترل قیمت شدیدتر روی بنگاهها اعمال ميشود.
آنچه که ميتواند، بقای بنگاه را برای کوتاه مدت برقرار کند، این است که بنگاه ها، به تعهدات خودشان در قبال بانکها عمل نکنند. یعنی باز میرسیم به همان نکتهاي که سال 1388 گفتیم مبنی بر اینکه در اصلاح اقتصادی نميشود فقط یک بازار هدف باشد. باید حداقلی از بازارها در نظر گرفته شود که به آن توجهی نشد.
خطر بروز بحران در نظام بانکی
عدم توجه دوباره به آن هم ميتواند هزینه خیلی سنگین تری به ما تحمیل کند. به این صورت که ما را با بحران بانکی مواجه کند. یعنی یا بانکها در معرض بحران قرار ميگیرند یا بانک مرکزی باید با شدت خیلی زیاد به بانکها پول بدهد که رشد نقدینگی خیلی افزایش پیدا میکند و ما با تورم زیادی مواجه میشویم. اگر بانک مرکزی در چند سال گذشته به بانکها پول نداده بود، طبیعتا بانکها در پرداخت مشکل پیدا ميکردند و مردم پولشان را از بانک خارج ميکردند، در نتیجه بانکها ورشکست ميشدند؛ بنابراین چیزی که ممکن است پیش بیاید بحران بانکی است.
در ادبیات اقتصادی به بحران بانکی و بحران ارزی بحرانهاي دوقلو ميگویند؛ یعنی اینکه بحران ارزی به بحران بانکی تبدیل ميشود یا بحران بانکی به بحران ارزی تبدیل ميشود و یا با هم رخ ميدهند. بنابراین، ممکن است که بنگاههاي ما در رابطه خودشان با بانک دچار مشکل شوند. از طرف دیگر هم بهخاطر اینکه بودجه سال آینده دولت قاعدتا بودجه خیلی سختی خواهد بود، بنابراین، رفاه برآمده از رفتار طبیعی دولت برای خانوارها بسیار کم خواهد بود و در نتیجه نقش یارانهها چشمگیر خواهد شد. اگر پرداختی به خانوارها صورت بگیرد دوباره ميتواند همان حمله به بازار ارزی را ایجاد کند.
البته واقعا منظورم این نیست که حتما این اتفاقات روی میدهد. اما هر تصمیم گیرندهاي در هر مقیاسی حتی مقیاس کوچک، باید ریسکها را محاسبه کند و تحلیل ریسک داشته باشد. تحلیل ریسک در سطح سیاستگذاری بسیار حائز اهمیت است و این امکان را فراهم ميکند که بدانیم ممکن است با چه ریسک هایی مواجه شویم تا آن را به حداقل برسانیم.
ریسکهاي پنج برابر شدن قیمتها و یارانهها
در این بخش ميخواهم به برخی خطرات ریسکهاي موجود اشاره کنم؛ بروز تلاطم در کارکرد سیستم بانکی، التهاب بازار ارز، افزایش شدت تحریمها و کاهش صادرات از عوارض این ریسکها تلقی ميشود. در مورد کسری سازمان هدفمندسازی یارانهها نیز باید بگویم، چنانچه، یارانهها پنج برابر شود، دو حالت ميتواند رخ دهد.
نخست آنکه با پنج برابر شدن قیمتها، مصرف بنگاه و خانوار کاهش نیابد. حالت دوم این است که اگر قیمتها افزایش یابد، میزان مصرف در بنگاه و خانوار تعدیل شود. اگر مصرف این دو گروه تعدیل نشود، بهترین حالت برای دولت رخ داده است؛ به این دلیل که ميتواند، بیشترین منابع را جمعآوری کند.
با تعدیل رفتار مصرفی در خانوارها، منابعی که به طور مستقیم به دولت ميرسد، کاهش ميیابد. البته در مورد نفت این فرضیه مطرح است که هرچه درآمد نفتی کاهش یابد، دولت ميتواند بیشتر نفت صادر کند. به این ترتیب ميتواند آن بخش از درآمدی که از محل صادرات بیشتر نفت به دست آورده است را به خانوارها بپردازد. اما در مورد گاز این فرضیه نميتواند درست باشد. در صورت کاهش مصرف گاز در داخل، امکان صادرات بیشتر گاز در حال حاضر وجود ندارد. در بهترین حالت، اگر تصور کنیم، مصرف مردم تا حد ممکن کاهش یافته است، به لحاظ مالی به نفع سازمان هدفمندسازی یارانهها خواهد بود، در این صورت با پنج برابر شدن قیمت انرژی، چنانچه یارانه پرداختی به مردم نیز پنج برابر شود، پرداخت به مردم به معنی پنج برابر شدن کسری سازمان هدفمندسازی یارانهها است.
اما راهکار چیست؟ اکنون ما با این دشواری مواجه هستیم که در مقطع اوج گیری و تشدید تحریمها، درصدد افزایش قیمت انرژی هستیم. این جبری است که به ما تحمیل شده و از سوی دیگر، ما مجبور به پرداخت هزینههاي سنگین تری هستیم. تردیدی نیست که با تداوم روند موجود، با تحریم یا بدون تحریم با کمبود انرژی مواجه خواهیم شد و مواجه شدن با این کمبود، اصلاح بازار انرژی را اجتناب ناپذیر خواهد کرد.
ضرورت جامعنگری
در واقع هر تصمیمگیرندهاي در آینده ناگزیر به اصلاح قیمت انرژی خواهد بود. یعنی اگر اصلاح قیمت انرژی پیش از این نوعی اختیار تلقی ميشد، در روند موجود یک الزام است. اما صحبت بر سر چگونگی انجام آن است. اگر تشدید تحریمها به گونهاي بازار انرژی را هدف قرار بدهد که تولید انرژی هم در فشار تحریم باشد و هم در فشار مالی، پنج برابر شدن رقم یارانه ها، تنها یک سیاست بازتوزیعی خواهد بود. به این معنا که پولی را از مردم دریافت کنیم و خیلی بیشتر از آن را به مردم بپردازیم که این عدم تعادل یعنی افزایش تقاضا و تورم. تحریم و افزایش قیمت انرژی هردو در درجه اول از سمت عرضه اقتصاد را با محدودیت مواجه ميکنند. حال اگر پرداخت نقدی به مردم نیز همراه با یک عدم تعادل بزرگ مالی باشد، اقتصاد در سمت تقاضا هم با یک تحریک جدی مواجه خوهد شد.
اگر هدف، اصلاح بازار انرژی باشد، یکی از الزامات آن تراز مالی است. شرط دوم این است که به اثرات سرریز این سیاست توجه شود. شرط سوم هم البته سیاستهاي تحریمی است. اگر مساله تحریم حل نشود، دو الزام نخست به طور حتم باید به اجرا درآید. یعنی اگر کاری انجام دهیم که تراز نباشد و اثرات سرریز آن را در شرایط تحریم مورد توجه قرار ندهیم، ممکن است شرایط بدی را برای ما ایجاد کند.
اگر به قیمت انرژی افزوده شود، بنگاه و خانوار -به ویژه بنگاه- تحت فشار قرار ميگیرد، هنگامی که بنگاه تحت فشار قرار ميگیرد، تقاضای این بنگاهها به بازار ارز و سیستم بانکی سرریز ميشود. در اثر این سرریز، عدم تعادل در یک بازار به بازارهای دیگر منتقل ميشود. به همین دلیل باید ویژگیهاي بازار ارز و سیستم بانکی را با هم ببینیم. در صورت غفلت از این مهم و بی توجهی به اثر تحولات بازار ارز و سیستم بانکی بر تراز مالی دولت، فشار از یک بازار به بازارهای دیگر منتقل ميشود. در سال جاری و سال پیش شاهد این اتفاقات در بازار ارز بودهایم.
درسی که رویدادهای سال گذشته حوزه اقتصاد به سیاستگذاران داد این بود که در زمان اعمال اصلاحات اقتصادی نسبت به مولفههاي مرتبط با هم جامع نگر باشند، البته در نظر داشته باشیم کشورهایی که دست به اصلاحات اقتصادی زدند از روابط مساعد خارجی بهعنوان ابزاری برای کاهش هزینهها و تعدیل اثرات ضربهها بهره گرفتند.
یعنی اگر سیستم بانکی در این کشورها ناکارآ بوده است از نظام مالی بینالمللی وام دریافت کرده اند. اگر ما به منابع مالی و تکنولوژی دسترسی نداشته باشیم و تحریمها نیز سیستم بانکی را با عدم تعادل مواجه کند و بازار ارز هم دچار التهاب باشد، با ایجاد یک شوک از طریق سیاستگذاری، همه فرآیندها بر هم ميریزد.
پیشنهاد تعویق تا پس از انتخابات
بنابراین اکنون با یک پارادوکس بزرگ مواجه هستیم؛ از طرفی اگر قیمت انرژی را افزایش ندهیم، کمبود انرژی به ما تحمیل خواهد شد و به تنگنای اقتصادی کشور تبدیل خواهد شد. از طرف دیگر، کیفیت نازل کارشناسی و تشخیص نادرست مسائل، در کنار جرأت و جسارت بالای تصمیم گیری، خود را بهصورت یک عدم تعادل کلیدی نهادی نمایان ساخته است. اگر این اصلاحات، محدود به بازار انرژی باشد، بحران آفرین خواهد بود. از این رو نیاز است، تصمیم گیری در این خصوص با پشتوانه عقلانیت و مطالعات کارشناسی صورت گیرد.
در شرایطی که نميتوان فضای آرام و با ثباتی را در ماههاي آینده، برای بررسیهاي کارشناسی متصور بود، شاید بهتر باشد که فرصتی برای بررسیهاي بیشتر در نظر گرفته شود. پس از انتخابات و عبور از این مرحله، فراخوانی از کارشناسان صورت گیرد تا برای تصمیمگیری در خصوص این اصلاحات، اجماعی کلی حاصل شود، در غیر این صورت، مشکلات فعلی به مشکلات بزرگتر دیگری تبدیل خواهد شد.
10 پروژه ملی با حجم مالی 1.1 میلیارد یورو کلید خورد وزیر اقتصاد خبر داد: جذب منابع مالی خارجی برای پروژههای زیربنایی
گشایش، آغاز عملیات اجرایی و امضای توافقنامه 10 پروژه با حجم مالی 1140 میلیون یورو امروز با حضور وزیر امور اقتصادی و دارایی در مشهد کلید خورد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) – منطقه خراسان، شمس الدین حسینی در مراسم افتتاحیه طرح ساختمان سد مخزنی بار نیشابور و 9 طرح دیگر که در هتل پردیسان مشهد برگزار شد، عنوان کرد: امروز این 10 پروژه که در شمال، جنوب، شرق و غرب کشور واقع است با مشارکت دو بانک توسعه و تجارت اکو و توسعه اسلامی افتتاح، عملیات اجرایی آن آغاز و یا توافقنامه آنها امضا میشود.
وی از اجرای پروژههای مشترک با کشورهای همسایه در ماههای آتی خبر داد و اعلام کرد: پروژه راهآهن ترکمنستان هم یکی از این پروژههای مشترک است.
حسینی با بیان اینکه یکی از وظایف و تلاشهای وزارت ما جذب و جلب منابع مالی خارجی برای اجرای پروژههای زیربنایی و فعالیتهای اقتصادی و مالی است، خاطر نشان کرد: نگرش ما به همه موسسات مالی در دنیاست اما تاکید بیشتر ما بر نهادهایی است که خودمان موسس و سهامدار آن هستیم.
وزیر اقتصاد در ادامه به 25 سال عضویت ایران در بانک توسعه اسلامی اشاره و اظهار کرد: با وجود عضویت بیهنگام ما در این بانک، به سرعت توانستیم یکی از بزرگترین سهامداران آن یعنی سومین سهامدار این بانک شویم.
حسینی ادامه داد: ما بیشترین همکاری را در بانک توسعه اسلامی در راستای جلب منابع در حوزههای زیربنایی برای اجرای پروژهها داریم و از این نظر در رتبه اول قرار گرفتهایم.
وی با عنوان اینکه ایران کشوری مستعد با ظرفیتهای فراوان در حوزههای زیربنایی است و فرصتهای زیادی برای جذب منابع دارد، تصریح کرد: همکاران ما در وزارت نیرو، شرکتهای آب و برق منطقهای که نهادهای دانش پایهای هستند فعالیتهای بسیاری میکنند و قدر و شیوه ارتباط با نهادهای بینالمللی را به خوبی میدانند.
وزیر امور اقتصادی و دارایی به رییس بانک توسعه اسلامی به دلیل توسعه و کیفیت عملیات در این بانک که باعث تایید شرعی آن از طرف فقهای برجستهای مانند آیتالله تسخیری شده است، تبریک گفت و تصریح کرد: این بانک از لحاظ وضعیت منابع مالی در جایگاه بالایی قرار دارد.
وی درخصوص بانک توسعه و تجارت اکو نیز که یک بانک نوپاست، اظهار کرد: ایران تلاش زیادی برای توسعه این بانک کرد و اکنون این بانک به عنوان سرمایهای برای کشورهای منطقه به شمار میآید.
حسینی عنوان کرد: ایران از سهامداران هر دو بانک است و هر گونه پروژهای را که در راستای گسترش و تقویت ارتباطات منطقهای باشد، بدون هیچ محدودیتی حمایت میکند.
نمایندگان دستگاهها در کمیته تولید به توافق رسیدند
نمایندگان بخشهای ذینفع از ماده هشت قانون هدفمندی یارانهها در نشستی مشترک به ریاست دکتر " مهدی غضنفری " وزیر صنعت، معدن و تجارت، به عنوان مسئول کمیته تولید، در مورد تعیین دو شاخص جهت محاسبه چگونگی بازتوزیع ۳۰ درصد از درآمدهای صندوق هدفمندی مربوط به بخشهای تولیدی و خدماتی مندرج در ماده ٨ قانون هدفمندی به توافق رسیدند.
به گزارش گسترش آنلاین از شاتا، کارگروه مشترک دولت و مجلس که با حضور روسای دستگاههای تیم اقتصادی دولت و منتخبین نمایندگان مجلس تشکیل میشود، دو کمیته زیرمجموعه را در خود جای داده که یکی از آنها کمیته تولید است. مسئولیت کمیته تولید برعهده وزارت صنعت، معدن و تجارت است. این کمیته تاکنون چند جلسه را در این وزارتخانه برگزار کرده است که ارزیابی آثار هدفمندی در فاز اول، چگونگی توزیع درآمدهای ۳۰ درصدی و حمایت بیشتر از تولید در فاز دوم از جمله دستور کار این کمیته است.
در آخرین جلسه این کمیته با حضور منتخبی از نمایندگان مجلس و نمایندگان شش دستگاه شامل وزارتخانههای نیرو، نفت، راه و شهرسازی، کشاورزی، کشور، صنعت، معدن و تجارت، همچنین خانه صنعت و معدن و اتاق بازرگانی به موضوع چگونگی توزیع درآمدهای فاز دوم اجرای قانون هدفمندی در حوزه تولید پرداخته شد.
در این جلسه که بیش از چهار ساعت به طول انجامید، تعداد معتنابهی شاخص پیشنهادی برای توزیع ۳۰درصد درآمد هدفمندی مطرح گردید. این شاخصها از سوی نمایندگان دستگاهها به بحث و بررسی گذاشته شد و برای هر کدام از آنها رای گیری جداگانه صورت گرفت که در نهایت دو شاخص مورد توافق اکثریت شرکتکنندگان قرار گرفت.
اولین شاخص مورد توافق "سهم درآمدهای هر یک از بخشهای ذینفع ماده هشت در صندوق هدفمندی" است. بر اساس این شاخص که به تفکیک حاملهای انرژی مورد استفاده در بخشهای مختلف تولیدی و خدماتی محاسبه میشود.بخش هایی که پرداخت بیشتری به صندوق هدفمندی داشته باشند به همان نسبت سهم بیشتری از ۳۰ درصد بازتوزیع آن دارند. شاخص دوم مورد توافق اعضای کمیته تولید نیز اولویت و یا اهمیت بخشهای مختلف تولیدی و خدماتی مندرج در ماده ٨ است که میتواند از طریق نظرعالیترین مقام اجرایی کشور یا به شکل دیگری تعیین شود.
به این ترتیب در فاز دوم هدفمندی یارانهها قرار است، به نسبت آورده حوزههای مندرج در ماده هشت قانون هدفمندی، باز توزیع منابع صورت گیرد و نسبت برداشت و بازتوزیع هر یک از حوزههای تولید و خدمات برابر با نسبتی است که آن حوزه در درآمدهای صندوق هدفمندی نقش داشته است.
وزیر صنعت، معدن و تجارت دراین جلسه عنوان کرد محورهای مورد توافق عصر امروز (شنبه ) در نشست مشترک کارگروه دولت و مجلس به عنوان پیشنهادات نمایندگان بخش تولید برای باز توزیع ۳۰ درصد سهم منابع درآمدی هدفمندی یارانهها ارائه میشود
دکتر "مهدی غضنفری " عنوان کرد با توجه به جلسات مشترک دولت و مجلس و نشست بررسی سهم تولید در فاز دوم هدفمندی، تاکید مجلس و دولت برآن است که بخشهای مندرج در ماده ٨ از جمله بخش تولید امکان دریافت ۳۰ درصد از درآمدهای هدفمندی را داشته باشد.
یادآور میشود: بر اساس ماده ۸ قانون هدفمندی یارانه ها، دولت مکلف است سی درصد ( ۳۰ % ) خالص وجوه حاصل از اجراء این قانون را برای پرداخت کمکهای بلاعوض، یا یارانه سود تسهیلات و یا وجوه اداره شده برای اجراء مواردی چون بهینهسازی مصرف انرژی در واحدهای تولیدی، خدماتی و مسکونی و تشویق به صرفه جویی و رعایت الگوی مصرف که توسط دستگاه اجرایی ذیربط معرفی میشود، اصلاح ساختار فناوری واحدهای تولیدی در جهت افزایش بهرهوری انرژی، آب و توسعه تولید برق از منابع تجدیدپذیر هزینه کنند.
همچنین جبران بخشی از زیان شرکتهای ارائه دهنده خدمات آب وفاضلاب، برق، گاز طبیعی و فرآوردههای نفتی و شهرداریها و دهیاریها ناشی از اجراء این قانون، گسترش و بهبود حمل و نقل عمومی در چهارچوب قانون توسعه حمل و نقل عمومی و مدیریت مصرف سوخت و پرداخت حداکثر تا سقف اعتبارات ماده ۹ (قانون مذکور)، حمایت از تولیدکنندگان بخش کشاورزی و صنعتی.، حمایت از تولید نان صنعتی، حمایت از توسعه صادرات غیرنفتی، توسعه خدمات الکترونیکی تعاملی با هدف حذف و یا کاهش رفت وآمدهای غیر ضروراز جمله مواردی است که باید در مورد آنها هزینه شود.
فهرست كالاهاي جديدي كه دلار ارزان ميگيرند خروج طلا از ليست ارز مبادلهاي
دنياي اقتصاد- بانک مرکزی فهرست جدید کالاهایی را منتشر کرد که بر اساس تصمیمهای تازه، واردکنندگان میتوانند از ارز با نرخ مرکز مبادلات ارزی، برای واردات آن استفاده کنند. این فهرست جدید، در قالب اولویت 9 گروههای کالایی ارائه شده و در میان آنها دو کالای پر مصرف خودرو و گوشی تلفن همراه نیز دیده میشود. در اولویت 9 گروههای کالایی که فهرست آن از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت ارائه و از جانب بانک مرکزی نیز تایید شده است؛ کالاهای نهایی بادوام و غیرلوکس از جمله گوشی تلفنهمراه، رایانه همراه، خودروهای سواری تا 2500 سی سی، تراشههای مخابراتی، تجهیزات رایانهای، برخی وسایل حملونقل، یراق آلات مبلمان، قطعات آسانسور، انواع دوربین، شیشه و فلزات گرانبها قرار دارد. تا آخرین ساعات روز کاری گذشته، ابهامهایی برای وجود «طلا» در میان این فهرست وجود داشت. این ابهامها نیز سرانجام با مخالفت صریح بانک مرکزی پاسخ داده شد تا «طلا» از فهرست کالاهایی که ارز با نرخ مرکز مبادلات ارزی میگیرند؛ حذف شود. به اين ترتيب، بانک مرکزی از اختیارات خود برای مدیریت بازار طلا استفاده کرد و واردات طلا همچنان با نرخ ارز متقاضی ( نرخ شبکه صرافیهای مجاز) صورت خواهد گرفت. بر اساس آخرین قیمتهای بازار، دو نرخ یاد شده، فاصله قیمتی حدود هزار تومانی دارد.
بانک مرکزی اعلام کرد
طلا از دریافت ارز مبادلهاي باز ماند
گروه بازار پول - با اعلام اختصاص ارز با نرخ مبادلهای به کالاهایی که در اولویت نهم قرار دارند خبرسازی گستردهای در خصوص واردات طلا با ارز مبادلهای انجام شد، اما این بار نیز به مانند یک ماه قبل طلا از دریافت ارز مبادلهای باز ماند.
پس از آنکه برخی مسوولان وزارت صنعت، معدن و تجارت از واردات طلا با ارز مبادلهای سخن گفتند بانک مرکزی اعلام کرد: براساس قانون پولی و بانکی کشور و قانون عملیات بانکداری بدون ربا مدیریت بازار طلا از اختیارات بانک مرکزی جمهوری بوده، از این رو واردات طلا کماکان با ارز متقاضی (به نرخ شبکه صرافیهای مجاز) صورت گرفته، و طلا مشمول دریافت ارز مبادلهای نیست. «صمد کریمی» سخنگوی مرکز مبادلات ارزی کشور دلیل اتخاذ چنین تصمیمی را در راستای سیاستهای پولی و ارزی بانک مرکزی و با هدف حفظ ثبات در بازار طلای کشور عنوان کرد. کریمی با بیان اینکه گروه کالایی 9 (به جز طلا و فلزات گرانبها) مشمول دریافت ارز مبادلهای خواهد بود تاکید کرد: براین اساس بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران گروههای کالایی 1 و 2 (کالاهای اساسی و دارو) را به نرخ مرجع تامین ارز کرده و گروههای کالایی 3 تا 9، گروه 2 (اقلام غیردارویی و تجهیزات پزشکی) و اولویتهای مصارف خدماتی19 گانه را به نرخ مبادلهای تامین ارز میکند. به عبارت دیگر، کلیه تقاضاهای رسمی کالا و خدمات به سیستم بانکی هدایت شده و سهم بازار بین بانکی در تامین نیازهای ارزی کشور به حداکثر ممکن خود خواهد رسید. محمود بهمنی ريیسکل بانک مرکزی نیز، در اظهار نظری با اعلام اختصاص ارز مبادلاتی به کالاهای اولویت نهم، از تعلق نگرفتن ارز مرکز مبادلات به طلا و فلزات گرانبها خبر داد.
بار دیگر تکرار یک شایعه
تاکید قاطع بانک مرکزی بر خروج طلا از اولویت 9 کالایی بهدنبال آن رخ داد که جریانسازی خبری در خصوص قانونی شدن واردات طلا با ارز مبادلهای انجام شد. این شایعه به فاصله یک ماه بار دیگر قوت گرفت پیش از این نیز برخی مسوولان اتحادیه طلا از تغییر فرمول قیمتگذاری طلا بر اساس نرخ مبادلهای سخن گفته بودند.روز گذشته انتشار گفتوگویی از معاون سازمان توسعه تجارت، باعث ایجاد سردرگمیهایی در خصوص آینده بازار طلا و قیمتهای آتی آن شد. معاون کل سازمان توسعه تجارت با اشاره به اینکه کالاهای اولویت 9 مشمول دریافت ارز مبادلهای شدند، اظهار کرد: براین اساس از این پس کالاهایی مانند فلزات گرانبها (طلا و نقره) نیز با ارز مبادلهای وارد خواهند شد. وی افزود: واردات فلزات گرانبها از جمله طلا با ارز مبادلهای میتواند باعث ایجاد پشتوانه مالی شود و اقدام مثبتی است.
اولویت ۹ غیر از طلا
همزمان، رییسکل بانک مرکزی با اعلام ورود ارز از منابع جدید به مرکز مبادلات، از اختصاص ارز مبادلاتی به کالاهای دارای اولویت نهم خبر داد. وی اظهار کرد: اولویت نهم کالایی نیز مشمول دریافت ارز مبادلهای شدند و از این پس کالاهای این اولویت نیز میتوانند ارز به قیمت مبادلهای دریافت کنند، البته به استثناي طلا و فلزات گرانبها که با وجود قرار داشتن در اولویت نهم همچنان ارز مبادلهای به آنها تعلق نمیگیرد؛ بنابراین به نظر میرسد مواضع بانک مرکزی در خصوص تعلق گرفتن ارز به طلا، نسبت به قبل تغییری نکرده و این بانک همچنان مخالف قرار گرفتن طلا در فهرست کالاهای دریافتکننده ارز با نرخ مبادلاتی است.
ابهامات و شایعات مجدد
این در حالی است که از گوشه و کنار، شنیدههای دیگری در خصوص وضعیت طلا در فهرست کالاهای دارای اولویت دریافت ارز به گوش میرسد. در فهرستی که یکی از خبرگزاریها از کالاهای دارای اولویت نهم برای دریافت ارز مبادلهای منتشر کرده، نام کالاهایی همچون «شمش طلا، نقره، سنگهای گرانبها، انواع مصنوعات و فلزات گرانبها، زیورآلات بدلی» در میان کالاهایی که ارز مبادلهای میگیرند، مشاهده میشود. البته تاریخ اعلام این فهرست مربوط به چند روز قبل و پنجشنبه، 5 بهمن بوده است و بنابراین چندان نمیتوانست برای استناد در خصوص تصمیمهای جدید مورد توجه قرار بگیرد. ريیس اتحادیه صنف طلا، جواهر، نقره، سکه و صراف تهران نیز در گفتوگو با خبرگزاريمهر دو احتمال را در خصوص قیمت طلا پس از تصمیم جدید بانک مرکزی مطرح کرده بود. به گفته وی، چنانچه بانک مرکزی در محاسبات خود برای قیمت طلا و سکه، ارز مبادلاتی را به جای ارز آزاد، مبنا قرار دهد، مشروط بر آنکه سکه را در بازار بر مبنای قیمت مبادلاتی ارز، قیمتگذاری کرده و در اختیار صنف طلا و جواهر قرار دهد، نرخ سکه از یک میلیون و 300 هزار تومان فعلی به یک میلیون تومان کاهش خواهد یافت. اما چنانچه بانک مرکزی قرار را بر این بگذارد که قیمت طلا و سکه را بر مبنای ارز آزاد محاسبه کند، به طور قطع اختصاص ارز مبادلاتی به طلا نیز تاثیری در قیمت بازار نخواهد داشت؛ بنابراین با تصمیم جدید بانک مرکزی، تغییری در نرخ ارز صورت نمیگیرد و به روال قبل قیمت این کالا با ارز آزاد تعیین میشود.
طلا از فهرست ارز مبادلهای حذف شد
در آخرین ساعات کاری روز گذشته، پیگیریهای خبرنگار دنیای اقتصاد از صمد کریمی، سخنگوی مرکز مبادلات ارزی مشخص کرد که تصمیم بانک مرکزی در این خصوص نسبت به قبل تغییری نکرده و این بانک همچنان مخالف اختصاص ارز به طلا است. خبرگزاری مهر نیز خبری منتشر کرد که مطابق آن، بانک مرکزی تصمیم گرفت تا واردات طلا را از شمول دریافت ارز مبادلهای حذف کند. در نتیجه توافق بانک مرکزی با وزارت صنعت، معدن و تجارت، طلا از فهرست اولویت 9 کالایی حذف شد و بر همین اساس، به شمش طلا ارز مبادلاتی تعلق نخواهد گرفت.
شایعات نرخگذاری
حدود یک ماه پیش و در روز شنبه، 9 دی ماه، اخبار مشابهی در خصوص تغییر شیوه قیمتگذاری طلا و فلزات گرانبها در کشور منتشر شده بود. خبر قرارگیری کالاهای اولویت هشتم در لیست دریافت ارز مبادلهای، باعث شایعاتی در خصوص قیمتگذاری جدید طلا با ارز مبادلهای و تغییرات قیمتی در این فلز شده بود. ماجرا از این قرار بود که فلز طلا تا مدتی پیش از این خبر، در گروه کالاهای با اولویت هشتم قرار داشت، اما چند روز پیش از این رخداد از این لیست خارج و وارد لیست نهم کالاهای با اولویت دریافت ارز مبادلهای شده بود. به همین دلیل وقتی اعلام شد کالاهای با اولویت هشتم نیز ارز مبادلهای میگیرند، گمانهزنیهایی صورت گرفته که فلز طلا نیز مشمول ارز مبادلهای خواهد بود.
این اظهارات بلافاصله پس از انتشار علاوه بر اثرات خود در بازار و قیمتها، واکنشهای مختلفی را نیز بین کارشناسان اقتصادی و برخی مسوولان ارزی در پی داشت.
برخی کارشناسان در مورد اختصاص ارز مبادلهای به طلا و قیمتگذاری آن با شیوه جدید اظهار کرده بودند که این رویه اگرچه میتوانست قیمتها را کاهش دهد، اما در مقابل داراییهای بانک مرکزی و قیمت طلا در این بانک نیز با افت مواجه میشد و راه قاچاق هموارتر میشد. همچنین در صورت کاهش شدید قیمت، تقاضایی دو چندان وارد بازار میشد، از این رو این اتفاق مورد تایید قرار نگرفت.
برخی از مقامات بانک مرکزی در آن زمان در خصوص چرایی مخالفت با تخصیص ارز مبادلهای به طلا اعلام کرده بودند که تنها کالایی که از مرکز مبادلات ارز گرفته باید قیمت آن مطابق نرخ مبادلهای باشد.
به گفته آنان، قیمت طلا در بازار تعیین میشود و جهتگیری بانک مرکزی به عنوان نهاد مسوول در بازار طلا و ارز بر این است که قیمت در بازار سکه و طلا حباب نداشته باشد.
مهمترین استدلالی که در خصوص نادرست بودن اختصاص ارز مبادلهای به طلا ارائه شده بود و هنوز نیز در شرایط کنونی میتواند مورد استفاده قرار گیرد، این بود که «کاهش قیمت سکه و طلا براساس ارز مبادلهای منجر به خروج طلا از کشور خواهد شد؛ با توجه به اینکه طلا و ارز کالاهای جانشین هستند، عدهای میتوانند با خروج طلا از کشور، ارز وارد کرده و آن را در بازار آزاد بفروشند».
کرمانشاهی خبر داد: رشد 30درصدی صادرات غیرنفتی/اولویتبندی کالاهای وارداتی تغییر نکرده است
معاون سازمان توسعه تجارت گفت: صادرات غیر نفتی کشور در 10 ماهه نخست امسال نسبت به مدت مشابه در سال گذشته 30 درصد رشد داشته است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، کیومرث کرمانشاهی امروز شنبه در مراسم افتتاح سومین نمایشگاه برترینهای مبلمان خانگی و دکوراسیون اظهار کرد: در 10 ماهه سال جاری 34 میلیارد و 700 میلیون دلار واردات و 34.5 میلیارد دلار صادرات داشتیم.
وی با بیان اینکه نفت نشان داد که در تحریمها ضربه پذیر است ادامه داد: صادرات غیر نفتی به واردات غیر نفتی نسبت به سال گذشته 78 درصد رشد داشته است.
معاون سازمان توسعه تجارت گفت: کسری تراز تجاری خارجی کشور بدون احتساب نفت 40 درصد بهبود نسبت به 10 ماهه نخست سال گذشته داشته است.
او درباره افزایش قیمت کالاهای اساسی که با ارز مرجع وارد میشوند، گفت: افزایش قیمت کالاهای اولویت یک که ارز مرجع دریافت می کنند درست نیست و از سوی دستگاههای ذیربط به طور جدی با متخلفان برخورد خواهد شد.
وی خاطرنشان کرد: شرایط فعلی کشور یک شرایط ویژه است که باید در شرایط ویژه نیازها را دسته بندی کنیم. به طور مثال مبلمان یک محصول لوکس به حساب میآید و در این شرایط نیازی به واردات آن احساس نمیشود.
معاون سازمان توسعه تجارت با بیان اینکه نباید مشتری را محکوم به خرید هر کالایی کنیم خاطرنشان کرد: در بحث فروش محصولات لوکس که ثبت سفارش آنها متوقف شده است باید بنا به نیاز مشتری طراحی، ایده پردازی و تولید را انجام دهیم و همچنین دورههای دانشگاهی برگزار کنیم تا تولیدی کاملا علمی و به روز داشته باشیم.
وی گفت: تجارت جهانی مبلمان مبلغی در حدود 700 میلیارد دلار است که صادرات و واردات به طور مساوی و پایاپای است. صادرات و واردات مبلمان درکشور کمتر از نیم درصد است و ما به دنبال آن هستیم تا صادرات خود را به نیم درصد که رقمی در حدود 1.3 میلیارد دلار است برسانیم.
معاون سازمان توسعه تجارت همچنین یادآور شد: تفاهم نامهای بین سازمان توسعه تجارت که متولی تجارت خارجی کشور است و شورای ملی مبلمان که در اتاق بازرگانی فعالیت می کنند امضا خواهد شد که در یکی از بندهای این تفاهم نامه به دنبال آن هستیم تا تعرفههای واردات چوب، ام.دی.اف و یراقآلات تولید مبلمان را کاهش دهیم.
کرمانشاهی با بیان اینکه واردات فلزات گرانبها از جمله طلا با ارز مبادلهای میتواند باعث ایجاد پشتوانه مالی شود و اقدام مثبتی است، افزود: خروج طلا هم چنان منوط به دریافت تاییدیه از بانک مرکزی است.
او با اشاره به اینکه با ورود کالاهای اولویت 9 در مرکز مبادلات ارزی فشار به بازار آزاد کاسته میشود، گفت: به این ترتیب تمام کالاهای وارداتی از این پس به جز اولویت 10 که ثبت سفارش آن متوقف شده، ارز مورد نیازشان توسط دولت تامین میشود.
وی افزود: به این ترتیب دیگر تقاضای بلاتکلیفی برای دریافت ارز مورد نیاز برای واردات باقی نمیماند و فشار تقاضا به بازار آزاد ارز نیز کاهش مییابد.
کرمانشاهی با بیان اینکه هیچ تغییر جدیدی در اولویتبندی کالاهای وارداتی رخ نداده است، اضافه کرد: کالاهای اولویت 1 و 2 همچون گذشته برای واردات ارز مرجع دریافت میکنند و کالاهای اولویت 3 تا 9 هم ارز مبادلهای میگیرند.
معاون سازمان توسعه تجارت در پایان گفت: مقدار دقیق تعرفه واردات یراقآلات، چوب و ام.دی.اف توسط کمیسیون ماده یک اعلام خواهد شد.
در مراسم افتتاح سومین نمایشگاه برترینهای مبلمان خانگی و دکوراسیون دبیر انجمن و عضو هیات مدیره نمایشگاه هودکس 2013 نیز گفت: این نمایشگاه با هدف مشتری مداری و ارائه محصول با کیفیت به مشتریان برگزار شده است. در این نمایشگاه 100 برند داخلی وخارجی محصولات خود را به مشتریان عرضه می کنند.
رامین سمیع زاده خاطرنشان کرد: در این نمایشگاه با وجود تاثیرات نوسانات ارز هیچ تغییر قیمتی نداشته و محصولات با همان قیمتی که توسط کارشناسان تایید شدهاند به فروش خواهند رسید.
او ادامه داد: در این نمایشگاه محصولات با پنج تا 20 درصد تخفیف به فروش خواهند رسید. برگزاری این نمایشگاه تا جمعه 13بهمن ماه ادامه خواهد داشت.
تصمیم کارگروه مشترک در مورد باز توزیع درآمدهای هدفمندی یارانهها
وزیر صنعت، معدن و تجارت از تصمیم کارگروه مشترک دولت و مجلس در مورد باز توزیع درآمدهای فاز دوم هدفمندی یارانهها خبرداد و گفت: دولت و مجلس به توافقات خیلی خوبی رسیدهاند
و قرار شد همچون فاز اول، ۵۰ درصد درآمدها به مردم باز گردد، ۳۰ درصد به استناد ماده هشت قانون هدفمندی به تولید اختصاص یافته و ۲۰ درصد دیگر نیز به حوزه دولت برای استفاده در مسیر توسعه کشور تخصیص یابد.
به گزارش گسترش آنلاین از شاتا، دکتر " مهدی غضنفری " در همایش روز جهانی گمرک، عنوان کرد: دولت و مجلس تاکنون شش جلسه مشترک برگزار کردهاند که دراین جلسات موضوعاتی به بحث گذاشته شده اما نکته حائز اهمیت این است که تدبیری فوق العاده صورت گرفت که چارچوب اصلی آن نحوه همراهی، همفکری و تعامل دولت و مجلس است و منجر به نتایج خوبی شد.*مسئولیت وزارت صنعت،معدن وتجارت برای برنامهریزی باز توزیع ۳۰ درصد منابع هدفمندی
وزیر صنعت، معدن و تجارت عنوان کرد: براساس تصمیم کارگروه دولت و مجلس قرار شد وزارت صنعت، معدن و تجارت درباره بازتوزیع ۳۰ درصد از درآمد هدفمندی یارانهها که به تولید اختصاص دارد برنامهریزی کند که براین اساس تاکنون دو جلسه با نمایندگان دستگاهها و بخش خصوصی برگزار شده است.
وی افزود: این جسات که با حضور نمایندگان مجلس، نمایندگان شش دستگاه شامل وزارتخانههای نیرو، نفت، راه و شهرسازی، کشاورزی، کشور، صنعت، معدن و تجارت، همچنین خانه صنعت و معدن و اتاق بازرگانی تجارت و اتاق بازرگانی برپا شد.
به گفته دکتر غضنفری، درحال حاضر ارزیابیهای نخستین و توافق متخصصان نشان میدهد یکی از معیارهای خوبی که میتوان ۳۰ درصد سهم تولید را میان حوزههای مورد نظر در ماده ۸ قانون تقسیم کرد آن است که به نسبت آورده حوزههای مورد نظر، باز توزیع منابع صورت گیرد، اقدامی عادلانه که حق کسی ضایع نمیشود
به بیانی دیگر نسبت برداشت و بازتوزیع هر یک از حوزههای تولید برابر با نسبتی است که آن حوزه در درآمدهای صندوق هدفمندی داشته است.
ارائه آخرین پیشنهادات حوزه تولید در جلسه شنبه کارگروه مشترک دولت و مجلس
وزیر صنعت، معدن و تجارت افزود: مقرر شد آخرین تصمیمات به عنوان پیشنهاد دولت روز شنبه به کارگروه مشترک دولت و مجلس ارائه شود.
وی همچنین گفت: یکی از انتقاداتی که در اجرای فاز اول هدفمندی مطرح شده در مورد حوزه تولید بوده که خوشبختانه کارگروه مشترک دولت و مجلس تصمیم گرفت هر تدبیر دولت و مجلس را در حوزه تولید مطالعه کند.
دکتر غضنفری عنوان کرد: تاکید موکد مجلس و دولت برای فاز دوم هدفمندی یارانهها این است که بخش تولید بتواند دریافتهای ماده ۸ قانون هدفمندی را داشته باشد
وزیر صنعت، معدن و تجارت عنوان کرد: طبیعی است که اگر مسئولان بلند پایه کشور تشخیص دهند که برخی بخشها باید نسبت به سایر بخشها اولویت داشته باشند، لحاظ میشود.
وی این موضوع را نیز یادآور شد که با وجود تقسیم ۳۰ درصد سهم تولید اگر دولت بخواهد به برخی حوزهها رسیدگی کند، میتواند از محل ۲۰ درصد سهم خود استفاده کند.
مجموع تصمیمات در فاز دوم هدفمندی به نفع معیشت مردم است
وی با بیان این جمله که با وجود فاصله قیمتی هیچ گاه نمیتوان اقتصاد، تجارت و حوزه گمرک را به خوبی مدیریت کرد،گفت: فاصله قیمتی دو جور نرخ ارز و دو نوع قیمت سوخت (یکی در داخل و دیگری در خارج ) میشود و هرجا این اختلاف پتانسیل وجود داشته باشد این شیب هم خواهد بود، چرا که اقتصاد کار خود را انجام میدهد و به سمت آن شیب حرکت میکند.
وزیر صنعت، معدن و تجارت تاکید کرد: اگر در تصمیم مشترک دولت و مجلس همراهی نکنیم، گرههای کور کنونی در حوزه قاچاق کالا و مواد سوختی حل نمیشود، نمیتوانیم بیش از این مامور بگذاریم و برای حوزه ارز هم میتوانیم تصمیمات خوبی بگیریم که هر کدام از اینها میتواند توسط مسئولان امر در حوزه خودش اطلاع رسانی شود.
دکتر غضنفری با بیان اینکه مجموع تصمیمات برای ورود به فاز دوم هدفمندی به نفع دولت، مردم و حوزه اقتصاد است و در نهایت به نفع معیشت مردم خواهد بود، گفت: آثار مثبت این تصمیمات نمایان خواهد شد.
وی سپس عنوان کرد: فضای اقتصادی کشور شرایط بسیار حساسی را طی میکند، رهکارهای نوینی را به کار گرفتهایم که گمرک درراس همه این دستگاهها دراین راهکارها دخالت دارد و این گمرک است که در مورد محدودیتهای صادراتی و وارداتی نقشی را برعهده دارد که البته تاکنون این مسئولیت را به خوبی انجام داده است.
وی با بیان اینکه باید به سراغ هدفمندی برویم و مسیر بهبودی را که در اقتصاد آغاز کرده ایم، کامل کرده و رها نکنیم، ابراز امیدواری کرد که فازدوم این قانون با پشتوانه، مجلس و همه مردم موفق شود و سال ۹۲ درحال آغاز گردد که شیوههای اقتصادی موثرتری به کار گرفته شده و مردم به سمت گشایش و راحتی بیشتر بروند.
وزارت صنعت،معدن وتجارت یکی از ذینفعان اصلی گمرک
وی در ادامه با بیان اینکه حوزه تجارت و تولید در فعالیتهای پیشین و پسین گمرک وجود دارد، گفت: کالاهای صادراتی (حوزه تولید و تجارت ) از گمرک خارج میشود و از طرفی کالاهای وارداتی برای انجام فرآیند تولید و تجارت نیز برای رسیدن به دست مشتری از طریق گمرک وارد کشور میشود، به این دلیل وزارت صنعت، معدن و تجارت یکی از ذینفعان و مشتریان اصلی سازمان گمرک است.
دکتر غضنفری با قدردانی از فعالیت کارکنان گمرک به جهت اینکه بیشترین بخش فعالیت آنها در حوزه تولید و تجارت است، گفت: پاسبانی، پاسداری و حراست از مرزهای تجاری و اقتصادی در دستان شما است و ما در داخل مرزها کار را انجام میدهیم، اگر بخواهیم از فشارها ایمن بمانیم باید مطمئن باشیم که فعالیتهای گمرک به خوبی انجام میشود.
گمرک یکی از شاخصهای سنجش توسعه کشورها
وی این موضوع را نیز یادآور شد که فعالیتهای گمرک فقط در حوزه تولید و تجارت اثر نمیگذارد، بلکه گمرک شاخص بسیاری ازاجزای کسب و کار همچون فضای رقابتی، بهبود فضای کسب و کار، توسعه فضای لجستیکی و توسعه ترانزیت محسوب میشود، هر کدام از این شاخصها درعرصه بینالمللی خیلی مهم تلقی میشوند، توسعه کشورها و ملتها را براساس آن میسنجند، گمرک نیز یکی از معیارهای اصلی بسیاری از شاخص هایی است که امروزه توسعه کشورها را با آن میسنجند.
وزیر صنعت، معدن و تجارت ادامه داد: به هر میزان که فعالیتهای گمرکی توسعه پیدا کند، شاخصهای کلان اقتصادی نیز بهبود پیدا میکنند و آثار این توسعه رتبه کشور را در سراسر جهان ارتقا میدهد.
دکتر غضنفری با تصریح براینکه اگر صادرات غیرنفتی افزایش یابد، فقط یک شاخص را بهبود میدهیم، گفت: اما با بهبود شاخصهای گمرک رتبه جهانی کشور را با آن میسنجند.
وی با اشاره به رونمایی یکی از سیستمهای جدید الکترونیکی در حوزه گمرک، ابراز امیدواری کرد تا شاهد بهبود شاخص عملکرد باشیم.
وزیر صنعت، معدن و تجارت در توضیح مطالب خود گفت: در مورد شاخصی همچون " پنجره واحد که زمان پردازش اسناد را میگویند" و کاهش این زیر سیستم به کمتر از سه دقیقه، این موضوع علامتی است برای برنده شدن یک معیار و اینکه در مسابقه سرعت چه کسی میتواند کمتر از این زمان فعالیت گمرکی را انجام دهد به عنوان مثال سنگاپور عنوان میکند که زمان پردازش اسناد را به کمتر از سه دقیقه کاهش داده است، حال اگر کشوری بتواند این شاخص را به کمتر از ۲ دقیقه و ۴۵ دقیقه کاهش دهد، رتبه برتری را نسبت به سایر کشورها خواهد داشت.
دکتر غضنفری با ذکر مثالی دیگری بیان کرد: موضوع "تجارت فرامرزی"، " هزینه و زمان عملیات " در گمرک شاخص بسیار مهمی است و یکی از کارهای خوبی که در شاخصها وجود دارد، کمی کردن مقایسه و امکان برگزاری یک مسابقه است، چه کسی میتواند فعالیتهای گمرکی را ارزان تر به سامان برساند، چه کسی میتواند سریع تر باشد، البته این درحالی است که دقت و امنیت به عنوان یک پیش فرض در نظر گرفته شده است.
پیش اظهاری و کم اظهاری در گمرک
وی عنوان کرد: با فرض صحت، متاسفانه در کار گمرک بیش اظهاری و کم اظهاری بسیاری وجود دارد به این معنا که تجار به فراخور اینکه کدامیک ازاظهارات میتواند به نفعشان باشد و فراخور قیمت کالایی، به هنگام واردات کم حساب میکنند و به هنگام دریافت ارز مرجع یشتر اظهار میکنند، اگر پاداش و جایزه صادراتی باشد، ممکن است فروش خود را بیشتر اظهار کنند و یا اگر موضوع برگرداندن ارز به چرخه اقتصاد باشد، کمتر حساب کنند، بنابراین همکاران ما در گمرک مرتب با این مسئله دست به گریبان هستند که آیا کارها دقیق انجام میشود و در دل این احتیاطها میخواهیم که سرعت بالا باشد و این موضوع پیچیدگی کار را بالا میبرد که درعین حال چارهای نیست.
وزیر صعت، معدن و تجارت خطاب به دست اندرکاران گمرک شرکتکننده دراین همایش گفت: اگر بخواهیم هزینههای ریسک و خطا را به صفر برسانیم معنی آن این است که باید ساعتها و روزها کار را در گمرک بخوابانیم، اما هیچ مسئولی امروز در کشور از شما انتظار ندارد که خطای عملیاتی صفر باشد، بالعکس ما دراینجا باید از شما بخواهیم که شاخص سرعت و هزینه وضعیت بهتری پیدا کند، خطای ریسک شما را هم بپذیریم وبه حساب تخلف یا سوء نیت نگذریم، یعنی بپذیریم که کار سختی است و با کمی مسامحه باید انجام شود.
دکتر غضنفری توضیح داد: پذیرش کار با مسامحه یعنی اینکه ممکن است که در کالایی که از زیر دست گمرک رد میشود کم اظهاری یا بیش اظهاری صورت گرفته باشد، یا دقیقا آنچه عنوان کرده باشند، نباشد اما محیط کسب و کار منتظر این کالا است و اگر مردم در صف قرار گیرند، هزینههای اجتماعی آن بسیار بیشتر است و این بده وبستان میان اهداف، کار سنگینی است که گاهی اوقات باعث میشود که در حوزه گمرک برخی بحثها شکل گیرد، اینکه دقتها تا چه حد و مرزی قابل توجیه است و این احتمال وجود دارد که به سرعت هزینه آسیب برساند.
رتبه ۱۲۶ گمرک در شاخصهای لجستیک
وی با بیان اینکه موضوع سرعت در گمرک فقط ناشی از دقت نیست، گفت: ممکن است به دلیل ابزارها باشد و بدون شک ابزارهایای تی و ایکس ری و سایرروشهای کار ممکن است بینهایت موثر باشند، دولت و مجلس باید برای نصب دستگاههای پیشرفته به بودجه این سازمان کمک کنند..
وزیر صنعت، معدن و تجارت سپس به شاخص عملکرد لجستیک که شش مولفه اصلی را در خود جای داده اشارهای کرد و گفت: "کارایی گمرک " و " مدیریت تشریفات مرزی " یکی از مهمترین شاخصها است که رتبه ایران در شاخص عملکرد لجستیک ۱۱۲ است و رتبه گمرک در میان این شش مولفه ۱۲۶ است.
دکتر غضنفری افزود: هر گونه تلاش برای بهبود عملیات و تجهیزات در گمرکات کشور وضعیت شاخصهای بینالمللی ما را به شدت بهبود میبخشد و در فضای داخلی نیزموثر است. از نظر وی، مساعدت گمرک در تسریع ترخیص کالای واسطهای هزینههای تولید را کاهش میدهد ودر عین حال هنگامی که حقوق ورودی به گونهای تنظیم شود که به نفع کالاهای واسطهای و به ضرر کالاهای تمام شد باشد از تولید داخلی حمایت میکند.
وی گفت: جلوگیری گمرک از ورود کالاهای غیراستاندارد، فعالیتهای دامپینگ (کاهش قیمتها به صورت ناعادلانه ) و کشف قاچاق از جمله فعالیت هایی است که به طور مستقیم بر روی تولید اثر میگذارد.
تاثیر اثراث مربانی اقتصادی برروی ورود و خروج کالا
وزیر صنعت، معدن و تجارت با بیان این جمله که اثر مرزبانی اقتصادی که به دنبال تسهیل و تسریع آن هستیم بر روی توسعه صادرات و ورود و خروج کالا کاملا تاثیر گذار است، افزود: با سرعت بخشی به این فعالیت ها، عوایدش نیز باز میگردد.
دکتر غضنفری در ادامه سخنرانی خود گفت: اخیرا چالشی در خصوص اظهار مقدار ارز صادرکننده داشتیم به این نحو که از طریق صادرات این کالا چه میزان ارز به کشور باز گردانده میشود، ضمن اینکه کار بسیار موثری بود اما همواره درخواست وزارت صنعت، معدن و تجارت از گمرک این بوده که حداقل اطلاعات درخواست شود، هر چند که درخواست اطلاعات باعث ارزیابی درستی میشود اما باید توجه داشته باشیم که اگر این اقدام یک مانع تجاری محسوب گردد، رتبه ما را در فضای کسب و کار جهانی تقلیل میدهد، ممکن است صادرکننده را خسته کند و کاملا بر روی فعالیت گمرک اثر خواهد گذاشت.
وی با بیان اینکه گمرک در تنظیم بازار داخلی و واردات به موقع کالای مورد نیازمردم به نحوی که بازار دچار کمبود نشود همکاری خوبی با وزارت صنعت، معدن و تجارت داشته، افزود: حمایت از حقوق مصرفکننده را نیز به خوبی از طریق گمرک دنبال میکنیم.
از نظر وزیر صنعت، معدن و تجارت، جلوگیری از واردات برندهای تقلبی، کالای غیر استاندارد یا کاملا ساخته شده از جمله فعالیتهای حمایتی از حقوق مصرفکننده بوده و در بهبود وضعیت کالا در سراسر کشور موثراست، پس طبیعی است که این وزارتخانه از هر تلاشی برای ارتقای فعالیتهای گمرکی حمایت میکند چرا که این نگاه را، نگاه ارتقا فرآیند، تکنیک، تجهیزات و فناوری دراین حوزه میداند که در کل تجارت و نهایتا اقتصاد کشور موثر است. بنابراین اگر برآورد گمرک از هزینهها و تعرفهها درست باشد، پولی که در خزانه واریز میشود، ناشی از اخذ تعرفه ها، ممکن است بیشتر از همیشه باشد بدون اینکه به کسی اجحاف شود.
دکتر غضنفری معتقداست: این وزارتخانه باید در یک همکاری بسیار نزدیک فعالیتهای تجاری خود را در سامانهای مشترک یا سامانهای مختلط با سایر دستگاهها مثل بانک مرکزی یا بانکهای عامل دنبال کند تا مدیران اقتصادی کشور به درستی و به سرعت در جریان اطلاعات مورد نیاز خود قرار گیرند.
وی با بیان اینکه مشکلات در ماههای پایانی سال گذشته و نخستین امسال کاملا نشان میدهد که چقدر نیازمند یک پرتال ارزی هستیم، گفت: این پرتال نشان میدهد که برای هر کالایی چقدر ارز تخصیص یافته،چه کسی کالا وارد کرده و چگونه به فروش رسیده و یا انبار شده، درغیر این صورت گذر از تحریمها امکانپذیرنیست.
محدودیتهای وارداتی و صادراتی به درستی تبیین شود
وزیر صنعت، معدن و تجارت با ابراز تاسف از اینکه شاید در خصوص برخی محدودیتهای وارداتی و صادراتی تبیین درستی صورت نگرفته است، با اشاره به مطالب ارائه شده در خصوص صادرات گازوئیل و کشف برخی محمولهها دراین خصوص گفت: برخی شاید بگویند که صادرات کار بدی نیست اما باید بپذیریم که این نوع صادرات مخصوصا کالاهایی که خودمان به واردات آنهها اقدام میکنیم به نفع اقتصاد کشور نبوده و غیرمفید است.
وی ادامه داد: درشرایطی که گندم را با ارز مرجع وارد میکنیم، فردی آن را صادر میکند و درواقع سرجمع سبد ارزی کشور را منفی میکند، چرا که برای واردات این گندم ارز با نرخ ۱۲۲۶ تومان میپردازیم و او میتواند با نرخ ۲۵۰۰ تومان صادر کرده، کمتراز قیمت بازار جهانی میفروشد، تبدیل به ریال که میشود بزرگتر میگردد اما درواقع ارزی که وارد کشور میشود کمتر از میزانی است که برای واردات آن پرداخت شده است.
دکتر غضنفری با عنوان این جمله که هر چند صادرات غیرنفتی ارز آوری خوبی دارد اما این کار گمرک است که تشخیص کالای ممنوع صادرات را میدهد، ادامه داد: ما نیز به عنوان حوزه تجارت باید توجیه کافی برای مردم داشته باشیم و اینکه چرا کالایی خاص ممنوعیت صادرات دارد و یا کالایی دیگر، ممنوعیت واردات دارد.
اولویتهای ۱۰ گانه
وزیر صنعت، معدن و تجارت به تقسیم بندی کالاهای وارداتی به ۱۰ اولویت اشاره کرد و گفت: طبق این تقسیم بندی ارز مرجع به گروههای یک و دو شامل کالاهای اساسی و دارو اختصاص یافت.
وی ادامه داد: کالاهای صادراتی نیز به سه گروه گروه تقسیم شد، صادرات کالایی که برای واردات مواد اولیه آنها ارز مرجع تخصیص مییابد، ممنوع شده است.
دکتر غضنفری با بیان اینکه طبق تقسیم بندی اولویت ها، واردات و صادرات گروههای کالایی سه تا ۹ آزاد است، گفت: واردات گروه ۱۰ شامل کالاهای مصرفی و غیرضرور (لوازم خانگی، مبلمان و...) و اقلامی که مشابه آن در داخل کشور تولید میشود، ممنوع شده و دراین خصوص پاسداری برعهده گمرک است که اجازه واردات این گروه از کالاها را ندهد.
وی ادامه در خصوص گروه ۱۰ در واکنش به برخی اظهارات مبنی براینکه اجازه واردات این کالاها داده شود تا زمینه رقابت صورت گیرد، گفت: دراین فضای تجاری نیازمند مدیریت ارز هستیم و اینکه تلاش کنیم تا این میزان ارز را که صرف واردات این نوع کالاها میشود را از دست ندهیم.
دکتر غضنفری درادامه به راهاندازی مرکز مبادلات ارزی پس از اولویت بندی کالاها و به دلیل کمبودهای ارزی پرداخت و عنوان کرد: این مرکز موظف شد که ارز مبادلهای را به کسانی تعلق دهد که قصد واردات اولویتهای ۳ تا ۹ را دارند.
رشد نزدیک به دو برابری رقم واردات کالای اساسی و دارو در هشت ماه امسال
وزیرصنعت،معدن و تجارت در ادامه سخنرانی خود گفت: در هشت ماه سال ۹۰ برای واردات کالاهای اساسی و دارو (اولویت یک و دو )، ۴.۵ میلیارد دلار ارز تخصیص یافت، درحالی که امسال با تغییرات ۷۵ درصدی این رقم به ۸ میلیارد دلار رسید و این آمار نشان میدهد که جهت گیری مسئولان اقتصادی به درستی انجام شده و ارز در جایی مصرف شده که نیاز روزانه مردم بوده است که میتوان دراین خصوص به واردات نهادههای دام برای تامین پروتئین مردم نیزاشارهای داشت.
وی ادامه داد: سال گذشته میزان واردات کالاهای اولویت ۱۰ در مدت مورد بررسی ۱.۳ میلیارد دلار بوده که امسال با ایجاد ممنوعیت این میزان ارز برای کالاهای غیر ضروری از کشور خارج نشده است.
دکتر غضنفری با بیان این جمله که در اولویتهای ۳ تا ۹ که از مواد "خام، خام" تا به "مصرفی، مصرفی" میرسد، هرچه پردازش بیشتری روی کالا صورت گیرد، شماره اولویت بیشتر میشود و به همان نسبت نیز ارزش افزوده از گروه سه به بعد کمتر میشود، یعنی بیشترین ارزش افزوده مربوط به گروه سه است و به مرور کمتر میشود.
وزیر صنعت، معدن و تجارت عنوان کرد که در هشت ماه سال گذشته میزان واردات دراولویتهای ۳ تا ۹، ۲۸.۵ میلیارد دلار بوده که این رقم در مدت مشابه امسال به ۲۲.۷ درصد رسیده که کاهش ۲۰ درصدی رانشان میدهد.
وی این توضیح را داد که ممکن است بخشی از کاهش به دلیل بومیسازی و داخلیسازی باشد و بخشی هم ناشی از آن باشد که کارخانجات تشخیص دادند که انباشته کمتری وارد کشور شود، چرا که هزینههای خواب سرمایه بالا است.
آغاز تخصیص ارز مبادلهای به اولویت ۹
دکتر غضنفری با تاکید براین مطلب که مرکز مبادلات ارزی باید فعالیت خود را بیشتر کند، گفت: چندی قبل از این مرکز خواستیم تا به اولویت ۹ ارز مبادلهای تخصیص دهد، گفته شد که از امروز اختصاص ارز به اولویت ۹ را آغاز کرده اند، کمی دیر شد، وقتی به کالایی ارز مبادلهای ندهیم این نیاز به سمت بازار آزاد حرکت میکند و قیمت ارز را بالا میبرد.
تخصیص ارز به تولیدکنندگان بزرگ از طریق معرفی به مرکز مبادلات ارزی
وزیر صنعت، معدن و تجارت درادامه گفت که به زودی با تدبیری که اطلاع رسانی میشود ارز مورد نیاز برخی تولیدکنندگان بزرگ همچون خودروسازان و فولادیها ازطریق مرکز مبادلات ارزی تامین میشود.
وی افزود: این تولیدکنندگان ارز مورد نیاز خود را که گاهی اوقات بیش از میزانی است که از سوی مرکز مبادلات ارزی تخصیص مییابد، با مراجعه به وزارت صنعت معدن.تحارتو معرفی مستقیم آنها به مرکز مبادلات دریافت میکنند، با برنامهریزیهای صورت گرفته آنها میتوانند به صورت تهاتر ارزهای بیشتری دریافت کنند و با سرعت بیشتری ارز به آنها اختصاص مییابد که دراین صورت حدود ۲۰ درصد کسری واردات کالا جبران شود.
دکتر غضنفری با بیان اینکه ثبت سفارش با مبالغ کم و متوسط به خوبی در مرکز مبادلات ارزی پردازش میشود، افزود: تاکنون بیش از ۱۴ هزار و ۵۰۰ برگ ثبت سفارش انجام شده و حدود ۴ میلیایرد دلار دراین ۹۵ روز در مرکز به متقاضیان ارائه شده است.
رشد ۵۰ درصدی صادرات صنعتی و کشاورزی
وزیر صنعت، معدن و تجارت بیان کرد، صادرات کالاهای غیرنفتی به جز پتروشیمی و میعانات گازی در حوزه (صنعتی و کشاورزی ) از ۱۲.۴ میلیارد دلار به ۱۶.۳ میلیارد دلار رسیده است و ۱۱ میلیارددلار از این میزان صادرات به کالاهای صنعتی اختصاص دارد که رشد ۵۰ درصدی را نشان میدهد.
وی ادامه داد: میزان صادرات میعانات گازی در ۹ ماه سال گذشته هشت میلیارد دلار بوده و امسال با توجه به تحریمهای ناجوانمردانه اعمال شده در حوزه نفت با کاهش ۵ درصدی ۷.۶ میلیارد دلار شده است.
دکتر غضنفری افزود: میزان صادرات کالاهای معدنی نیز در ۹ ماه امسال به ۱.۸ میلیارددلار رسیده که بیانگر رشد ۲۴ درصدی است.به گفته وی، رقم صادرات پتروشیمی نیز از ۱۱.۴ میلیارد دلار به ۸ میلیارد دلار کاهش یافته است که کاهش ۳۱ درصدی داشته است.
وزیر صنعت، معدن و تجارت در ادامه ارائه گزارش در مورد صادرات غیرنفتی کشورمان گفت: سرجمع تجارت غیرنفتی بیانگر آن است که این ارقام نسبت به سال گذشته کاهشی نداشته و این خبری خوش است که تمام کمبودها در حوز ه نفت با افزایش در حوزه غیرنفتی جبران شده است.
وی میزان واردات کالا در مدت مورد بررسی در سال گذشته را ۴۴.۷ میلیارد دلار بیان کرد و ادامه داد:به دلیل ممنوعیت واردات گروه ۱۰ و اندکی کاهش واردات اولویتهای ۳ تا ۹، این میزان امسال به ۴۰ میلیارد دلار کاهش یافته است.
دکتر غضنفری افزود: سرجمع تجارت خارجی (صادرات غیرنفتی ) در سال گذشته ۷۷ میلیارد دلار بوده اما همه اینها در ۹ ماه امسال، ۷۲ میلیارد دلار شده و این موضوع بیانگراین است که با وجود همه فشارها در حوزه تحریم، ارز و نفت، انواع فشارهای سیاسی و مشاجرات، حوزه تجارت خارجی تقریبا به خوبی عمل کرده است و کمبود در واردات ۳ تا ۹ با روشهای اندیشیده شده جبران میشود.
بیشتر...
بخش خصوصی اصیل و بخش خصوصی نقابدار
نصرالله محمدحسين فلاح
پیش از پایان گرفتن جنگ و در دولت وقت، کوچک شدن دولت و خصوصی کردن صنایع مورد توجه قرار گرفت و میزان چسبندگی صنایع دولتی به دولت، با هدف آزاد کردن آنها و واگذاری به بخش خصوصی مورد بازنگری قرار گرفت؛ هر چند که به دلیل شرایط روز و اقتصاد جنگی حاکم، شاهد واگذاری صنایع در این دوران نبودیم...
بخش خصوصی اصیل و بخش خصوصی نقابدار
گروه صنعت و معدن- صفحه «صنعت و معدن» شنبه گذشته (30دی ماه) از فعالان صنعتی و اقتصادی و از اندیشهورزان اقتصاد سیاسی درخواست کرد، دیدگاه خود را درباره اینکه بخش خصوصی کیست و چیست بیان کنند. «نصرالله محمدحسین فلاح»، عضو هیات مدیره انجمن مدیران صنایع و رییس هیات مدیره انجمن صنایع ریختهگری در پاسخ به این پرسش «دنیای اقتصاد» نوشتهای را ارسال کرده است که در ادامه میخوانید:
پیش از پایان گرفتن جنگ و در دولت وقت، کوچک شدن دولت و خصوصی کردن صنایع مورد توجه قرار گرفت و میزان چسبندگی صنایع دولتی به دولت، با هدف آزاد کردن آنها و واگذاری به بخش خصوصی مورد بازنگری قرار گرفت؛ هر چند که به دلیل شرایط روز و اقتصاد جنگی حاکم، شاهد واگذاری صنایع در این دوران نبودیم. دستاورد این مطالعات به رهایش پارهای از اقمار اقتصادی از مرکزیت دولت و سپردن آنها به مالکان خصوصی پس از پایان جنگ شد. این گامهای کوچک نیز بحثهایی را برانگیخت و رهروان این مسیر از نفس افتادند. جدای از حجم اندک واگذاریهای آن دوران، نفس این اقدام گویای آن بود که مجموعه نظام جمهوری اسلامی به این باور رسیده است که برای شتاب بخشیدن به توسعه اقتصادی و رفاه متناسب آن، باید به بخش خصوصی در اقتصاد بهایی جدی داد.شیوه رشد بخش خصوصی در نهادهای مسوول یا حتی غیرمسوول، اما دارای نفوذ و رای در کشور یک دست نبود. مسوولان کشور در عمل نشان دادهاند که از دو زاویه متفاوت به این فرآیند نگاه میکنند. گروهی با چشم داشتن به تجربه کشورهای صنعتی و توصیه سازمانهای معتبر بینالمللی، گسترش رفاه عمومی را در گروی توسعه صنعتی با محوریت بخش خصوصی میدانند. ایشان بر این باورند که توسعه آن بخشی از اقتصاد که اراده مالکانه آحاد افراد در آن موثر است، باید محور توجه باشد. توصیه ایشان بر این است که مداخلههای لازم و کم و بیش دولت بیشتر در قالب سیاستگذاری و هدایت آن هم در جهت روان کردن امور و شتابدهی به فرآیند توسعه و گسترش بخش خصوصی باشد. ابلاغ بند «ج» اصل 44 قانون اساسی در تیر ماه 1385 از شواهد برجسته این نگاه است. به یاد بیاوریم دورانی را که مجلس شورای اسلامی در قانون بودجه ورود کالاهای بخشهای دولتی را محدود به برگزاری مناقصه و خرید از تولیدکنندگان و تجار خصوصی کرد. به روشنی میتوان گفت که ضعفهای اجرایی تحقق اهداف ابلاغیه اصل 44 در واگذاری تصدی امور صنعتی به بخش خصوصی، پس از شش سال، خود معیاری برای اندازهگیری عملی وفاداری مسوولان کشور به توسعه صنعتی با محوریت این بخش تلقی میشود.
نگاه دیگری در این سالها در امتداد ناباوری به درستی و سلامت عملکرد بخش خصوصی کشور وجود داشته است. یعنی همان نگاهی که در سالهای نخست انقلاب هم از دریچهای تنگ و با پیشداوریهایی تلخ به صاحبان سرمایههای خصوصی به ویژه در بخش صنعت وجود داشت و صنعتگران با آن آشنایی دارند. دارندگان این باور به صورت آشکار و پنهان با واگذاری صنایع دولتی ستیز میکنند و هر چند در بیان ممکن است کلماتی دلگرمکننده بگویند ولی باید ایشان را از گروهی که ممکن است در برابر از دست دادن امکانات و اقتدار مقاومت کنند، جدا دانست. صاحبان این نگرش بدبینانه، هراس از تمرکز ثروت در دست اشخاصی خارج از حیطه نفوذ مسوولان را برجسته میکنند. سخن از رشد بخش خصوصی بیان میشود، اما واگذاریها را در عمل به شکلی انجام میدهند که نهادهای خصوصی سهمی با معنی در اقتصاد نداشته باشند.
در تعقیب این نگاه است که رشد و گسترش نهادهای وابسته به دولت و نهادهای عمومی حتی در پوشش بخش خصوصی، پی گرفته میشود. واگذاری پروژههای بزرگ بدون طی تشریفات یا انجام خریدهای عمده از مجاری بنگاهها و نهادهای اقتصادی وابسته به نهادهای غیرخصوصی شاهدی بر وجود و قدرتمندی آن است.
جالب آنکه در دورانی که مسوولان دولت توجه بیشتری به بخش خصوصی داشتند، و آن زمان که از «مردمی کردن اقتصاد» به جای «خصوصی کردن» آشکارا سخن گفته نمیشد، مدیران واحدهای اقتصادی شبه دولتی یا عمومی که در نیمسایههای اقتصاد خصوصی فعال بودند، سعی داشتند خود را به سایه بخش خصوصی بکشانند. نقاب بخش خصوصی ایشان را از تورهای نظارتی و بازرسی بیرون نگاه میداشت. صاحبان این نوع نگرش هم به ضرورت کوچک کردن نقش دولت و رشد بخش خصوصی باور داشتند، اما به مالکان خصوصی سرمایه و مدیریت سرمایهداران فردی باور نداشتند.
اکنون ایران در فشارهای تحریمی سنگین و غیرعادلانه بیسابقهای به سر میبرد. در این شرایط هم تلاشهای اقتصادی نهادهای عمومی برای خروج از چنبره تحریم، سنگر گرفتن در پناهگاه بخش خصوصی است. نهادهای وابسته به دولت و نهادهای عمومی هم به این پناهگاه رو آوردهاند. با این وجود و حتی در این شرایط هم دارندگان آن زاویه دید چندان تمایلی برای واگذاری گسترده امور و تسهیلات تجاری به اشخاص صاحب سرمایه و مدیریتهای مستقل ندارند. برگزاری جلسههای هماهنگی دولت و بخش خصوصی که نقشی رقیق در توسعه بخش خصوصی به آن واگذار شده با دشواری روبهرو است. قانون بهبود مستمر فضای کسب و کار در رفتوآمدهای بیحاصل اثربخشی خود را به دست نیاورده است. تاخیر یا عدم استمهال دیون بخش خصوصی به بانکها که بخش بزرگی از آن ناشی از نپرداختن بدهی نهادهای دولتی به بنگاهها است به تهدیدی جدی برای فعالیت بنگاهها تبدیل شده است. بندهای قوانین بودجه برای تجویز این گامهای منطقی در تقویت بخش خصوصی هم فاقد کارآیی بوده است.این نگاه با حفظ مدیریت شرکتهای بزرگ اقتصادی به شیوههای گوناگون، در کنترل دولت و نهادهای غیرخصوصی، چون آنچه در توزیع سهام عدالت رخ داد یا در ایجاد شرکتهای توزیع آب و انرژی به نام بخش خصوصی و با مدیریتهای تحت کنترل دیده میشود یا برخی واگذاریهای انجام شده در بورس، نمونههایی از این امساک ساختاریافته در گسترش بخش خصوصی مستقل است.در این برهه از تاریخ کشور خردمندانهترین راه گریز از تنگناهای تحریم و کاهش فشار بیشتر به اقتصاد کشور واگذاری گستردهتر امور بنگاههای تولیدی و تجاری و خدماتی به بخش خصوصی غیروابسته است تا بتوان در پناه گستردگی و تنوع بالای فعالان این بخش، سطح پایداری ملی را افزایش داد. ایجاد تسهیلات بیشتر برای اشخاص و بنگاههای مستقل میتواند تضمینکننده مقاومت ملی، آن هم با هزینه کمتر از وضع موجود باشد. در حالی که شیوه تامین منابع سرمایهای اشخاص و بنگاههای شبهخصوصی در پناه عدم شفافیتهای مالی دولتها و با ریسکهای سیاسی همراه است، حمایت از سرمایههای آحاد مردم چنین ریسکهایی را از بین میبرد. با رونق گرفتن کسب و کار و ایجاد اشتغال گسترده و افزایش سطح درآمدهای مالیاتی بسیاری از بیماریهای گریبانگیر اقتصاد کشور رو به درمان میگذارد. شفافیت حسابهای ملی به گسترش فضای اعتماد و تقویت پیوندهای مردم و دولت انجامیده و مسوولان را برای پیشبرد اهداف ملی یاری میرساند.
نمونههای روشن به خصوص در تلاش گروههایی از نمایندگان برای گنجاندن مواد و بندهای حمایتی از بخش خصوصی در قوانین را شاهد بودهایم. اما بلافاصله با گنجاندن هر فرصت برای رشد این بخش، سازوکارهای اجرایی به نفع نهادهای شبهدولتی مصادره شده است. به نظر میآید که تعاریف سلبی یا اثباتی برای بخش خصوصی، آن گونه که در قوانین موجود دیده میشود، از یکپارچگی و استحکام حقوقی برخوردار نیست. فاصله زمانی تدوین و تصویب این قوانین و نگرشهای متنوع سیاسی حاکم در دورههای مختلف که لاجرم به بهرهبرداریهای مطلوب ذینفعان، از آن قوانین منتهی شده باشد، میتواند از دلایل این عدم کفایت باشد.
جلوههایی از تلاش بزرگان کشور برای ایجاد تحرک در اقتصاد ملی در ابلاغیه اصل 44 قانون اساسی و در تصویب قوانین برنامههای توسعه پنج ساله یا مواد و بندها و تبصرههای بودجههای سالانه و سخنرانیها یافت میشود. برای آنکه این تلاشها به نتیجه برسد، باید با وضوح بیشتر، تعاریفی روشن و قانونمندی از بخش خصوصی به دست داد. این تعریف باید به گونهای باشد که مانع از فعالیتهای دیگر بخشهای اقتصادی که در قانون اساسی به آنها اشاره شده است، نشود بلکه این تعریف یا مرزبندی باید به قانونگذاران و مدیران عالی کشور کمک کند تا با دقت بیشتری بتوانند برنامهریزی کنند.
این تعاریف و کاربردهای قانونی آن باید با چنان دقتی همراه باشد تا آن رشته از کارها که لازم است به بخش خصوصی اصیل و بدون نقاب واگذار شود، بدون ابهام به همان بخش واگذاشته شود و مانع از گسترش یا رشد نهادهای اقتصادی وابسته به نهادهای دولتی شود. فراخوان روزنامه «دنیای اقتصاد» میتواند در این مسیر راهگشا باشد؛ در غیر این صورت، این خطر دور نیست که تسهیلات قانونی در واگذاریها به بخشهایی خاص هدایت شود و در غیاب شفافیت موجود به نام بخش خصوصی و به کام نهادهای دولتی مدتی دیگر را سر کنیم.
به نظر نگارنده، مهمترین ویژگی بخش خصوصی را باید در تمایلات اقتصادی و اجتماعی تکتک افراد جامعه جستوجو کرد. در بنگاههایی که تمایلات اقتصادی افراد رعایت میشود، سازوکارها و فرآیند گزینش مدیران، کارگزاران، بازرسان و زمینههای فعالیت به گونهای تنظیم میشود که به این خواستهها پاسخ داده شود. رفتارهای سازمانی این بنگاهها کاملا نسبت به هنگامی که اشخاصی به وکالت نهادهای دولتی و عمومی سرمایه را اداره میکنند، تفاوت خواهد کرد؛ هر چند که در ظاهر سرمایه به نام اشخاص حقیقی ثبت شده باشد. آثار کلان این دو شیوه رفتاری بر اقتصاد کلان هم متفاوت است.
در بخش خصوصی سرمایه و مالکیت و اراده و اختیار گزینش مدیران و در کل مدیریت کسب و کار در اختیار اشخاص حقیقی است که سرمایههای مادی و انسانی خود را به کار گرفتهاند و با نگرشی اقتصادی تصمیم میگیرند. گرایشهای سیاسی دولتها و کارگزاران آنها در به کارگیری یا کنار نهادن مدیران نقش نمیآفریند.
در بخش خصوصی، آثار همه تصمیمات اشتباه، از جمله در گزینش یا کنار نهادن مدیران اجرایی مابهازاهای مالی ایجاد میکند و تصمیمگیرندگان را به چالشهای سنگین میکشاند. دخالتهای نادرست در جابهجایی مدیران اجرایی بنگاهها حتی میتواند به باختن میدان کسب و کار به حریفان بینجامد. رویدادی که توضیح آن در مجامع عمومی برای تصمیمگیران خطاکار به هیچ روی ساده نیست. جابهجایی نادرست مدیران میتواند با شکایت صاحبان حقی که خسارتی به منافعشان وارد آمده، به بیآبرویی و زندانی شدن اشخاص مسوول منتهی شود. در حالی که در نهادهای دولتی و عمومی این گونه تصمیمها ریسک تلقی نمیشود. حتی در صورت افشا شدن و برآورد شدن نتایج مالی تصمیمهای نادرست و زیانبار اقتصادی، خسارات وارده به سادگی انکار یا پردهپوشی میشود. در صورت اثبات نیز معمولا با تغییری در سمت مسوول خطاکار سعی میشود با سوء استفاده از فراموشکاری جامعه از کنار تصمیمات اشتباه و زیانبار بگذرند.
در کشور ما، به دلیل گسترده بودن چتر انحصار بنگاههای دولتی و وابسته کشور، به کارگیری افرادی بدون شایستگیهای اقتصادی و داشتن تخصص لازم نمودی آشکار و پرسش برانگیز ندارد و به سادگی پنهان میماند و این خود به کاهش بهرهوری بنگاهها منتهی میشود. بنابراین برای پرهیز از این عارضه هم، همچنان خودداری از گسترش شبهخصوصیها، یا «خصوصیهای نقابدار» به نفع اقتصاد ملی خواهد بود و میتواند به نوبه خود فرآیند رقابتی کردن اقتصاد و منافع بسیار زیاد آن را برای مسوولان کشور به تدریج امکانپذیر کند.
میتوان امید داشت که با بررسی جامع حقوقی و مدیریتی نظرات کارشناسان، به ویژه در بخش خصوصی و اقتصاددانان مستقل کشور تعاریفی روشنتر یافت که به کارگیری آنها در قوانین آتی کسب و کار، ضمانت اجرایی بیشتری برای بهبود فضای اقتصادی ایجاد کند.
مدیر عامل شرکت بورس خبر داد؛ آغاز بررسی تاثیر اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها بر صنایع بازار سهام
به گزارش پایگاه اطاع رسانی بازار سرمایه (سنا) ،ˈحسن قالیباف اصل ˈ روز جمعه درباره احتمال اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها و تاثیر آن برشرکتها و صنایع بورسی اظهار داشت: کارشناسان شرکت بورس در حال تهیه گزارشی درباره اثرات مرحله دوم هدفمندی بر شرکتها و صنایع هستند.
به گفته ی وی اجرای هدفمندی یارانه ها هم در فاز اول و هم در فاز دوم بر صنایع و شرکتها تاثیرهایی داشته و خواهد داشت که اثرات مرحله دوم در حال بررسی است.
قالیباف اصل با اشاره به اینکه شرکت بورس درمرحله اول اجرای هدفمندی یارانه ها نیز در گزارشی تاثیر این تصمیم را بر بازار سرمایه و صنایع بورسی بررسی کرد، افزود: هم اکنون نیز در حال بررسی اثرات این جراحی اقتصادی بر شرکتهای بورسی و مجموع بازار سرمایه است.
وی همچنین درباره توقف نمادهای بورسی گفت: تصمیم گیری درباره توقف نمادهای بورسی با سازمان بورس است. در هرصورت برخی شرکتها که اطلاعات خود را به موقع ارسال نمی کنند یا اطلاعات شفافی ندارند ، برای دریافت اطلاعات جدید باید نمادمعاملاتی آنها متوقف شود.
مدیر عامل شرکت بورس همچنین با اشاره به پذیرش هلدینگ خلیج فارس برای دومین بار، گفت: درج این شرکت منوط به ثبت افزایش سرمایه و ارایه صورتهای مالی تلفیقی است.
وی درباره پذیرش هلدینگ نفت و گاز تامین گفت: این شرکت نیز برای درج باید افزایش سرمایه خود را ثبت و گزارش های تلفیقی را به بورس ارسال کند. در هر صورت هرکدام از دو شرکت پذیرفته شده در بورس، بتوانند زودتر شرایط درج را احراز کنند، می توانند سهام خود را در بورس عرضه کنند.
قالیباف اصل درباره زمان عرضه اولیه سهام این شرکتها گفت: بر اساس آمادگی این شرکتها، یکی از آنها در بهمن ماه و دیگری در اسفند ماه امسال راهی بازار سرمایه خواهند شد.
وی ادامه داد: در حالی فرآیند افزایش سرمایه این دو شرکت به حدود 2.5 و 4.3 هزار میلیارد تومان در مراحل نهایی قرار دارد که این دو هلدینگ باید ضمن تکمیل امیدنامهها نسبت به ارائه صورتهای مالی و بودجه تلفیقی اقدام کنند، تا در فهرست شرکتهای بورسی درج شوند.
مدیر عامل شرکت بورس همچنین از حضور سایر شرکتهای زیر مجموعه تامین اجتماعی در صف پذیرش بورس خبر داد و گفت: هلدینگ دارویی تامین هم در حال بررسی برای پذیرش است.
وی با بیان اینکه شرکتهای دیگری در حال بررسی است که با توجه به شرایط در بورس تهران عرضه میشود، در مورد عرضه سیمان آبیک گفت: متاسفانه مدت زمان شش ماهه عرضه این شرکت به دلیل عدم ارائه صورتهای مالی شش ماهه و بودجه حسابرسی شده به اتمام رسید و بر اساس دستورالعمل پذیرش باید مجددا درخواست پذیریش مطرح و مورد موافقت قرار گیرد.
مدیرعامل شرکت بورس همچنین از بررسی درخواست پذیرش شرکت تهیه و تولید مواد معدنی هم خبر داد و گفت: هلدینگ دارویی تامین و شرکت تهیه و تولید مواد معدنی آمادگی پذیرش را دارند.
قالیباف اصل در پاسخ به این سوال که ایا قرار نبود شرکتهای زیر مجموعه تامین اجتماعی در فرابورس عرضه شوند، پس چرا در حال پذیرش در بورس هستند، گفت: زیرمجموعه های تامین اجتماعی در حال حاضر برای حضور در بورس اقدام کرده اند و احتمالا در صورتی که نتوانند در بورس پذیرش شوند ، برای پذیرش در فرابورس اقدام خواهند کرد.
وی در پاسخ به سوال دیگری در این خصوص که چرا طی سه ماه گذشته که بورس تهران رونق داشت، سهم جدیدی عرضه نشد، گفت: برخی از موارد از اختیارات شرکتها خارج است به عنوان مثال آمادهسازی هلدینگ خلیج فارس و سیمان آبیک برای عرضه از حیطه اختیارات شرکت بیرون بود زیرا در سیمان آبیک در خصوص نرخ ارز اختلاف نظر وجود داشت و در هلدینگ خلیج فارس نیز بحث شورای رقابت و افزایش سرمایه مطرح بود.
قالیباف یادآور شد: برنامه شرکت بورس پذیرش 15 شرکت در سال 91 بود در حالی که 3 شرکت از ابتدای سال تا کنون واگذار شد که این میزان از نظر شرکت بورس کافی نیست.
لازم به یادآوری است که میزان شرکتهایی که مورد بررسی قرار گرفته و در مراحل مختلف پذیرش و آمادهسازی بودهاند به مراتب بیشتر بوده است اما شرایط حاکم اجازه واگذاری بیشتر را نداد و مسائلی مانند وضعیت بازار در 6 ماه ابتدای سال و پس از آن تغییرات نرخ ارز و موانع موردی همانند آنچه درعرضه سهام هلدینگ خلیج فارس اتفاق افتاد باعث این امر شد.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا در شش ماهه دوم سال که اوضاع بورس بهبود یافت، سهام جدیدی عرضه نشد؟ گفت: پروسه آمادهسازی برای عرضه از جمله جمعآوری و شفافسازی اطلاعات فرایند زمانبری بوده و نمیتواند ظرف یک هفته و یا حتی یکماه صورت گیرد ضمن اینکه مواردی از شرکتهایی که کاملا آماده برای درج و عرضه بودهاند بدلیل عدم تمایل سهامدار امکان عرضه آن میسر نشد.
مدیر عامل شرکت بورس اظهار امیدواری کرد که تا پایان سال سهام 2 تا 3 شرکت در بورس تهران عرضه شود.
عضو شورای پول و اعتبار در گفتوگو با ایسنا خبر داد: اصلاح و بازنگری برخی قوانین و مقررات بانک مرکزی
عضو شورای پول و اعتبار از اصلاح و بازنگری برخی از دستورالعملها و قوانین و مقررات بانک مرکزی در ارکان مختلف خبر داد.
کوروش پرویزیان - عضو شورای پول و اعتبار- در گفتوگو با خبرنگار بانک و بیمه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در پاسخ به این سوال که سالهای زیادی از تصویب بعضی از قوانین و مقررات بانک مرکزی گذشته و با توجه به تغییر شرایط اقتصادی و به مرور زمان باید مورد اصلاح و بازنگری قرار گیرند، اظهار کرد: کار خوبی در حوزه مقررات و مجوز بانک مرکزی در حال انجام است که اینگونه قوانین مورد بازنگری قرار گیرند که تا به حال نیز تعداد زیادی از آنها اصلاح شده است.
وی به موضوع چک، ال.سی و حد و حدود وظایف بانکها اشاره کرد و گفت: اینها از جمله مواردی بوده که در دستورالعملهای بانک مرکزی مورد اصلاح و بازنگری قرار گرفته است.
عضو شورای پول و اعتبار در پاسخ به این سوال که قدمت بعضی از قوانین در بانک مرکزی حتی به 30 قبل مربوط میشود، گفت: بعضی از قوانین و دستورالعملهای بانک مرکزی قدمتی طولانی دارد بنابراین طبیعی است با شرایطی که درحال حاضر به وجود آمده و تغییراتی که در نظام بانکی اتفاق افتاده این تغییرات و اصلاحات انجام شود.
پرویزیان با بیان اینکه با وجود ایجاد موسسات مالی و پولی و تعاونیهای اعتباری مختلف این دستورالعملها مورد بازنگری قرار میگیرند گفت:در حال حاضر نظام بانکی باید بتواند خدمات بیشتری به فعالیتهای اقتصادی و مردم ارائه کند و برای اینکه بتواند وظایفش را دقیقتر و بهتر انجام دهد نیاز به همکاری بخشهای مختلف مجلس، دولت، قوه قضاییه و سایر نهادها دارد که به نحوی موثر هستند و اگر این همکاری وجود داشته باشد قطعا بانک مرکزی و سیستم بانکی به عنوان یکی از اجزای مهم اقتصادی می تواند کارش را به خوبی انجام دهد.
این عضو شورای پول و اعتبار در بخشی از سخنان خود به نقش مهم رسانهها اشاره و تاکید کرد: در این زمینه یک خبر نادرست در رسانهها ممکن است تاثیرات زیادی در این شرایط داشته باشد، بنابراین باید در اطلاع رسانی دقت شود حتی اگر بخشی از خبر نادرست باشد تاثیرات خودش را خواهد داشت.
رئيس كميسيون اقتصادي مجلس خبر داد راه اندازي صندوق حمايت از توليدكنندگان
ارسلان فتحي پور در حاشيه آغاز به كار اولين نمايشگاه مبلمان در جمع خبرنگاران با اشاره به توافقات دولت و مجلس گفت: قرار بر اين شد كه صندوقي در سازمان هدفمندي يارانه ها تشكيل شود كه هدف از راه اندازي آن حمايت از توليدكنندگان و افرادي باشد كه از اصلاح قيمتها و نوسانات قيمتي متضرر مي شوند.
رئيس كميسيون اقتصادي مجلس افزود: منابع درآمدي اين صندوق از درآمدهاي حاصل از اجراي قانون هدفمندي يارانه ها خواهد بود.
وي تصريح كرد: همچنين به منظور حمايت از توليد ملي، قرار بر اين شد كه مشكلات واحدهاي توليدي حل شده، تسهيلات ارزان قيمت در اختيار آنها قرار گيرد و مبالغي از درآمدهاي اجراي قانون هدفمندي يارانه ها معادل 30 درصد در فاز دوم به توليد، كشاورزي و خدمات تخصيص يابد.
به گفته فتحي پور، همچنين تنفس بازپرداخت تسهيلات براي واحدهاي توليدي در نظر گرفته شده و قرار بر اين شد كه قيمت حامل هاي انرژي به صورت ترجيحي باشد.
وي همچنين از برنامه هاي ويژه دولت و مجلس به منظور مهار تورم ياد كرد و گفت: به زودي مشكلات ارزي برطرف خواهد شد و با تصميمات جديد، قرار است ارز بيشتري در اتاق مبادلات ارائه شود.
رئيس كميسيون اقتصادي مجلس اظهار داشت: از جمله توافقات ديگر دولت و مجلس رونق اقتصادي در ماههاي آينده است، ضمن اينكه مقرر شده كاهش مصرف حامل هاي انرژي و بهينه سازي مصرف در واحدهاي توليدي با كمك هاي بلاعوض انجام گيرد.
فتحي پور در پايان خاطر نشان كرد: تا هفته آينده جلسات دولت و مجلس منتج به نتيجه خواهد شد و راهكارهاي بيشتري براي كاهش تورم به تصويب خواهد رسيد.
واردات متوقف شود
رئيس مجمع صنوف توليدي و خدمات فني تهران نيز در اين مراسم با تاكيد بر ضرورت جلوگيري از واردات مبلمان گفت: صادرات مبلمان در 9 ماه ابتداي سال جاري به حدود 12 ميليون دلار رسيد كه بايد ارتقا يابد.
علي فاضلي در حاشيه آغاز به كار اولين نمايشگاه عرضه مستقيم مبلمان و دكوراسيون منزل گفت: صادرات مبلمان كشور سال گذشته حدود 20 ميليون دلار و در 9 ماهه ابتداي امسال حدود 12 ميليون دلار بود كه در مقايسه با كشورهاي همسايه رقم بسيار كمي است. اين در حالي است كه تركيه سالانه حدود 500 ميليون دلار صادرات مبلمان داشته است.
رئيس مجمع صنوف توليدي و خدمات فني تهران افزود: مشكل ديگر در اقتصاد ايران عدم تثبيت قيمت ها است چرا كه نوسانات قيمت، توليد را با مشكل مواجه كرده است. از سوي ديگر تعرفه هاي مواد اوليه وارداتي بالاست و اين امر قيمت تمام شده را افزايش مي دهد.
وي تصريح كرد: در حال حاضر 60 درصد مواد اوليه مبلمان، 20 درصد مبلمان و 50 درصد ماشين آلات و نيز 40 درصد يراق آلات اين صنعت وارداتي است.
به گفته فاضلي، اولين نمايشگاه عرضه مستقيم مبلمان و دكوراسيون منزل در راستاي حمايت از توليد ملي، كار و سرمايه ايراني و همچنين كنترل بازار شب عيد از ديروز در مصلي تهران آغاز به كار كرد و تا 10 بهمن ماه ادامه دارد.
وي اظهار داشت: در اين نمايشگاه 110 شركت داخلي به عرضه انواع مبلمان كلاسيك، مبلمان صفحه اي، مبلمان اتاق كودك، انواع ميز و صندلي، كالاي خواب، مبلمان آشپزخانه، كاغذ ديواري، كفپوش و ديوارپوش، فرش، موكت، تابلوفرش و كابينت آشپزخانه با 10 تا 15 درصد تخفيف مي پردازند.