EN    AR    KU   

اخبار دیگر رسانه ها (1404)

شنبه, 14 ارديبهشت 1392 08:04

زمزمه تغيير نرخ سود بانكي

deدنياي اقتصاد- ريیس‌کل بانک مرکزی بر «تغییر نرخ سود بانکی متناسب با افزایش نرخ تورم» تاکید کرده است؛ اما پیش از این برخی اعضای شورای پول و اعتبار عنوان کرده بودند «این شورا به دنبال تغییر نرخ سود بانکی نیست.» براساس قانون برنامه پنجم توسعه، شورای پول و اعتبار موظف است «نرخ سود سپرده‌های بانکی را بیش از نرخ تورم تعیین کند» و با توجه به اینکه نرخ تورم از 30 درصد گذشته است به نظر می‌رسد بانک مرکزی، یک بار دیگر کار سختی را برای افزایش نرخ سود بانکی پیش رو داشته باشد.

تعیین نرخ سود متناسب با تورم
گروه بازار پول- پس از گمانه‌زنی‌های رسانه‌ها و برخی از مسوولان بانکی کشور برای افزایش نرخ سود بانکی، ريیس‌کل بانک مرکزی نیز در تازه‌ترین اظهارات خود بر «تغییر نرخ سود بانکی متناسب با افزایش نرخ تورم» تاکید کرده است.
این اظهارات بهمنی پس از آن صورت می‌گیرد که پیش از این برخی اعضای شورای پول و اعتبار عنوان کرده بودند که «این شورا به دنبال تغییر نرخ سود بانکی نیست.» در روزهای پایانی سال گذشته، محمود بهمنى رييس كل بانك مركزى در همايش سالانه پولى«دنياى‌اقتصاد» با اعلام نارضايتى از میزان نرخ سود تعیین شده برای بانک‌ها در بسته سیاستی – نظارتی بانک مرکزی، عنوان کرد که «اگر نرخ سود سپرده‌ها و اوراق مشارکت تغییر نکند، با کاهش ارزش پول نباید انتظار داشت که مسائلی مانند بازار ارز و سکه شکل نگیرد.» شاید بر همین اساس بود که در اواخر سال گذشته؛ اخباری از بررسی مجدد نرخ سود بانکی در شورای پول و اعتبار و برنامه ریزی برای سال 92 منتشر شد. شورای پول و اعتبار در آخرین جلسه سال گذشته تصمیم جدیدی درباره تغییر نرخ سود تسهیلات و سپرده‌های بانکی نگرفت.برخی گمانه‌زنی کردند بررسی بسته جدید سیاستی-نظارتی نیز به سال 92 موکول شده است. با آغاز سال 92 و پس از گذشت 40 روز از آغاز سال، هفته گذشته برخی اخبار حاکی از بررسی امکان تغییر در نرخ سود بانکی در شورای پول و اعتبار بود. البته بلافاصله پس از این زمزمه‌ها، کوروش پرویزیان، یکی از اعضای شورای پول و اعتبار به «ایرنا» گفت که تغییر نرخ سود بانکی در دستور کار شورای پول و اعتبار نیست و اصلا برنامه‌ای برای افزایش نرخ سود بانکی وجود ندارد.» به گفته وی، با توجه به حذف زمان‌بندی برای بسته سیاستی – نظارتی پولی و بانکی کشور و موکول شدن تصمیم‌گیری در مورد سیاست‌های کلان پولی کشور بر اساس شرایط و مقتضیات زمان، شورای پول و اعتبار هیچ برنامه‌ای برای افزایش نرخ سود بانکی یا کاهش آن ندارد. این در حالی است که نرخ تورم از 30 درصد گذشته است و بر اساس قانون باید نرخ سود سپرده متناسب با آن طراحی شود.
برنامه پنجم توسعه بانک مرکزی را مکلف کرده است که هر ساله متناسب با نرخ تورم نرخ سود سپرده‌های بانکی را تعیین کند. اخیرا شبکه بانکی کشور و مدیران عامل بانک‌ها به ویژه بانک‌های خصوصی و موسسات اعتباری خواستار افزایش نرخ سود بانکی شده‌اند. موضوعی که ريیس‌کل بانک مرکزی نیز چند بار بر آن تاکید داشته است. براساس قانون برنامه پنجم توسعه، شورای پول و اعتبار موظف است «نرخ سود سپرده‌های بانکی را بیش از نرخ تورم تعیین کند» در دی ماه سال 90 نیز با توجه به نرخ تورم بیش از 20 درصدی، نرخ سود سپرده‌های بانکی 20 درصد تعیین شد که البته مجموعه بانک مرکزی در همان زمان تلاش زیادی برای دریافت این مصوبه انجام داد تا بتواند نقدینگی را از بازارهای سوداگرانه همچون ارز و سکه به سمت بانک‌ها هدایت کند. به نظر می‌رسد که شورای پول و اعتبار و بانک مرکزی معتقد به افزایش نرخ سود سپرده‌های بانکی هستند؛ اما با توجه به افزایش بسیار زیاد نرخ تورم به حدود 6/30 درصد تا 5/31 درصد در پایان سال 91 براساس پیش‌بینی ريیس‌کل بانک مرکزی، ادامه روند فعلی تعیین نرخ سود بانكي دور از ذهن نیست.
دعوای تورم و نرخ سود
نرخ سود سپرده‌های بانکی تا پیش از سال 90 که اقتصاد ایران با یکی از بزرگ‌ترین حملات سوداگرانه به بازارهای غیر رسمی ارز و سکه مواجه شد تا محدوده 12 درصد تعیین شده بود. در آن زمان اعمال این نرخ برای پرداخت سود به سپرده‌های بانکی در شرایطی که نرخ تورم طبق آمار بانک مرکزی بیش از ۲۰ درصد اعلام می‌شد، به معنای این بود که سپرده گذاران در بانک‌ها با کاهش مداوم ارزش سرمایه خود مواجه بودند. بانک مرکزی در میانه سال 90 تلاش بسیاری برای جلب نظر اعضای شورای پول و اعتبار جهت تغییر نرخ سود بانکی کرد و در نتیجه در آخرین مصوبه‌های این شورا، نرخ سود سپرده‌ها به اختیار بانک‌ها گذاشته شد؛ اما به‌دلیل آنکه سقفی برای عقود مشارکتی در نظر گرفته شد دست نظام بانکی در تعیین نرخ سود باز نماند.
بر این اساس بانک‌ها به‌صورت توافقی نرخ سود را در دامنه 17 تا 20 درصد تعیین کردند. با گذشت بیش از 14 ماه از آخرین مصوبه شورای پول و اعتبار در مورد نرخ سود بانکی، برخی از کارشناسان به نرخ تورم بیش از 30 درصدی فعلی اشاره می‌کنند و اینکه چشم‌انداز فعلی تورم نیز همچنان روند افزایشی نشان می‌دهد. به اعتقاد کارشناسان مردم نگران کاهش میزان ارزش پول خود هستند و هر بازاری که بتواند ارزش دارایی‌ آنها را حفظ کند مورد هجوم واقع می‌شود. از نظر کارشناسان نرخ‌های سود بانکی کمتر از 25 درصد برای تورم 30 درصدی به درستی مورد قبول مردم واقع نمی‌‌شود و بانک‌ها حتی برای گذران امورشان هم که شده مجبورند سودهای بالای 20 درصد بپردازند؛ بنابراین نرخ تمام‌‌شده پول برای آنها بالا می‌رود و مجبورند تسهیلات خود را با حدود 30 درصد به مشتریان بدهند.
ريیس‌کل بانک مرکزی، در حالی باز هم از لزوم افزایش نرخ سود بانکی متناسب با تورم سخن گفته که در شورای پول و اعتبار برای به کرسی نشاندن نظر خود با مشکلات بسیاری روبه‌رو است. وجود نظرات مخالف نسبت به افزایش نرخ سود بانکی در سال‌های گذشته موضوعی بی‌سابقه نیست. در همین زمینه یکی از اعضای کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در واکنش به احتمال تغییر نرخ سود بانکی که به نقل از ريیس‌کل بانک مرکزی منتشر شده از آنچه «رسانه‌ای شدن یک موضوع پیش از تصمیم‌گیری» خوانده، انتقاد کرد و گفت: «نمی‌دانم چرا آقای بهمنی پیش از تصمیم‌گیری، یک موضوع را مطرح می‌کند و این برای بازار مضر است و بازار را تحت تاثیر قرار می‌دهد.» غلامرضا تاجگردون در گفت‌و‌گو با «خانه ملت» افزود: «رییس‌کل بانک مرکزی باید توجیهاتش درباره نرخ سود بانکی را به شورای پول و اعتبار ارائه کند.» او با رد نظر بانک مرکزی برای تغییر نرخ سود بانکی و جمع آوری نقدینگی با استفاده از این مکانیزم گفت: «نقدینگی موجود در جامعه ناشی از یک جریان پولی بین بانک مرکزی و دولت است و این ربطی به اقتصاد واقعی جامعه ندارد که بانک مرکزی بخواهد از طریق افزایش نرخ سودبانکی آن را جبران کند.» وی با تاکید بر اینکه بانک مرکزی به جای افزایش نرخ سود بانکی اول رابطه‌اش با دولت را به درستی تنظیم کند، گفت: «سیستم بانکی را نمی‌توان از دو طرف یعنی با رشد تورم و افزایش نرخ سود بانکی تحت فشار قرار داد و فکر می‌کنم برای کنترل و حفظ نرخ سود بانکی بهتر است که نرخ تورم را کاهش داد.»
به نظر می‌رسد با این شرایط احتمال تغییر نرخ سود سخت باشد؛ اما بدنه کارشناسی بانک مرکزی تاکید دارد برای مدیریت شرایط یا باید زمینه برای نرخ تورم کاهش یابد یا جذاب کردن ابزارهای پولی مانع از شکل‌گیری حملات سودگرانه در بازارهای مختلف شود.

isna

معاون بودجه معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رییس‌جمهور از توقف اجرای گام دوم قانون هدفمندسازی یارانه‌ها در سال جاری خبر داد.

رحیم ممبینی در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) درباره درآمدهای در نظر گرفته شده برای هدفندسازی یارانه‌ها در بودجه 92 اظهار کرد: پیشنهاد ما رقم 120 هزار میلیارد تومان بود اما در نهایت کیسیون تلفیق رقم 50 هزار میلیارد تومان را مصوب کرد و با درخواست تجدید نظر موافقت نشد.

وی با تاکید بر اینکه تصویب رقم 50 هزار میلیارد تومان به معنای توقف اجرای فاز دوم قانون هدفمندسازی یارانه‌ها است، ادامه داد: در جلسه روز چهارشنبه کمیسیون تلفیق، سهم یارانه نقدی، بهداشت، تولید و دولت این درآمدها مشخص شد.

معاون بودجه معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی گفت: با این رقم یارانه نقدی نیز افزایش نمی‌یاید.

irnaتهران- بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران امروز پنجشنبه نرخ یورو، پوند انگلیس، فرانک سوییس، کرون سوئد، روپیه هند و یوان چین را در مرکز مبادلات ارزی افزایش و بهای دلار آمریکا، درهم امارات، لیر ترکیه و روبل روسیه را کاهش داد.
به گزارش روز پنجشنبه ایرنا، بر همین اساس، امروز نرخ هر دلار آمریکا در این مرکز با چهار ریال کاهش نسبت به روز گذشته 24 هزار و 775 ریال، هر پوند با 55 ریال افزایش 37 هزار و 542 ریال و هر یورو با 32 ریال افزایش 32 هزار و 652 ریال تعیین شده است.

بانک مرکزی امروز نرخ هر فرانک سوئیس را در مرکز مبادلات ارزی 26 هزار و 716 ریال، کرون سوئد را سه هزار و 833 ریال، یوان چین را چهار هزار و 25 ریال، روپیه هند را 462 ریال و ریال قطر را شش هزار و 804 ریال اعلام کرد.

نرخ ین ژاپن و وون کره جنوبی امروز نسبت به روز گذشته تغییری نداشت و هر یکصد ین ژاپن 25 هزار و 400 ریال و هر یک هزار وون کره جنوبی 23 هزار ریال تعیین شد.

نرخ هر لیر ترکیه امروز 13 هزار و 815 ریال و هر روبل روسیه 791 ریال اعلام شد.
isna

یک کارشناس مسائل اقتصادی تصریح کرد: بی ثباتی و خطا در سیاست‌گذاری‌های ارزی به ایجاد هیجان کاذب، افزایش قیمت‌های غیر واقعی و توزیع نامتعادل درآمد در جامعه منتهی می‌شود.

دکتر محمدهاشم پوریزدان پرست در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اشاره به این‌که کالاهای اساسی از نقاط مورد توجه عموم مردم است و کوچکترین سیاستی که بر قیمت آن‌ها تاثیرگذار باشد کل جامعه را درگیر می‌کند اظهار کرد: خطاهایی که در اعلام و یا تکذیب خبرهای اقتصادی به خصوص ارزی رخ می‌دهد چه سهوی و عمدی حتی برای مدتی کوتاه هم که شده فضای اقتصادی را متشنج می‌کند.

وی اضافه کرد: هنگامی که خبری مبتنی بر حذف ارز مرجع از یک کالای اساسی منتشر می‌شود گروه‌هایی که آن کالا را دراختیار دارند از فروش و عرضه به امید رشد قیمت خودداری کرده و قیمت‌ها به طور کاذب افزایش می‌یابد.

پوریزدان‌پرست بیان کرد: عمده مردم نیز تحت تاثیر جریان‌هایی که موجب کاهش عرضه کالای مورد نظر شده در بازار اقدام به انبار کردن کالا برای آینده می‌کنند که این امر محرکی برای افزایش تقاضا و به تبع آن افزایش قیمت است.

این استاد دانشگاه با تاکید بر این‌که بازنده اصلی در حذف یا اختصاص ارز مرجع از یک کالای اساسی مردم هستند، گفت: شایعات و یا خبرهایی که از سوی مسوولان ارزی تایید و یا تکذیب می‌شود ثروت‌های کاذبی را برای عده‌ای که محصول مورد نظر را در انبارهای خود احتکار کرده‌اند به دنبال دارد چرا که بدون هیچ کار و زحمتی تنها با ایجاد جو روانی و تحریک مردم به خرید کالای گران موجب توزیع نامتعادل درآمد در کشور می‌شوند. به گونه‌ای که ثروت از جیب مصرف‌کنندگان به سوی فروشندگان کالای در حال گران شدن حرکت می‌کند.

وی همچنین در مورد این‌که با توجه به افزایش قیمتی که از حذف ارز مرجع از کالاهای اساسی به وجود می‌آید آیا اصل این سیاست در عدم تخصیص ارز مرجع به کالاهای اولویت اول صحیح است توضیح داد: اگر سیاست دولت در شرایط فعلی اقتصاد جلوگیری از رشد بیشتر قیمت‌ها و فشار به طبقات مستضعف است پس بحث هدفمندی‌ یارانه‌ها و حذف ارز مرجع از تمامی کالاها معنایی ندارد.

پوریزدان‌پرست ادامه داد: در صورتی که هدف دولت ایجاد بازار متعادل، اجرای سیاست تعدیل اقتصادی و واقعی کردن قیمت‌ها است باید در کنار تغییر در سایر بخش‌های اقتصادی نرخ ارز را واقعی کند به عبارتی ارز مرجع را از کالاهای اساسی و سایر اولویت‌ها حذف کند.

این اقتصاددان با اشاره به این‌که ایجاد قیمت‌های واقعی در کالا، ارز، مزد کارگران و کارمندان و نظایر آن سال‌ها است که شعار دولت‌های مختلف در کشور بوده و ترس از آینده یا باز نبودن دست مسوولین مانع از اجرای آن شده است خاطرنشان کرد: دوگانگی قیمت‌ها زمینه‌ساز سوء استفاده فرصت طلبان و گسترش فساد مالی خواهد بود از این رو باید یکباره تصمیمی مبنی بر تک نرخی شدن ارز بر اساس قیمت واقعی اخذ کرد تا منابع و سرمایه‌های کشور بیش از حد هدر نرود.

Khabar-Onlin

بازرگانی - طی سال 1391 بالغ بر 40 درصد حجم و 16 درصد ارزش صادرات ایران به مقصد کشور چین بارگیری شده است.

علی پاکزاد: در شرایط گسترش تحریم ها طی سال 91 ،کشور چین توانسته است به عنوان پایانه صادراتی ایران به تنهایی بخش عمده ای از کالاهای صادراتی ایران را ببلعد.
آمارهای گمرک نشان می دهد طی سال 91 کشور چین بالغ بر 27.7 میلیون تن کالای صادراتی ایران را با ارزشی بالغ بر 5.5 میلیارد دلار خریداری کرده است، در رتبه بعدی عراق دومین مقصد صادراتی ایران طی سال 91 محسوب می شود که بالغ بر 13.8 میلیون تن کالای صادراتی ایران با ارزشی معادل 6.25 میلیارد دلار دریافت کرده است.
این وضعیت نشان می دهد در حالی که کشور چین خریدار مواد اولیه ایرانی بوده است، عراق کالاهای مصرفی با ارزش افزوده بالا از ایران وارد کرده است.
نگاهی به ترکیب حجمی کالاهای وارداتی چین نشان می دهد که از جمع 27 میلیون تن کالای وارداتی چین از ایران بالغ بر 21 میلیون تن سنگهای فلزی شامل آهن، کروم، مس، سرب و روی بوده است، قابل توجه آن که کل صادرات سنگ های فلزی کشور طی سال 91 معادل 21 میلیون تن است که در عمل 95 درصد آن راهی چین شده است، سر جمع صادرات صورت گرفته از سرفصل معادن کشور رقمی معادل 45.7 میلیون تن بوده است که نشان می دهد رشد درآمدهای صادرات غیر نفتی کشور طی سال 91 ناشی از سهم بالای صادرات مواد خام معدنی بوده است، در واقع اگر اتفاقی در زمینه کاهش وابستگی به صادرات نفت خام در کشور اتفاق افتاده، تنها جابجایی خام فروشی نفت با محصولات معدنی بوده است که بعد از صدور و تبدیل به کالای واسطه و یا نهایی با قیمتی چند برابر دوباره به کشور وارد می شود.
البته محمدصادق مفتح، قائم مقام وزیر صنعت معدن تجارت در این زمینه می گوید: هرچند خام فروشی قابل دفاع نیست ولی به هر شکل باید کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی از یک نقطه آغاز شود، نمی توان انتظار داشت ابتدا به ساکن شاهد رشد زنجیره های پایین دستی کانی های معدنی کشور باشیم، اما تولید و صادرات این مواد خام می تواند انگیزه ای برای توسعه خوشه های صنعتی مرتبط باشد.

 

ترکیب فصلهای تعرفه ای کالاهای صادراتی غیر نفتی بدون میعانات گازی طی سال 1391
فصلهای تعرفه ارزش وزن (هزارتن) سهم در کل
میلیون یورو میلیون دلار میلیارد تومان ارزش وزن
محصولات معدنی 5,854 7,551 11,816 45,746 %23.27 %66.22
محصولات صنایع شیمیایی یا صنایع وابسته به آن 4,912 6,335 10,159 10,593 %19.52 %15.33
محصولات نباتی 2,947 3,822 6,600 3,183 %11.78 %4.61
مواد پلاستیکی و اشیا ساخته شده از این مواد- کائوچو و اشیا ساخته شده از کائوچو 2,891 3,717 5,943 2,448 %11.45 %3.54
فلزات معمولی و مصنوعات آنها 2,378 3,072 5,120 2,388 %9.47 %3.46
محصولات صنایع غذایی - نوشابه ها-آبگونه های الکی و سرکه ها- توتون و تنباکو و بدل ساخته آنها 1,054 1,357 2,112 835 %4.18 %1.21
مروارید طبیعی یا پرورده- سنگهای گرانبها یا سنگهای نیمه گرانبها- فلزات گرانبها- فلزات دارای روکش یا پوشش از فلزات گرانبها و اشیا ساخته شده از این مواد- زیور آلات بدلی (Fantaisie) سکه 1,034 1,304 1,600 0.02 %4.02 %0
موادنساجی ومصنوعات ازاین مواد 925 1,191 1,935 164 %3.67 %0.24
مصنوعات از سنگ - گچ- سیمان - پنبه نسوز (Asbestos) میکا یا ازمواد همانند- محصولات سرامیک - شیشه و مصنوعات از شیشه 728 937 1,514 2,855 %2.89 %4.13
ماشین آلات و وسایل مکانیکی -ادوات برقی و قطعات آنها- دستگاههای ضبط وپخش صوت و تصویر تلویزیون و اجزاأ و قطعات و متفرعات این دستگاهها 714 921 1,513 177 %2.84 %0.26
حیوانات زنده و محصولات حیوانی 665 858 1,408 408 %2.64 %0.59
وسائط نقلیه زمینی -هوائی -آبی و تجهیزات ترابری مربوط به آنها 625 800 1,298 132 %2.47 %0.19
پوست -چرم - پوستهای نرم و اشیا ساخته شده از این مواد-اشیا زین و برگ سازی - لوازم سفر-کیف های دستی و محفظه های همانند- اشیا ساخته شده از روده 177 229 358 28 %0.70 %0.04
کفش -کلاه -چتر بارانی -چتر آفتابی - عصا- عصای صندلی شو- شلاق و تازیانه - تعلیمی و اجزا آنها- پر آماده و اشیا ساخته شده ازپر با گلهای مصنوعی - اشیا از موی انسان 101 131 211 20 %0.40 %0.03
چربیها و روغنهای حیوانی یا نباتی - فرآورده های حاصل از تفکیک آنها- چربیهای خوراکی آماده - موم های حیوانی یا نباتی 56 71 98 37 %0.22 %0.05
کالاها و مصنوعات گوناگون (مبلمان، اسباب بازی و...) 47 61 111 19 %0.19 %0.03
خمیر چوب یا سایر مواد الیاف سلولزی- آخال و خرده ریز کاغذ یا مقوا- کاغذ و مقوا و اشیاأ ساخته شده از آنها 38 49 74 33 %0.15 %0.05
چوب و اشیا چوبی - زغال چوب - چوب پنبه و اشیا چوب پنبه ای - مصنوعات حصیربافی یا سبدبافی 14 18 30 17 %0.06 %0.02
آلات و دستگاههای اپتیک -عکاسی - سینماتوگرافی - سنجش - کنترل - دقت سنجی - آلات و دستگاههای طبی جراحی - اشیا صنعت ساعت سازی-آلات موسیقی - اجزا و قطعات و متفرعات آنها 10 14 24 0.95 %0.04 %0
اشیا هنری -اشیا کلکسیون یا عتیقه 2 2 3 0.34 %0.01 %0
جمع کل: 25,183 32,454 51,947 69,085 %100 %100
منبع: گمرک ایران


نقش معدن و پتروشیمی در ارز آوری کشور
نگاهی به ترکیب کالاهای صادراتی کشور بر اساس فصول تعرفه ای نشان میدهد، سرجمع صادرات محصولات معدنی و صنایع شیمیایی که بخش عمده ای از آن محصولات پتروشیمیایی است، از نظر حجم 83 و از نرظر ارز 43 درصد از صادرات غیر نفتی ایران در سال 91 را به خود اختصاص می دهند، اگر محصولات مستقیم این دو بخش را هم که در دو سرفصل محصولات پلاستیکی و محصولات ساخته شده از سنگ و گچ و سیمان را شامل می شود را نیز به این مجموعه اضافه کنیم می بینیم در سالی که پشت سر گذاشته شده است، در سر جمع صادرات غیر نفتی ( بدون احتسال میعانات گازی) بالغ بر 93 درصد از نظر حجمی و 67 درصد از نظر ارزشی محصول مستقیم بخش صنایع پتروشیمی کشور و کانی های معدنی هستند که البته بخش کوچکی از آن با فرآوری صورت گرفته به صورت کالای واسطه ای از کشور صادر شده اند.
این وضعیت نشان می دهد بر خلاف انچه از سوی دولت عنوان میشود آنچه باعث رشد صادرات غیر نفتی کشور بوده است صنعت کشور نیست بلکه رشد خام فروشی کانی های معدنی است، نکته جالب در مورد کانی های فلزی صادراتی کشور ارزش افزوده اندک آنها نسبت به نرخ های جهانی در سال گذشته است، در حالی که به طور مثال زمانی که کنسانتره و سنگ آهن کشور با قیمتی متوسط حدود 47 دلار در تن با حجمی معادل 19.9 میلیون تن صادر شده است، قیمت جهانی کنسانتره آهن معادل 110 دلار بوده است و با همین ردیف تعرفه ای(26011200) سنگ و کنسانتره آهن با قیمتی معادل هر تن 208 دلار با حجمی معادل 134 هزار تن از امارات به کشور وارد شده است، این تفاوت قیمت می تواند تابخشی به دلیل درصد پایین آهن موجود در سنگ آهن صادراتی کشور قابل توجیه باشد ولی نمی تواند صادرات انبوه و ارزان این محصول معدنی را در شرایطی که صنایع فولاد سازی کشور نیاز به این کانی معدنی دارند را توجیه کند؛ مگر آنکه تصور کنیم دولت برای جبران کاهش درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت تلاش داشته است به صادرات مواد خام معدنی کمک کرده است، اما آیا این شتابزدگی می تواند در شرایطی که شاهد کاهش شدید رشد اقتصادی کشور هستیم در سالی که عنوان حمایت از کار وسرمایه ایرانی را پیدا کرده بود توجیه پیدا کند؟

deرشد اقتصادی؛ نزدیک صفر درصد
افزایش مالیات تکلیفی بنگاه‌ها
دفاع دولت از رابطه تورم و افزایش واردات
نفیسه آفرین زاد
اتاق بازرگانی تهران به نمایندگی از تشکل‌های بخش خصوصی، گزارشی از وضعیت تورم در کشور تهیه کرده که این گزارش در نشست ماهانه اعضای هیات نمایندگان این اتاق قرائت شد. در این گزارش، افزایش حجم پول و نقدینگی به عنوان علل اصلی ایجاد تورم، معرفی و برابر آنچه اعلام شد، 10درصد افزایش در حجم پول، نرخ تورم را به اندازه 5/2 درصد افزایش می‌دهد. «استفاده از درآمد نفت در بودجه»، «کسری بودجه دولت و استقراض از سیستم بانکی»، «رشد هزینه‌های دولت»، «رشد حجم نقدینگی»، «مصرفی شدن بیشتر»، «اتخاذ سیاست‌ کاهش دستوری نرخ سود سپرده‌های بانکی»، «پرداخت یارانه نقدی»، «تبلیغ منفی در مورد موجودی کالا و تشویق واردات»، «کاهش ریسک قاچاق» و «کاهش سرمایه‌گذاری به علت عدم توجیه اقتصادی»، «افزایش نرخ ارز»، «فضای کسب‌و‌کار نامناسب»، «افزایش قیمت انرژی ناشی از هدفمندی یارانه‌ها» و «وضع تعرفه‌های نامناسب» عواملی بود که در این گزارش به عنوان عوامل اصلی افزایش نرخ تورم در کشور اعلام شد.
***
پیش از ورود بیست و نهمین نشست هیات نمایندگان اتاق تهران به بررسی و تحلیل این گزارش، رییس اتاق تهران نسبت به مواردی همچون پررنگ تر شدن رابطه «تورم و نقدینگی» و رابطه معکوس رشد اقتصادی و تورم در کشور هشدار داد. از نظر یحیی آل اسحاق، برای تبدیل کردن تهدیدها به فرصت، باید به دنبال توسعه کشور باشیم و این توسعه اتفاق نمی‌افتد، مگر اینکه رشد اقتصادی کشور را که اکنون نزدیک صفر درصد است، به حداقل 4 تا 5 درصد افزایش دهیم و البته برای رسیدن به این رشد باید الزامات آن از جمله تدابیر ویژه در اقتصاد کلان، فعال‌سازی دیپلماسی خارجی و تسهیل فضای کسب‌و‌کار کشور را در بخش‌های مختلف ایجاد کنیم. آل‌اسحاق با اشاره به اینکه اکنون زمان بازنگری و حسابرسی سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌های کلان دولت و بدنه اجرایی کشور در هشت سال گذشته است، بر شناسایی نقاط قوت و ضعف جهت ترمیم و برنامه‌ریزی مناسب برای سال‌های آینده تاکید کرد. وی با تاکید بر اینکه در حال حاضر کشور در شاخص‌های کلان اقتصاد دچار مشکل است، افزود: اکنون کشور ما از منظر نیروی انسانی متخصص و دارای تحصیلات عالی در منطقه رتبه اول را دارد، اما این فرصت بسیار خوب در حال تبدیل شدن به تهدید است؛ چرا که برای این خیل عظیم نیروی انسانی، ظرفیت متناسبی در بازار کار ایجاد نشده است.
پس از این سخنان، ابراهیم بهادرانی، معاون بررسی‌های اقتصادی اتاق تهران گزارش این اتاق را در مورد تورم و چالش‌های آن به هیات نمایندگان ارائه داد. وی تورم را «افزایش سطح عمومی قیمت‌ها یا کاهش مستمر قدرت خرید پول» توصیف و عوامل کلی اثرگذار روی نرخ تورم را به دو دسته تقسیم کرد که دسته اول «افزایش نقدینگی و سیاست‌های انبساطی دولت یعنی عوامل ناشی از جانب تقاضا» و دسته دوم «افزایش دستمزد و قیمت مواد اولیه از جانب عرضه» هستند. بر اساس آمار این گزارش، بعد از افزایش قیمت نفت تقریبا در همه سال‌ها تورم در کشور دو رقمی شده است. از جمله در طول دوره برنامه سوم، متوسط تورم 14/12 درصد بود ولی در دوره سال‌های 1374 تا 1378، میانگین تورم سالانه بالاتر بوده و در سال 1374 به بالاترین نرخ خود معادل 49 درصد رسید. معاون بررسی‌های اقتصادی اتاق تهران بدترین نوع مبارزه با تورم را تزریق نقدینگی عنوان کرد که خود باعث افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مردم شده است. این کارشناس اقتصادی اثرات تورم را به سه دسته کلی تقسیم کرد و گفت: تورم هم بر اقتصاد، هم بر بنگاه و هم بر خانوار اثرگذار است. مثلا تورم در اقتصاد باعث ایجاد کسری بودجه غیرقابل کنترل، افزایش غیرواقعی نرخ ارز و افزایش ریسک تجارت می‌شود. همچنین بنگاه‌ها به دلیل این تورم، قادر به تخصیص بهینه منابع نخواهند بود و کارآیی اقتصادی آنها کاهش می‌یابد که به عدم سرمایه‌گذاری جدید و زیان‌دهی آنها منجر خواهد شد. از طرفی به دلیل این تورم، فاصله طبقاتی در جامعه و بین خانوارها افزایش و ناامنی گسترش می‌یابد. وی در یک جمع بندی، راهکارهای کاهش تورم در کشور را تنظیم سیاست‌های مالی، تنظیم سیاست‌های پولی، تنظیم سیاست‌های بازرگانی و تعرفه‌ای و تقویت بنیان‌های اقتصادی دانست. پس از قرائت این گزارش، اعضای هیات نمایندگان اتاق تهران به بیان نظرات خود پرداختند. مهدی پورقاضی معتقد است که راهکار مهار تورم در کشور تبیین مکانیزم کنترل رشد نقدینگی در بانک مرکزی است؛ ضمنا همه متفق القول هستند که در موضوع تورم، نقش پول اثرگذار است، اما کسی تاکنون نپرسیده است که در این سال‌ها که رشد نقدینگی افزایش داشته، چه باید کرد؟ حمیدرضا صالحی نیز با اشاره به نقش بانک مرکزی در کنترل تورم، گفت: اکنون زمان آن فرا رسیده است که اتاق بازرگانی مواضع خود را در قبال سلب استقلال بانک مرکزی اعلام کند. اما به اعتقاد احمد پورفلاح، عضو دیگر هیات نمایندگان اتاق تهران، تورم به تنهایی پدیده مذمومی نیست و کشورهایی که به سوی طرح تحول اقتصادی گام برمی دارند، ناگزیر باید با پدیده تورم کنار بیایند. همچنین مذمت نقدینگی به عنوان تنها عامل تورم‌زا نیز ارائه آدرس نادرست به افکار عمومی است؛ چرا که اگر نقدینگی به سوی تولید سرازیر شود، آثار مثبتی بر جای خواهد گذاشت.
محسن حاجی بابا نیز با اشاره به نقش هدفمندی یارانه‌ها در افزایش نرخ تورم در کشور، گفت: آنچه که به صورت یارانه نقدی در ایران از سوی دولت به عوام جامعه اعطا می‌شود، در هیچ جای جهان سابقه و رواج ندارد، در حالی که در برخی کشورها از جمله ایالات متحده آمریکا و کانادا، یارانه‌های نقدی به صورت ترجیحی و به بخش کوچکی از افراد جامعه که توانایی پرداخت مالیات‌ها را ندارند، تعلق می‌گیرد. وی افزود: بر اثر شرایط روانی ایجاد شده ناشی از برخی اظهارنظرهای مسوولان دولتی، تورم انتظاری در جامعه به وجود می‌آید که به مراتب، شرایط دشوارتری را در کشور نسبت به تورم واقعی تحمیل می‌کند. از نظر این عضو هیات نمایندگان اتاق تهران، افزایش واردات از دیگر دلایلی است که نرخ تورم کنونی را به بالاترین میزان خود در سال‌های اخیر رسانده است، زیرا حجم واردات از سال 1384 به بعد سیر صعودی در پیش گرفته تا ضعف سیاست‌های اقتصادی دولت‌های نهم و دهم را جبران کند. وی افزود: در سال 1387 که بحران اقتصادی گریبانگیر کشورهای بزرگ جهان از جمله آمریکا شده بود، در آن از دولت خواسته شد تا مانع هجوم انبوه واردات به کشور شود. این خواسته بخش خصوصی در حالی مطرح شد که دی ماه همان سال، در ستاد بحران که از سوی دولت ایجاد شده بود، راهکارهایی برای تسهیل در واردات کالاهای ارزان در نظر گرفته شد که با چنین راهکارهایی از سوی دولتمردان، نباید انتظار کاهش تورم را داشت.
احمد ترک نژاد، دیگر عضو هیات نمایندگان اتاق تهران نیز که سابقه حضور در مناصب دولتی را دارا است، بخشی از مشکلات اقتصادی کشور را ناشی از تغییر موضع افراد در موقعیت‌های مختلف دانست و گفت: شخصی را می‌شناسم که سال‌ها پیش، زمانی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌کرد، پای تابلو برای کارگزاران دولتی رابطه میان نقدینگی و تورم را به اثبات رساند، اما اکنون و در این دولت که به مقامی دست یافته است، منکر رابطه میان نقدینگی و تورم که یکی از تئوری‌های اثبات شده در جهان است، می‌شود. وی گفت: دولتمردان برای کنترل تورم، نسخه واردات ارزان را پیچیدند که وضعیت تولید نیز به این نقطه رسید. به اعتقاد محمدرضا نجفی منش، دیگر عضو هیات نمایندگان اتاق تهران در بسیاری از کشورهای جهان، دولت در سایه، برای ارائه راهکارها و حل مشکلات تشکیل می‌شود و به عنوان کمک یار دولت مستقر در امور مختلف، نظرها و راهکار ارائه می‌دهند. حمید حسینی، عضو هیات رییسه اتاق تهران نیز در بحث کنترل تورم، ارائه راهکار از سوی اتاق بازرگانی را ضروری خواند و تاکید کرد که جای نهادهای نظارتی که روی بخش‌های مهمی از جمله بانک مرکزی نظارت داشته باشند، خالی است. عباسعلی قصاعی، دیگر عضو هیات نمایندگان اتاق تهران نیز یادآور شد که یکی از موضوعاتی که در سال‌های اخیر به افزایش نرخ تورم دامن زد، چاپ چک‌پول‌ها است. وی به موضوع مالیات‌ها هم اشاره کرد و گفت: فاجعه‌ای در حال رخ دادن است که بر اساس آن مالیات واحدهای تولیدی تا 10برابر افزایش پیدا می‌کند. اگر تا سال‌های گذشته، دولت سراغی از مالیات تکلیفی نمی‌گرفت، اما در حال حاضر دولت به دنبال آن است تا معادل مالیات عملکرد، از واحدهای تولیدی مالیات تکلیفی دریافت کند. مرسل صدیق هم به موضوع افزایش دستمزدها بر حسب دستور اشاره کرد و با توجه به شکایت بردن نمایندگان کارگران از دولت به دیوان عدالت اداری در خصوص میزان افزایش دستمزدها در سال‌جاری، گفت: کارگران در حالی خواستار افزایش 31 درصدی دستمزدها در سال 92 هستند که واحدهای تولیدی با تصویب این میزان دستمزد از دور رقابت خارج خواهند شد. به گفته محسن بهرامی ارض اقدس نیز، بخش عمده مشکلات امروز کشور در حوزه اقتصاد، ناشی از قانون گریزی دولتمردان و سهل انگاری دستگاه‌های نظارتی است. وی همچنین نسبت به ایجاد مرکز آماری مستقل از دولت تاکید کرد. محمدرضا بهرامن نیز عنوان کرد: نگرانی افزایش نرخ تورم به گونه‌ای شده است که سرمایه‌گذاران دیگر رغبتی به حضور و فعالیت در بخش‌هایی مثل معدن ندارند.
انتقاد دولت از گزارش تورم
اما گزارش اتاق بازرگانی تهران از وضعیت نرخ تورم در حالی قرائت شد که حمید صافدل، معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت با انتقاد از برخی مصادیق گزارش تورمی اتاق بازرگانی تهران، گفت: اینکه یکی از دلایل افزایش نرخ تورم، تشویق واردات است، مورد تایید من نیز است و آن را قبول دارم، اما در مصادیق آنکه در این گزارش به آن استدلال شده بود ایراد وجود دارد. وی گفت: در طول سال‌های گذشته که سرمایه‌گذاری‌های عظیمی در بخش‌های زیربنایی کشور صورت گرفته، از جمله در حوزه پتروشیمی که نمونه بارز آن منطقه عسلویه است، نیاز به تجهیزات و مواد اولیه برای تامین پروژه‌های داخلی در مقایسه با دولت‌های گذشته چند برابر شده است که همین عامل می‌تواند دلیلی بر افزایش حجم و میزان واردات باشد.
Khabar-Onlin

داوود دانش جعفری، وزیر اقتصاد دولت نهم و یحیی آل اسحاق که این روزها برای شرکت در یازدهمین دوره ریاست جمهوری اعلام آمادگی کرده است در کافه خبر حضور پیدا کردند و درباره اجرایی شدن فاز دوم هدفمندی یارانه ها گفت و گو کردند.

علی حق، محمد هیراد حاتمی:

هنوز نقد های کارشناسان اقتصادی به شیوه اجرایی فاز نخست هدفمندی یارانه ها تمام نشده بود که به یکباره رییس جمهوری اعلام کرد بنا دارد تا پول نقد بیشتری به مردم به عنوان یارانه تعلق بگیرد. همین اظهار نظر رییس جمهوری کافی بود تا بسیاری، تحلیل هایی مطرح کنند که حکایت از اجرایی شدن فاز دوم هدفمندی یارانه ها داشت.  در همین رابطه داوود دانش جعفری که وزارت اقتصاد در دولت نهم را تجربه کرده است و یحیی آل اسحاق که این روز ها از او به عنوان کاندیدای یازدهمین دوره ریاست جمهوری نام برده می شود با همدیگر در « کافه خبر »  گفت و گو کردند. این گفت و گو در حاشیه نشست وبلاگ نویسان گروه اقتصادی خبرآنلاین صورت گرفت. نشستی که در آن عباس آخوندی، پدرام سلطانی، احمد پور فلاح نیز حضور داشتند. آنچه در ادامه می خوانید صحبت های داوود دانش جعفری، وزیر اقتصاد دولت نهم و یحیی آل اسحاق رییس کنونی اتاق تهران و کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است:

 

آقای دکتر دانش جعفری یک تحلیلی از شما در رابطه با بحث ادامه هدفمندی یارانه ها داشته باشیم. ادامه اجرایی شدن هدفمندی یارانه ها با وضع موجود و با شرایطی که دولت فعلی در روند اجرای آن ایجاد کرده برای دولت آینده ممکن است یا خیر؟ دولت آینده باید اصلاحاتی ایجاد کند یا با همین دست فرمان فعلی می تواند آن را ادامه دهد؟

در مورد طرح هدفمندی یارانه ها مهم ترین سوال این است که هدف اصلی که در این طرح دنبال می شده چه بوده است؟ اگر ما آن هدف را بشناسیم و بعد هم مشاهده کنیم در آن جهت حرکت کردیم یا خیر، سپس ادامه طرح هدفمندی یارانه ها و جهت گیری ها مشخص می شود. آنچه من احساس می کنم این است که در واقع این طرح هدفش اصلاح نظام تولید بوده است. در واقع در چارچوب همان ادبیاتی که در دنیای اقتصادی امروز موجود هست، با اصطلاح حرکت به سمت آزاد سازی اقتصادی حرکت شود. این طرح هم در همان چارچوب تهیه شده است. حالا فلسفه اینکه چرا کشور ها به سمت آزاد سازی می روند این است که حقیقتا به طور کلی بدون آزاد سازی امکان اینکه از تمام ظرفیت های اقتصاد به ویژه بخش خصوصی بتوانیم استفاده کنیم نیست. بنابراین مقدمه اینکه اقتصاد، توسعه پیدا کند و تولید بالا برود این است که زیر ساخت های لازم برای حضور بخش خصوصی به وجود آید. یکی از آن زیر ساخت ها آزاد سازی اقتصادی است. آزاد سازی اقتصادی به آن معناست که قیمت ها همان چیزی باشد که هستند. نه اینکه قیمت ها دست خورده شود و با دخالت دولت غیر واقعی شود. اصولا هر جا بخش خصوصی بخواهد وارد شود و رشد کند و بانی یک ماموریت یا کار مهمی شود، لازمه آن این است که قیمت های آن بخش تحت کنترل دولت نباشد. یعنی به اصطلاح آزاد سازی شده باشد. من یک مثالی در این رابطه بزنم شاید منظورمن را بهتر برسانم. به طور مثال ما در حال حاضر صد سال سابقه حضور در نفت داریم. اگر شما نگاه کنید نه پیش از پیروزی انقلاب و نه پس از آن تقریبا هیچ سرمایه گذاری بزرگ بخش خصوصی در بخش نفت صورت نگرفته است. حالا صنایع بالا دستی در کنترل شرکت نفت و دولت بوده و ما به آن کاری نداریم اما در صنایع پایین دستی آن هم سرمایه گذاری صورت نگرفته است. یعنی شما ممکن است فولاد خصوص داشته باشید اما یک پالایشگاه خصوصی نداشته اید. این را تصادفی نگیرید. تصادفی از این جهت که آن ساختار لازم برای پذیرش بخش خصوصی در صنایع پایین دستی نفت فراهم نبوده است.

سوال اینجاست که چرا فراهم نبوده است؟
چون هیچ آدم عاقلی در بخش خصوصی نمی آید نفت خام را با قیمت جهانی بخرد سپس بیاید محصول را با قیمت کنترل شده بفروشد. ممکن است گفت که اینگونه می توان عمل کرد اما حداکثر تصوری که می توان داشت، یک حق العملکار است. از دولت مواد را بگیرد، پالایش کند، بعد به فرآورده تبدیل کند، این فرآورده را بفروشد و دستمزد بگیرد. هیچ سرمایه گذاری صورت نمی گیرد و آورده ای برای خودش نخواهد داشت. می خواهم بگویم که در واقع ما هدفمند سازی را این جهت شروع کردیم تا کنترل های قیمتی که در بخش انرژی وجود داشت برداشته شود و قیمت های واقعی روشن شود و زمینه برای بخش خصوصی در اقتصاد فراهم شود، تولید افزایش پیدا کند و ما به تراز جهانی برسیم. این کل کار بود اما برای رسیدن به این مرحله موانعی وجود داشت. یکی از این موانع این بود که به اصطلاح برای گذار از وضع موجود به وضع مطلوب ممکن بود یک سری زندگی شان از بین برود. یه طور مثال خانواده ای که به حامل های انرژی ارزان عاددت پیدا کرده وقتی گفته می شود قیمت ها بالا می رود ممکن است زندگی اش به هم بریزد. یا اینکه تولید کننده ای که به نهاده ارزان عادت کرده و یک باره گران می شود ممکن است تولید آن از توجیه اقتصادی بیفتد. بنابراین در طراحی به این ترتیب شد که وقتی افزایش قیمت صورت می گیرد دولت نگاه درآمدی به این منابعی که ایجاد می شود نداشته باشد. از آن منابع در جهت تنظیم ساختار جدید استفاده کند. یعنی به آنهایی که لازم است جبرانی داده شود که با آن بتوانند آن دوران گذر، را دنبال کننند ولی یک جایی متعهد شوند که بعد از مرحله ای که آمادگی لازم را پیدا کردند از مسیر حمایت خارج شوند. در بخش تولید به طور مشخص این بود که اگر قرار است به تولید کننده جبرانی داده شود این جبرانی به صورتی باشد که به سمت استفاده از تکنولوژی کم تر انرژی بروند. یعنی با همان انرژی که سابق استفاده می کردند بتوانند با انرژی کم تر، همان تولید را داشته باشند یا حتی تولید بیشتری داشته باشند. به طور مثال گفته می شد نیروگاه های نسل جدید تا 80 درصد راندمان آن رسیده است در حالیکه متوسط راندمان نیروگاه های ما 32 درصد بود. به عبارت دیگر ما می توانیم نیروگاه هایی داشته باشیم که دو برابر بازده داشته باشد. این مستلزم سرمایه گذاری است و با دستگاه های موجود نمی شود.

بنابراین دولت به تولید کننده می گوید ما حاضریم به شما پول بدهید تا بروید نیروگاه ای با راندمان بیشتری راه اندازی کنید. اینجا ضرورت پرداختن به تولید مطرح می شود. خانوار ها هم یک پولی به آنها تعلق می گیرد تا زندگی شان به هم نریزد؛ بنابراین اصلاح ساختار صورت می گیرد و اقتصاد به مسیر درست می افتد. وقتی آمد اجرایی شد خود به خود در آن طرحی که من می گویم اصلاح در توزیع درآمد صورت می گیرد اما توزیع هدف نبود؛ هدف فرعی ای بود که طبیعتا از این کار بیرون می آمد. یعنی وقتی ما می خواستیم آزاد سازی کنیم و اصطلاح ساختار کنیم یکی از اثرات آن، این بود یک اصلاحی در توزیع درآمد صورت گیرد اما وقتی اجرا شد این هدف گم شد. یعنی به هدف توزیع درآمد تبدیل شد. وقتی به هدف توزیع درآمد تبدیل شد من اعتراضم این هست که اگر قرار بود هدف مان توزیع درآمد باشد خیلی راه ساده تری بود که به آن برسیم. چرا این راه سخت طرح هدفمندی را برویم؟ می آمدیم و همانطور که تصویب کردیم 2 درصد درآمد نفت را به استان های محروم و نفتی بدهیم می آمدیم و تصویب می کردیم 5 تا 10 درصد- یا هر اندازه لازم است-  به آنهایی که وضع شان به لحاظ درآمد نا جور هست  پرداخت شود. بر این اساس مشکل حل می شد. چه لزومی داشت که بیاییم کل اقتصاد را جراحی کنیم؟ این نشان می دهد که هدف، هدف بزرگی بوده است که این طرح اجرا شد ولی در عمل به آن پرداخته نشد. یعنی تولید فراموش شد و فقط قسمت توزیع به مردم داده شد. شواهدی وجود دارد که در اجرای این دولت مجبور شد کسری بودجه خود را افزایش بدهد. با این مقدمه می خواهم بگویم که طرح هدفمندی در مرحله دوم در صورتی می تواند مفید و موثر باشد که باز به سمت هدف اصلی برگردیم. یعنی همان هدف اصلاح تولید و اصلاح اقتصاد ایران در نظر گرفته شود. به آن سمت برویم و ساز و کار های آن را به وجود بیاوریم. البته در فاز دوم باید بنا را بر این گذاشت که منابع مورد نیاز طرح از درون خود طرح تامین شود. یعنی اگر این باعث شود کسری بودجه افزایش پیدا کند باز به عدم تعادل هایی که الان وجود دارد دامن خواهد خورد. اگر هدف نجات تولید و نجات اقتصاد ایران است باید در آن جهت حرکت کنیم. منتها آزاد سازی فقط در بخش انرژی نیست و در بقیه بخش ها هم باید اتفاق افتاد. یعنی نمی شود در بخش انرژی سیاست ها در این صنعت باشد اما در بخش صنعت و بخش پولی کشور اینطور نباشد. این ها با هم سازگار نیست. هیچ کشوری نمی تواند یک بخش را اصلاح کند به این امید که دیگر بخش ها اصلاح شود. اگر بتوان شرایطی به وجود آورد که درآمد های مورد نیاز های طرح هدفمندی از درون خودش تامین شود و کسری بودجه را دامن نزد و هدف اصلی اصلاح تولید باشد می توان گفت شرایط مناسبی است که فاز دوم را ایجاد کنیم. البته خیلی ها ممکن است اعتراض کنند بگویند در حال حاضر شرایط مناسبی برای اصلاح تولید نیست. مثلا شما می خواهید برای افزایش بهره وری و تغییر ساختار تولید از یک نظام تولیدی مبتنی بر استفاده از انرژی که قبلا مفت بوده و بخواهد به نظامی تبدیل شود که متکی بر صرفه جویی از انرژی است کار سختی است. نیازمند سرمایه گذاری و واردات از خارج هست. بر این اساس شرایط مناسبی برای اجرای فاز دوم نیست. بر این اساس عده ای می گویند به این دلیل که نمی توان اصلاح ساختاری را در این مقطع انجام داد نباید در دستور کار قرار داد و آن را دنبال کرد.
آیا رویه فعلی بخواهد ادامه پیدا کند فایده آن کمتر از هزینه اش نیست؟
پاسخ به این سوال لا به لای حرفم بود. یعنی اگر هدف اصلاح تولید است ما در مرحله نخست به آن هدف نرسیدیم. البته صرفه جویی کردیم که دستاورد خوبی است. اما من می گویم این دستاورد های خوب را با هزینه کمتری هم  می توان به دست آورد؛ نیازی به این شکل اصلاح نبود. مگر اینکه گفته شود این کار با یک هدف بزرگ تری بوده است. با این حساب اگر بخواد فاز دوم هدفمندی یارانه ها شروع شود کسی باید تضمین دهد که به تمام هدف خواهیم رسید. نکته ای که وجود دارد شرایط تغییر دولت است. این یک واقعیت است که هر دولتی یک سلیقه ای دارد. شاید این تصمیم اگر به تاخیر بیفتد و دولت جدید بیاید مستقر شود و سلیقه، مرام آن مشخص شود که اصلا این کار با گروه خونی آن جور در می آید یا خیر شاید آن موقع بهتر باشد. اگر نه، ما عملا دولت بعدی را در یک مسیری می گذاریم که هیچ راه تجدید نظری برای آن وجود ندارد. یعنی همین که شما پرداخت ها را به نظام جدید بردید دیگر با چتر از هواپیما پریدید و دارید به سمت زمین می آیید. دیگر نمی توان به هواپیما برگشت. بنابراین هر دولتی که آمد با همان نرخ ادامه دهد. بر این اساس شاید بهتر باشد ضمن اینکه در هر صورت مرحله اول هم خیلی کار دارد، این دولت خودش را به قسمت فاز نخست محدود کند. بگذارد دولت بعدی بیاید و شیوه های آن مشخص شود بعدجلو برود.

آقای دکتر آل اسحاق شما که این روزها برای شرکت در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی کردید اگر رییس دولت آینده باشید در این رابطه چه خواهید کرد؟ آقای دکتر دانش جعفری اعتقاد دارند دولت آینده نقش مهمی در این رابطه دارد. تحلیل شما چیست؟
من صد در صد موافق فرمایش های آقای دکتر دانش جعفری هستم. اما چند نکته را می خواهم به گفته های ایشان اضافه کنم. ما یک مشکلی به طور کلی در اقتصاد داریم و آنهم اینکه از ظرفیت های تاریخی نتوانستیم استفاده کنیم. این موضوع مربوط به دولت آقای احمدی نژاد نیست. دلایل متعددی هم دارد. به نظر می رسید که با طرح هدفمندی یارانه ها که مورد نظر دولت های قبلی هم بود شاید بتوانیم مقداری از ظرفیت های موجود مان بیشتر استفاده کنیم که به نظر من نشد. ضمن اینکه نکات مثبتی داشت. همین که تابو شکست و طرح هدفمندی یارانه ها اجرا شد نکته مثبتی بود ولیکن نشد به این دلیل که در بینش اهداف بیان شده با روش و منش کلی دولت همراه نبود.

این دولت اساس مبنای ذهنی آن بر اساس توزیع مجدد است. یعنی ذهنیت آن این است که هر درآمدی که حاصل می شود با تکیه بر ضرورت، عدالت و توزیع عادلانه برود و درآمد ها و فرصت های شغلی را توزیع کند. در صورتیکه اهدافی که بیان می شود بر مبنای شاخه درآمدی است. این موضوع روی شاخه هزینه ای است. درآمد ها چکونه متعادل شود. اهدافی که بیان می شود عبارت است از اینکه  چگونه تولید را بالا ببریم، تکنولوژی را عوض کنیم و ضایعات را کم کنیم. جنس این دو موضوع با هم مخالف است و در دو جهت مخالف حرکت  می کند. لذا با کلمه حق شروع شد و اما آنچه رفت اجرا شد به شاخه توزیع درآمد ها رفت؛ یعنی اینکه درآمد های حاصل را چگونه بیشتر توزیع کنیم. در رابطه با توزیع هم همان خیزی که ابتدا برداشت، در عمل تامین منابع آن نخواند. عملا آنچه اتفاق افتاده این است که آنچه توزیع شده با درآمد همراه نبوده است. این یک گیر اصلی در نوع بینش کار است. نکته دوم این است که در حادثه ای که اتفاق افتاد درست جهت عکس شد. همانطور که آقای دانش جعفری هم اشاره کرد قرار بر این بود تولید شفاف تر شود، سرمایه گذاری ها شفاف تر شود و زمینه آن فراهم شود. درست فشار آمد و 30 درصدی که قرار بود به تولید داده شود به شاخه توزیع درآمدی رفت. بعد هم الزاماتی که از الزامات این سیستم بود، فضای کسب و کاری است که لازم این کار بود. یعنی باید آزاد سازی قیمت ها صورت می گرفت. درست در جهت عکس کنترل قیمت های بیشتر شد و فشار بیشتر به وجود آمد. یعنی در بخش تولید از یک طرف منایع آن، مواد اولیه، هزینه بالا رفت از آن سو قیمت ها کنترل شد. یعنی 180 درجه مقابل کار صورت گرفت. این درست همزمان با سیاست ها خارجی همراه شد و تولید در یک محاق رفت. نکته دیگر هر حادثه اقتصادی اگر انتزاعی دیده شود، فول نخست کار است. یعنی ما با یک زاویه خاص آن را نگاه کنیم. این طرح هدفمندی یارانه ها در زوایای مختلف اقتصادی نقش داشته است. اگر فقط از یک زاویه آن را نگاه کنیم ، قاعدتا از بخش های دیگر بیرون خواهد زد. به طور مثال همین موضوع شاهد بودیم که از بخش تولید بیرون زد. این هم از مشکلاتی است که ایجاد شد. اگر بخواهم جمع بندی کنم باید بگویم آنچه مثبت بود شروع کار بود. کنترل و مهار اجتماعی کار هم خوب بود. نگرانی وجود داشت اعتراض اجتماعی شکل بگیرد که کنترل شد. هزینه های جبرانی که به نحوی توانستند جبران کنند خوب بود. اما وجه دیگری دارد و آنهم اینکه یارانه نقدی که پرداخت می شود در شش ماه سال 1391 آنچه بابت یارانه پرداخت می شد با آنچه تورم است سر به سر شد و حتی آن راخورد.

دانش جعفری: خب برخی آن را دلیلی می دانند برای شروع فاز دوم. شما این را قبول ندارید؟
آل اسحاق: یعنی اضافه کنند؟ پرداخت نقدی یارانه ها را اضافه کنند؟
دانش جعفری: بله یعنی گفته می شود باید یارانه نقدی را اضافه کنیم که به حالت نرمال بر گردد.
آل اسحاق: باز به همان روحیه بر می گردد. یعنی باز چون هدف پرداخت نقدی به مردم و رفاه است ایراد ندارد ولو اینکه تولید را نابود می کند و کسری بودجه به وجود می آورد. فعلا جبران شود و همین بس است. این نشان می دهد ذهنیت آن اهداف نیست. در رابطه با مرحله دوم اگر همین دولت باشد قاعدتا همین وضعیت ادامه پیدا می کند. یعنی به برنامه ریزی هایی که صورت گرفته اعتقاد دارند و آن را ادامه می دهند؛ یارانه را دو تا سه برابر توزیع می کنند. یعنی یارانه اضافه می شود و به اهداف شان می رسند. منطقی ترین و منصفانه ترین کار این است که اجرای فاز دوم را عقب بیاندازند تا دولت جدید بیاید هم آسیب های گذشته را بررسی کنند و هم با نگاه به بخش ها دیگر اقتصاد مانند ارز و تولید تصمیم گیری کند. به نظر من نگاه انتراعی نباید به اقتصاد داشت. نمی توان یک بخش را دید و بقیه بخش ها را ندید. حتما باید ترمز کرد.

سه شنبه, 10 ارديبهشت 1392 08:51

عبور بورس از قله 43 هزار

de

دنياي اقتصاد- رکورد شکنی شاخص بورس تهران همچنان ادامه دارد و شاخص دیروز نیز توانست با 684 واحد رشد از مرز 43 هزار واحد عبور كند. شاخص دیروز بازدهی روزانه 61/1 درصدی را به ثبت رساند تا بازدهی امسال سرمایه‌گذاران را در همين ابتداي سال به 54/13 درصد برساند. در این میان سرمایه‌گذاران بورس در انتظار تحقق وعده مسوولان برای بازگشایی نماد 6 پالایشگاه متوقف هستند. طبق وعده‌هاي داده شده قراراست این نمادها که برخی از آنها بیش از 7ماه است متوقف شده‌اند، امروز بازگشایی شوند.


جنب پل حافظ
ركوردشكني جديد شاخص در ارتفاع 43 هزار
گروه بورس- همایون دارابی: بورس اوراق بهادار تهران دیروز در حالی رکورد جدیدی را در شاخص به ثبت رساند که انتظار برای انتشار گزارش‌های شرکت‌های پالایشگاهی بخش عمده‌اي از جو بازار را در اختیار گرفته است.

در بازار دیروز معامله‌گران شاهد آن بودند که اقبال سرمایه‌گذاران به خرید سهام به ویژه در نمادهای بزرگی نظیر مخابرات ایران، هلدینگ‌های پارسیان و گروه توسعه ملی و همچنین بهبود شرایط گروه فلزی - معدنی و در نهایت بازگشایی نماد صندوق بازنشستگی موجب رشد شاخص شد. به اين ترتيب شاخص برای چهارمین بار در 6روز کاری گذشته جهش بیش از یک درصدی را تجربه كرد و با ثبت 684واحد رشد معادل 61/1 درصد توانست به مرز جدید 43هزار واحد دست پیدا کند و در 43هزار و 192واحد آرام بگیرد. با ثبت این بازدهی میزان بازدهی بورس در سال جدید به بیش از 54/13 درصد رسید که سودآوري خیره‌کننده‌ای است. در همین حال بازدهی بورس در اردیبهشت‌ماه نیز به بیش از 5درصد رسیده است که برای خود یک حد نصاب چشمگير به شمار می‌رود.
در بازار دیروز همچنین انتشار بخش‌هایي از جلسه روز یکشنبه مدیران پالایشگاه‌ها و سازمان بورس بازار را تحت تاثیر قرار داد. براساس اعلام منابع رسمی از جمله مدیریت نظارت بر ناشران در این جلسه مقرر شد تا پالایشگاه‌ها براساس ارز مبادلاتی 2هزار و 450تومان سود خود را پیش‌بینی کنند که این امر به معنای جهش فوق‌العاده سود پالایشگاه‌ها خواهد بود. همچنين وعده بازگشایی همزمان نمادهای پالایشگاهی به ویژه نمادهایي نظیر پالایشگاه تهران که
هفت ماهه گذشته را متوقف بوده‌اند، موجی از شور و شعف در میان سهامداران حقیقی ایجاد کرد. اکثر سهامداران دیروز را به کنترل دائمی سایت کدال پرداختند تا در جریان گزارش‌های جدید پالایشگاهی‌ها قرار گیرند. در همین رابطه مدير نظارت بر ناشران اوراق بهادار سازمان بورس و اوراق بهادار گفت: بر همین اساس تمامی پالایشگاه‌ها باید از روز گذشته به مدت دو روز اطلاعات خود را ارائه ‌کنند.
مالمير ادامه داد: البته پالایشگاه اصفهان اطلاعات خود را ارسال کرده، اما هنوز جزئیات اطلاعات مربوط به پالایشگاه بندر عبارس و تعدیل سود آن دریافت نشده است که پس از دریافت اطلاعات حسابرسی نشده آنها منتشر می‌شود.
وی گفت: تلاش می‌شود پس از کسب اطلاعات نماد 6 پالایشگاه بازگشایی شود. گمانه زنی برای سود سال 91 و 92پالایشگاه‌ها دیروز در بازار به میزان قابل ملاحظه‌ای به چشم می‌خورد كه نشان مي‌دهد پيش‌بيني سود پالايشگاه‌ها مي‌تواند با حذف عوارض 26درصدی صندوق توسعه ملی ،تغییر ارز مرجع به 2هزار و 450ریال و حذف مالیات بر ارزش افزوده به میزان قابل ملاحظه‌ای جهش یابد.
دیروز در رابطه با وضعیت پالایشگاه‌های بورسی مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری صندوق نفت در گفت‌وگو با بورس‌نيوز گفت: قیمت جهانی نفت، تنوع تولید، قیمت فروش فرآورده‌ها و نرخ ارز بر میزان درآمد‌زایی و سودآوری پالایشگاه‌ها عاملی تعیین‌کننده است.
مصطفي اميدقائمي با اشاره به اینکه بخش عمده سود این گروه ناشی از تخفیف‌های ارائه شده در نرخ خوراک و رشد بهای ارز است، اظهار کرد: در شرایطی قیمت سهام شرکت‌های پالایشی روز به روز مسیر صعودی را طی می‌کند که این محدوده قیمتی برای گروه یاد شده بسیار پرریسک ارزیابی می‌شود.
به اين معنا که سهام عموم آنها به ارزش جایگزینی‌شان رسیده است، حال آنکه می‌توان با همین قیمت‌ها پالایشگاهی پربازده تر و با تکنولوژی جدیدتر را احداث کرد و حتی برای تامین بخشی از مبالغ مورد نیاز آن از تسهیلات مالی و از اهرم‌های پولی بهره برد.
امیدقائمی در ادامه گفت: البته نباید از نظر دور داشت که احداث یک پالایشگاه در شرایط فعلی زمان بر و هزینه بر است، اما با توجه به نزدیک شدن قیمت سهام آنها به ارزش جایگزینی‌شان، خرید چنین سهامی نیازمند تحلیل بیشتر و کارشناسی دقیق تر است.
مدیر عامل سابق شرکت فرابورس در خصوص شرایط مبهم این صنعت از بابت احتمال برگشت مالیات بر ارزش افزوده 6 درصدی و حذف سهم 26 درصدی صندوق توسعه ملی از محل درآمدهای صادراتی پنج فرآورده اصلی پالایشگاه‌ها، بیان کرد: در حال حاضر درخواست همه فعالان بازار از مدیران شرکت ملی پالایش و پخش و مدیران مالی شرکت‌های پالایشگاهی این است که در خصوص این موارد هرچه سریع‌تر شفاف‌سازی کنند و چنانچه مراحل قانونی تصمیم گیری پیرامون این قبیل موارد نهایی نشده، حداقل در‌خصوص آثار احتمالی تصویب یا عدم تصویب آن اطلاع‌رسانی لازم را انجام دهند.
مدیر‌عامل شرکت سرمایه‌گذاری آینده‌نگر تاکید کرد: البته در خصوص سهم صندوق توسعه ملی از درآمدهای پالایشگاه‌ها با توجه به اینکه این موضوع مربوط به لایحه بودجه کل کشور می‌شود، نمی‌توان تا تصویب بودجه در مجلس انتظار انتشار اطلاعات جدید یا شفاف‌سازی را در این رابطه داشت.
امید‌قائمی در خاتمه ارزیابی خود را از آینده بورس طی هفته‌های آتی این‌گونه بیان کرد: بازار سهام در روندی مستحکم رو به جلو در حرکت است و پس از ورود هلدینگ خلیج فارس نیز توانست استحکام خود را همچنان حفظ کند. از این رو به نظر می‌رسد بورس تشنه عرضه‌های جدید است تا شاهد آزادسازی پتانسیل‌های رشد خود باشد.
در تحولات مهم میان گروه پتروشیمی و پالایشگاهی نیز معاون وزیر نفت اظهار کرد: در نیمه دوم سال جاری دیگر نیازی به بنزین پتروشیمی نداریم.
علیرضا ضیغمی در گفت‌وگو با ایسنا، گفت: در حال حاضر روزانه چهار تا پنج میلیون لیتر بنزین از پتروشیمی می‌گیریم تا حجم ذخایرمان بیشتر شود.
مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی ایران افزود: بعد از راه‌اندازی سه پالایشگاه اصفهان، لاوان و تبریز در پایان خرداد ماه،‌ در نیمه دوم سال دیگر نیازی به بنزین پتروشیمی نداریم.
وی با اشاره به اینکه در حال حاضر برخی از پالایشگاه‌ها برنامه‌های اورهال و تعمیرات اساسی دارند، گفت: به این دلیل اکنون از پتروشیمی بنزین می‌گیریم. برخی از پالایشگاه‌ها مثل پالایشگاه امام خمینی (ره) بعد از راه اندازی تا جا بیفتند حداقل شش ماه و حداکثر یک سال زمان نیاز دارند.
همچنین یک واحد پالایشگاه اصفهان نیز در ماه جاری راه‌اندازی می‌شود و تا خرداد خروجی آن بیرون می‌آید؛ بنابراین در صورتی که سه واحد اصفهان، لاوان و تبریز تثبیت شوند دیگر نیازی به اکتان افزا پتروشیمی نداریم.
در گروه پتروشیمی دیروز پتروشیمی کرمانشاه با انتشار گزارش 12ماهه سال 91 توانست تحقق 2055ریال سود را به ازای هر سهم اعلام کند که جهشی نزدیک به سه برابری را نسبت به سال 90دارد.این امر در شرایطی رخ داد که دیروز نمادهای عمده پتروشیمی و هلدینگ نفت و گاز پارسیان با صف خرید همراه شدند.دیروز همچنین منابع غیر رسمی از احتمال عدم افزایش بهای گاز در شش ماهه نخست امسال خبر دادند به گفته این منابع لزوم تقویت صادرات محصولات پتروشیمی موجب تغییرات تصمیمات دولتی به ویژه در زمینه صادرات محصولات پتروشیمی و بهای خوراک این واحدها شده است.
دیروز معاون وزیر نفت با تشریح ساز و کار جدید صادرات محصولات پتروشیمی و فرآورده‌های پلیمری ایران، از صادرات 13 میلیارد دلار محصولات پتروشیمی به بازارهای چهار گوشه جهان تا پایان سال 92 خبر داد.
عبدالحسین بیات در گفت‌وگو‌ با خبرگزاري مهر درباره شرایط جدید صادرات محصولات پتروشیمی و پلیمری، گفت: برای سال‌جاری پیش‌بینی می‌شود تولید محصولات پتروشیمی و پلیمری کشور به مرز 50 میلیون تن افزایش یابد.
مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی با اعلام اینکه از این میزان تولید بیش از 36 میلیون تن انواع محصولات پتروشیمی به بازارهای داخلی و بین‌المللی عرضه خواهد شد، تصریح کرد: پیش‌بینی می‌شود امسال میزان فروش محصولات پتروشیمی به بازارهای داخلی به 19 میلیون تن و میزان صادرات به 4/17 میلیون تن افزایش یابد.
این عضو هیات مدیره شرکت ملی صنایع پتروشیمی با تاکید بر اینکه مطابق با مکاتبات انجام گرفته قرار است وزارت صنعت کل نیاز صنایع تکمیلی پتروشیمی داخلی تا پایان سال 92 را به صورت تفکیک شده ماهانه اعلام کند، افزود: از این رو، مجتمع‌های پتروشیمی پس از تامین کامل نیازهای داخلی مازاد محصولات پتروشیمیایی را به بازارهای جهانی صادر خواهند کرد.
معاون وزیر نفت در پاسخ به پرسش مهر در خصوص ساز و کار عرضه محصولات پتروشیمی در بازارهای داخل کشور توضیح داد: مطابق با الگویی که برای توزیع کود اوره تعریف شده است، انواع محصولات پتروشیمی و پلیمری مورد نیاز صنایع داخلی از طریق بورس عرضه می‌شود و مازاد نیاز داخلی صادر خواهد شد.
در گروه پتروشیمی دیروز ناظر بازار از عدم شموليت ضوابط رفع گره معاملاتی در مورد نماد خلیج فارس خبر داد.هلدینگ خلیج فارس دیروز با صف بیش از100میلیون سهمی مواجه شد.
در گروه شرکت‌های هلدینگی دیروز سرمایه‌گذاری صندوق بازنشستگی با گشایش نماد پس از اعلام سود جدید شرکت مواجه شد. «وصندوق» که به زودی عرضه اولیه شرکت پتروشیمی جم را تجربه خواهد کرد، در چند ماهه اخیر با حضور مدیریت جدید و هماهنگی بیشتر با تامین اجتماعی نقش بیشتری را در بازار ایفا کرده است. «وصندوق» دیروز تا 14درصد جهش قیمتی را تجربه کرد.براساس گزارش اخیر شرکت سرمایه‌گذاری صندوق بازنشستگی کشوری با 720 میلیارد تومان سرمایه در گزارش اخیر خود برای هر سهم در سال مالی منتهی به شهریور 92 بر اساس عملکرد واقعی دوره 6 ماهه مبلغ 75 تومان سود خالص پیش‌بینی کرده که در دوره مورد بررسی موفق به پوشش 14 درصد از آن شده است.
براساس مصوبه هيات مديره شرکت پتروشيمي جم، پيشنهاد تقسيم سود شرکت پتروشيمي جم از 40 درصد سود خالص به 80 درصد سود خالص تغيير يافته و همچنین در بودجه پيش بيني شده براي سال مالي منتهي به 92عوايدحاصل از فروش سهام ايران خودرو لحاظ نشده و به محض اتخاذ نتيجه نهايي، تاثيرات مربوطه به صورت رسمي و از طريق سازمان بورس اعلام خواهد شد.در این گروه دیروز سرمایه‌گذاری امید با انتشار گزارش توانست با 2درصد جهش مواجه شود. در این گزارش، امید با 100 میلیارد تومان سرمایه اطلاعات و صورت‌های مالی 12 ماهه منتهی به 30 دی91 را منتشر کرده است.
«وامید» که بیشترین حجم سرمایه‌گذاری‌هایش (نزدیک به 33 درصد) را به شرکت‌های فعال در زمینه استخراج کانه‌های فلزی تخصیص داده در پرتفوی سهام شرکت‌های پذیرفته شده در بورس افزایش ارزشی بیش از 6هزار و 234 میلیارد تومان نسبت به بهای تمام شده داشته است.
این شرکت برای هر سهم خود در سال مالی 92 مبلغ 1045 ریال عایدی خالص و تقسیم 80 درصد ازEPS در سال‌های 91 و 92 را در برنامه خود گنجانده است.در گروه معدنی، بحث در مورد قیمت جهانی سنگ آهن مورد توجه بود. شرکت معدنی واله برزیل بر این باور است که بازار سنگ‌آهن در چین رونق خواهد داشت و بعید است قیمت سنگ‌آهن به کمتر از 110 دلار در هر تن سی اف آر برسد.
به نظر این شرکت معدنی اگر تقاضای سنگ‌آهن کاهش یابد، شرکت‌هایی که هزینه تولید بالایی دارند از بازار سنگ‌آهن حذف می‌شوند در نتیجه عرضه کاهش می‌یابد و مانع از افت قیمت بیشتر خواهد شد. در گروه سیمانی دیروز برخی از نمادهای سیمانی با رشد قیمت همراه شدند. علی‌محمد بُد در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، افزود: روز گذشته تفاهم‌نامه‌ای بین انجمن سیمان و وزارت صنعت، معدن و تجارت در مورد سرمایه‌گذاری، توسعه صنعت سیمان و آینده این صنعت و آزادسازی صادرات و تولید سیمان بسته شد.
وی گفت: براساس این تفاهم‌نامه آزاد‌سازی قیمت و صادرات سیمان انجام خواهد شد، چون عرضه و تقاضا در داخل کشور کافی است و حتی تولید سیمان بیش از تقاضا است.
وی در مورد اینکه آیا در تفاهم نامه با وزارت صنعت قیمت سیمان مشخص شده است، گفت: هنوز قیمت معلوم نیست چون تولید کنندگان سیمان می‌خواهند صادرات این محصول معدنی انجام شود و به قیمت بالا صادر شود، اما از این طرف برای عرضه در داخل کشور نیز باید قیمت مناسب باشد که قدرت خرید وجود داشته باشد، بنابراین ارتباط تولید داخل و صادرات باید برقرار شود.
در گروه فلزی، دیروز شرکت ملی سرب و روی با 50ریال تقسیم سود همراه شد.در مجموع بازار دیروز بازار مثبتی بود که 117میلیارد تومان سهام معامله شد که 13درصد آن را معامله صندوق بازنشستگی تشکیل داد. از 253نمادی که دیروز به روی تابلو رفتند 61نماد با کاهش قیمت و 188نماد با رشد قیمت همراه شدند و ساير نمادها بدون تغيير بودند.

سه شنبه, 10 ارديبهشت 1392 08:48

از رجعت تا نرخ سود بانکی

irnaدر شرایط اقتصادی پایان سال 90 آنچه مشهود بود اینکه هزینه های تولید با توجه به افزایش نرخ ارز در ماههای پایانی سال با رشدی قابل توجه همراه خواهد شد. در این شرایط افزایش نرخ سود بانکی و به تبع آن نرخ سود تسهیلات به دست این حلقه های اقتصادی به مثابه تیر خلاصی بود که تولید ملی را نشانه رفته بود. شاخصی که رهبر معظم انقلاب ضمن نامگذاری سال 91 به نام آن تلاش کرد تا بخشی از آب رفته را به جوی بازگرداند.
در ماه های پایانی دولت اصلاحات و همز مان با شروع تبلیغات نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در سال 84، یکی از خواسته های مردم کاهش نرخ سود بانکی بود. افزایش نرخ سود بانکی بویژه در بانک های خصوصی که آن زمان در حال رشد و توسعه در کشور بودند تا جایی عرصه را بر مردم تنگ کرده بود که صدای اعتراض به نرخهای سود غیرمنطقی و بدون توجیه علمی و اقتصادی از اکثر تریبون های مردمی شنیده می شد. برخی نامزدهای انتخاباتی نیز در گوشه و کنار انتقاداتی را به میزان نرخ سود بانکی تعیین شده داشتند. البته بعد از گذشت چند سال و در طول فعالیت دولت های نهم و دهم همان افرادی که شعار کاهش نرخ سود بانکی سر می دادند و نتوانستند آرای مردم را به خود اختصاص دهند، برخلاف شعارهای قبلی به انتقاد از طرح های دولت نهم در جهت کاهش نرخ سود بانکی پرداختند و عملا خواستار افزایش این نرخ شدند. این افراد و گروهها که مدعی نادرست بودن سیاست های دولت در زمینه کاهش نرخ سود بانکی هستند سعی می کنند با مرتبط کردن برخی پارامترهای اقتصادی و به میان کشیدن برخی شاخص های مربوط و نامربوط به این مبحث، موضع خود را توجیه کنند. موضعی که نه از لحاظ علمی درست است، نه جامعه و مردم و مبانی دینی و شرعی ما آن را می پذیرد و نه در سایر کشورهای دنیا اعم از پیشرفته و توسعه یافته و . . . چنین روالی وجود دارد.

با این حال این افراد و حلقه های حامی آنها، اقتصاد در هر وضعیتی که باشد بازهم داعیه افزایش نرخ سود بانکی را دارند. به عنوان مثال در طول سالهایی که نرخ تورم در کشور روندی کاهشی داشت این گروه مدعی افزایش نرخ سود بانکی بودند و برای خود فرمولی ساخته بودند که نرخ سود بانکی نباید کاهش یابد و باید 2 درصد بیشتر از نرخ تورم باشد!. این فرمول ساختگی در تبلیغات انتخابات 88 نیز از سوی جبهه مخالف دولت بارها مطرح شد اما هیچ ادله و مبنای علمی برای آن ارائه نشد. نکته قابل توجه آنکه در بسیاری از کشورهای غربی که برای این حلقه ها و افراد الگوهای اقتصادی محسوب می شوند نیز خبری از این فرمولهای ساختگی آقایان نیست. اگر در این سالها نیز با فرمولهای دولت اصلاحات و منتقدان دولت در مورد نرخ سود بانکی پیش رفته بودیم امروز شاهد اعداد و ارقامی عجیبی در این زمینه بودیم. بررسی نظرات این افراد و حلقه ها در شرایط اقتصادی مختلف کشور نشان می دهد آنها چه نرخ تورم کاهشی باشد چه افزایش بازهم بر افزایش نرخ سود بانکی اصرار دارند. اما در میان نامزدهای انتخاباتی سال 84 فقط احمدی نژاد بود که بر کاهش نرخ سود بانکی در کشور اصرار داشت و در ادامه هم با شجاعت پای آن ایستاد. ولی عملکرد دیگر سیاسیون و مسئولان حکایت ازآن دارد که اعتقاد این افراد به کاهش نرخ سود بانکی ریشه در اعتقادات و مبانی شرعی و دینی ندارد بلکه در حد همان استفاده شعاری و ابزاری برای جلب رای مردم مورد استفاده آنها بوده است. استفاده ابزاری این افراد و حلقه ها از دین و اعتقادات مردم در اغلب موارد بویژه در زمینه مسایل بانکی علیرغم ادعای پر سر و صدای برخی سیاسیون در زمینه دین و مذهب در حالی نمود پیدا کرده است که مردم در سوی دیگر این ماجرا خود برای رهایی از سلطه حلقه های اقتصادی از یک طرف و عمل کردن به فرایض دینی از طرف دیگر، دست به کار شده اند و با این روند عملا سیلی محکمی به گوش سیاسیونی زده اند که مدعی اند سیاسیتشان عین دیانتشان است !

مخالفت با بانک قرض الحسنه

پس از روی کار آمدن احمدی نژاد همانطور که در کشور جریان سومی در میان هیاهوی جناحها و حلقه های اقتصادی کشور سربلند کرد، در حوزه پولی و بانکی نیز اتفاقات تازه ای رقم خورد. اتفاقاتی که همچون اتفاقات رخ داده در حوزه سیاسی کشور به مذاق جناحها و حلقه های اقتصادی کشور خوش نیامد. تقسیم بندی منابع بانکی برای حوزه های مختلف و تفکیک منابع قرض الحسنه از سایر منابع ازجمله مواردی بود که با مخالفت صریح این حلقه ها در کشور روبرو شد. نکته جالب آنکه در کشوری دینی و با حلقه های سیاسی که دینداری و اتخاذ سیاستی عین دیانت را همواره بر سر مردم فریاد کرده اند و آثار منفی این برخورد ناصوابشان با مردم تا مرز نفرت برخی افراد و گروههای جامعه از شعائر دینی پیش رفته است، پرچم مخالفت با ایجاد بانک قرض الحسنه و اختصاص منابع به آن به دست همان مدعیان برافراشته شد. آنها که تا حدی به کاهش نرخ سود بانکی در سکوتی معنادار تن داده بودند دیگر نمی توانستند خارج شدن منابع و اختصاص آنها به قرض الحسنه را تحمل کنند. موضوعی که بارها و بارها و با تاکیدات فراوان در دین ما به آن اشاره شده است.

آرایش حلقه های سیاسی در بخش پولی و بانکی

نگاهی به آرایش حلقه های سیاسی کشور در فضای بانکی و پولی نشان می دهد که دو جریان مدعی در کشور اعم از طیف راست و طیف چپ که در بردارنده تمامی حلقه ها و گرایشهای این دو جناح می باشند در حوزه بانکی نیز وجود دارند و با تابلوها و نامهایی متفاوت اما عملکرد و اهدافی یکسان به فعالیت می پردازند. همگرایی این دو جناح در عملکرد و اهداف آنجایی آشکار می شود که هر دو گروه با کاهش نرخ سود بانکی و تلاش برای ترویج فرهنگ قرض الحسنه به شدت مخالفند. اینجا درست همان نقطه ای است که جبهه میان همه گروهها، جناحها و حلقه های اقتصادی و سیاسیون در برابر مردم و احمدی نژاد آشکار می شود. این ترکیب در واقع همان همبستگی زر و زور و تزویر در برابر ملت و خادم ملت است که در جریان منتهی به سوم تیر و برخی مسایل بروز کرده در فضای کشور در سالهای اخیر چندین بار خودنمایی کرده است. ایستادگی احمدی نژاد در برابر زورگویی این جریانات در مباحث بانکی و نرخ سود تا جایی پیش رفت که این حلقه با ایجاد فشارهای فراوان تلاش کرد با سوء استفاده از جایگاه برخی نهادها اهداف خود را با هر بهانه ای محقق کند و زمانیکه رییس جمهور در دیماه سال 90 در مسیر ونزوئلا و سفر به این کشور بود افزایش نرخ سود بانکی را با فضا سازی و فشارهای رسانه ای به مردم و دولت تحمیل کرد. اما احمدی نژاد پس از بازگشت از سفر نیز حاضر به امضای مصوبه مذکور نشد. این در حالی بود که بانکهای جناحهای شبه تکنوکرات و شبه دولتی های وابسته به برخی نهادهای خاص برای پیشی گرفتن از یکدیگر در پرداخت سود بیشتر، مسابقه گذاشته بودند.

احیای فرهنگ قرض الحسنه توسط مردم

تلاش این حلقه های اقتصادی برای بسته ماندن درب بانکها و منابع پولی کشور به روی مردم از چشم ملت پنهان نماند. شاید یکی از دلایل اصلی رویه ای که امروز در میان مردم مشاهده می شود همین برخورد نادرست حلقه های اقتصادی کشور با آنها باشد. امروز اکثر مردم برای رفع نیازهای مالی خود به دنبال مجموعه ای از افراد و خانواده ها هستند تا با تجمیع کردن منابع خود با هم و با یک قرعه کشی ساده، هر یک به نوبت از پولی که هر ماه به عنوان قسط از طرف سایر شرکت کنندگان پرداخت می شود بهره مند شوند. ماجرا از این قرار است که تعدادی از افراد یک خانواده یا فامیل مثلا 20 نفر با پرداخت ماهانه 500 هزار تومان امکان استفاده از 10 میلیون تومان را برای هر یک از اعضای شرکت کننده فراهم می کنند. برای اخذ این وام که در 20 ماه تسویه می شود نه صندوقی وجود دارد و نه تشکیلاتی، نه بهره ای دارد و نه ضامنی می خواهد. بلکه تعهد به پرداخت اقساط آن ریشه در همان صداقت و تعهدی دارد که برخی سیاسیون و حلقه های فعال در کشور فقط از آن دم می زنند و در عمل از آن بی بهره اند. امروز در اکثر خانواده ها چنین جمعهایی تشکیل شده است. حتی اعضای برخی هیئت های مذهبی (هیئتهای فامیلی کوچک، نه هیئت هایی که حلقه های سیاسی آنها را اداره می کنند و . . .) نیز اقدام به این کار کرده اند. آری این مردم نمونه کامل سیاست منطبق بر دیانت را علیرغم همه فشارهایی که حلقه های داخلی و خارجی بر آنها وارد کرده اند انتخاب کرده و برخلاف مدعیان به آن عمل کنند.

یکی از نامزدهای فعلی انتخابات که سهم بزرگی در تاسیس یکی از بانکهای کشور داشته است 17 اسفند ماه سال گذشته در گفتگویی مفصل با رسانه ها در ارتباط با انتخابات و مسایل کشور می گوید : ˈواقعا ما شعار ˈسیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماˈ را کمتر در جامعه می بینیم ! یعنی در عالم سیاستمان اشکالاتی وجود دارد که هم با آرمانهای ما تعارض دارد و هم با اقتضائات اداره کشور و حل مشکلات مردمˈ ! این اظهارنظر را بگذارید در کنار این نکته که همان بانک منتسب به ایشان، در زمانی که رییس جمهور در کشور نبود و مصوبه افزایش نرخ سود به بانکها ابلاغ شد جزو پیشتازان افزایش نرخ سود بانکی تا 24% بود و حتی علیرغم اطلاعیه بانک مرکزی مبنی بر غیر قانونی بودن نرخهای بالای 20% باز هم بر پرداخت سود بالاتر از 20% اصرار داشت. با این روش معلوم است که سیاست امثال ایشان عین دیانتشان نیست. برعکس این نامزد انتخابات آنچه ما در جامعه می بینیم اینست که سیاست مردم عین دیانتشان است چرا که به راحتی مرعوب برخی توجیهات نمی شوند و به آنچه برخلاف اعتقاداتشان است روی نمی آورند. اتفاقا این جمله در مورد بسیاری از سیاسیون از جمله ایشان و دیگر مدعیان حلقه های اقتصادی کشور صادق نیست. برای همین بود که امام (ره) تاکید می کرد انقلاب مال پابرهنه هاست، انقلاب به مردم کوخ نشین تعلق دارد نه به شبه اصولگرایان و اصلاحات نمایان، چرا که این مردم حاضر نیستند به راحتی برخی سیاسیون، دین خود را با دنیا عوض کنند.

تلاش برای بی اثر کردن تدابیر رهبر انقلاب

این حلقه ها که پس از 30 سال تنیدن در تار و پود سیاسی و اقتصادی کشور در همه دستگاهها و نهادها مجاری خاصی را برای خود ایجاد کرده اند مهارت خاصی نیز در کم اثر کردن تدابیر رهبر معظم انقلاب پیدا کرده اند. نمونه این حرکت در ماجرای نرخ سود بانکی نیز به وضوح قابل مشاهده است. رهبر فرزانه انقلاب با نامگذاری های اقتصادی در سالهای اخیر، حرکت اقتصادی مجموعه دستگاههای کشور را در مسیر شکوفایی تولید ملی و رها شدن اقتصاد کشور از زیر سایه سنگین این حلقه ها در بخشهای مختلف هماهنگ کرده بودند. اما در وقایع سال 88 برخی فریب خوردگان در همراهی با دشمنان خارجی تمام تلاش خود را بکار بستند تا چرخه اقتصادی کشور را با مشکل روبرو کنند. رهبر انقلاب در تصمیمی هوشمندانه سال 89 را در جهت جبران کاستی های ایجاد شده و تاخیر در پیشرفت کشور، سال همت مضاعف و کار مضاعف نامیدند و پس از آن نیز در جهت افزایش هرچه بیشتر فعالیتها، سال 90 را سال جهاد اقتصادی نامگذاری کردند. درست در همین سال اخلال برخی خودی ها در بازارهای ارز و طلا (سخنان وزیر اطلاعات در 28 بهمن 90) سبب شد تا التهاب در بخشهایی از فضای اقتصادی کشور حاکم شود و پس از آن نیز پرونده فساد بانکی مطرح شد و حلقه های اقتصادی مذکور تمام تلاش خود را برای بهره برداری از پرونده مذکور در جهت متوقف کردن حرکت اقتصادی کشور بکار بستند. دولت که تمام تلاش خود را برای کنترل بازار ارز و طلا بکار بسته بود ناگهان با ماجرای اشغال سفارت انگلیس روبرو شد. ماجرایی که جهت تشدید التهاب بیشتر در بازار ارز طراحی شده بود و حلقه های سیاسی و اقتصادی مذکور نیز در آن نقش قابل توجهی را ایفا کردند.

اما حلقه آخر این ماجراهای زنجیره ای سال 90 افزایش نرخ سود بانکی بود که در زمانیکه رییس جمهور در دی ماه در سفر ونزوئلا به سر می برد در دستور کار این حلقه ها قرار گرفت. در شرایط اقتصادی پایان سال 90 آنچه مشهود بود اینکه هزینه های تولید با توجه به افزایش نرخ ارز در ماههای پایانی سال با رشدی قابل توجه همراه خواهد شد، به نحوی که واحدهای کوچک تولیدی را با خطراتی از قبیل کاهش سرمایه در تولید و نیاز به منابع جدید برای تداوم تولید مواجه می کرد. در این شرایط افزایش نرخ سود بانکی و به تبع آن نرخ سود تسهیلات به دست این حلقه های اقتصادی به مثابه تیر خلاصی بود که تولید ملی را نشانه رفته بود. شاخصی که رهبر معظم انقلاب ضمن نامگذاری سال 91 به نام آن تلاش کرد تا بخشی از آب رفته را به جوی بازگرداند و به حلقه های سیاسی و اقتصادی نیز نشان دهد که عملکرد ناصواب آنها از چشمان تیز بین رهبر انقلاب پنهان نمانده است.

پیام رییس جمهور به مناسبت درگذشت رییس جمهور ونزوئلا

در ماجرای نرخ سود بانکی البته مردم خیلی به سیاسیون و جناحهای سیاسی امیدوار نبوده و نیستند و این ناامیدی از سیاسیون و حلقه ها و احزاب را در انتخاباتهای اخیر بویژه در انتخابات 84 و همچنین انتخابات 88 به خوبی نشان داده اند. اما حقیقتا از برخی دلسوزان که از جایگاه خاصی برخوردارند انتظار ندارند که در این موارد و سایر موارد مشابه، همراهی با حلقه های سیاسی و احزاب را به همراهی با مردم ترجیح دهند. امروز مردم می پرسند چگونه است که در ماجرای پیام احمدی نژاد به خاطر درگذشت چاوز رییس جمهور فقید ونزوئلا به سرعت برخی دلسوزان دینی وارد صحنه شدند و با انتشار نامه و ایراد سخنرانی و زیر سوال بردن رییس جمهور محترم تلاش کردند که موضع خود را دفاع از اسلام و تشیع جلوه دهند اما زمانیکه آقای رییس جمهور در رد افزایش نرخ سود بانکی و لزوم کاهش آن و اهمیت قرض الحسنه به مقابله با مثلث زر و زور و تزویر پرداخت هیچیک از افراد و گروههای مدعی دینداری احساس تکلیف نکردند که از اسلام و تشیع و مبانی فقهی و شرعی دفاع کنند!

در این مجال فرصتی نیست تا به تشریح پیام آقای رییس جمهور و مبانی و دلایل نگارش چنین پیامی اشاره کنیم، اما همه می دانیم که در میان شهدای 8 سال دفاع مقدس عزیزانی از این آب و خاک بودند که در راه جان و مال و ناموس مردم این سرزمین (اعم از مسلمان و غیر مسلمان) جهاد کردند و ما با افتخار تمام همه آنها را شهید راه حق می دانیم و البته حتما این عزیزان بهتر از ما می دانند که مقام شهید و جایگاه و منزلت آن در دین ما چیست. آیا در میان شهدای انقلاب و دفاع مقدس ایرانیان غیر مسلمان که با افتخار در راه حفظ آرمانهای انقلاب و دفاع از کیان کشور و جان و ناموس مردم جهاد کردند وجود ندارد؟ آیا از نگاه برخی آقایان اینان نیز همچون رییس جمهور فقید ونزوئلا باید مورد استهزاء و تخریب قرار گیرند؟ متاسفانه روش برخی آقایان به گونه ای است که در عمل انگار هیچ اعتقادی به مبانی اخلاقی و متعالی دین اسلام ندارند.

ریشه اصلی فروپاشی اقتصاد غربی

با این حال ما فرض می کنیم که بر مبنای محال آقای رییس جمهور احکام رجعت را به قول برخی دلسوزان نمی داند، اما در احکام نرخ سود بانکی چه؟ در مورد نرخ های بی پایه و اساس سود بانکی چه؟ آیا در آن زمینه هم منطق احمدی نژاد با مبانی فقهی و شرع مقدس که برخی آقایان امروز علم آنرا برافراشته اند نمی خواند؟ پس چرا آقایان در این زمینه سکوت اختیار کرده اند؟ مگر نمی دانند که عاقبت فرو رفتن در باتلاق ربا چیست؟ مگر فروپاشی اقتصاد کشورهای غربی و ورشکستگی بانکهای آمریکایی و اروپایی دلیلی غیر از خلق پول کاغذی با اهرم نرخ بهره و نرخ سود بانکی دارد؟ آیا آنچه در اقتصاد امروز دنیا شاهد آن هستیم همان وعده الهی نیست که اگر دست از ربا بر ندارید به جنگ با خدا و رسول رفته اید؟ آیا این اضطراب و پریشانی کنونی که بر شرق و غرب عالم حاکم شده ناشی از نظام اقتصادی نهادینه شده توسط غرب در جهان نیست؟ نظامی که در آن ثروتمند، ثروتمند تر می شود و فقیر فقیرتر. این نظام مبنایی جز ربا ندارد. چرا که خاصیت ربا دهنده زالو صفتی و حجیم شدن ثروت و در مقابل خاصیت ربا گیرنده ضعیفتر شدن و از دست دادن ثروت است. میلیونها نفر که در سالهای اخیر در آمریکا و اروپا خانه های خود را از دست دادند نتیجه نظام ربوی اقتصادی نبوده است؟

دلیل مخالفت با طرحهای مردمی چیست؟

حال اگر کسی پیدا بشود و بگوید برای خانه دار شدن مردم اعتبارات بانکی را با بهره کم در اختیار پیمانکاران و مردم قرار می دهیم، یا اینکه برای راه اندازی کسب و کار خرد که مشکل بخش کثیری از قشر جویای کار در کشور است، منابع را بصورت ارزان تر در اختیار مردم و جامعه قرار دهیم، شبه اصولگرایان با سوء استفاده از ابزارهای رسانه ای و تریبونهای خود ناشیانه ادعا می کنند که مشکل اصلی کشور تخصیص اعتبار به مسکن مهر است ! یا بدهی بانکها به بانک مرکزی زیاد شده، بخاطر اختصاص خط اعتباری برای ساختن مسکن مهر است! اصلا چرا باید پول کشور صرف ساختن مسکن برای قشر ضعیف جامعه یا راه اندازی کسب و کار برای مردم بشود! براستی ریشه مخالفت این حلقه های سیاسی در ارتباط با طرحهایی چون مسکن مهر، هدفمندی یارانه ها، کاهش نرخ سود بانکی، پرداخت یارانه نقدی، سهام عدالت، بنگاههای زود بازده، سفرهای استانی و . . . که همه حلقه های سیاسی اقتصادی کشور از شبه اصولگرایان دین فروش تا تکنوکراتهای اکونومتریسین را در مقابل مردم و دولت خدمتگزار متحد کرده است و هر روز بر طبل مخالفت با آن می کوبند چیست؟ البته این گروهها باید بدانند که دست پنهان عدالت از آستین مردم بیرون خواهد آمد و شایسته ترین فرد را بر سریر تدبیر ایران زمین خواهد نشاند و آنهاییکه را که به قول آقای رییس جمهور خود را مالک کشور می دانند از سر راه ملت کنار خواهد زد.
fars

اوضاع و احوال صنعت خودرو این روزها برای مردم یادآور ضرب‌المثل «کی بود کی‌بود، من نبودم» است و شرایط فعلی این صنعت ماحصل سیاست‌هایی است که یا در طول سال‌های گذشته به درستی اجرایی نشده و یا اینکه به دلیل تناقض با سیاست‌های دیگر باعث تضعیف خودروسازی در کشور شده است.

 

 

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، این روزها بحث قیمت‌گذاری خودرو به یکی از موضوعات اصلی اقتصاد کشور تبدیل شده و دستگاه‌های مختلف به دنبال پیدا کردن راهکاری برای سامان دادن به بازار بی‌سر و سامان خودرو هستند که در یک سال گذشته روز به روز عرصه را برای مشتریان خود تنگ‌تر می‌کند.

این در حالی است که به گفته برخی کارشناسان، مشکل اصلی صنعت خودرو، قیمت‌گذاری نیست بلکه اجرای سیاست‌های ضد و نقیض در طول سال‌های گذشته در ارتباط با این صنعت و برخی سوء مدیریت‌ها در آن است. در عین حال، برخی حمایت‌های بی حد و اندازه در سال‌های گذشته نیز باعث شده تا این صنعت چندان به فکر نوآوری و تولیدی رقابتی و مقاومت در برابر تهدیدهای اقتصادی نباشد.

یکی از راهکارهایی که چند سال پیش برای تقویت صنعت خودروسازی کشور از سوی کارشناسان صنعت خودرو ارائه شد، تدوین استراتژی صنعت خودرو بود که در آن، اهدافی برای شرکت‌های بزرگ خودروساز مطرح و قرار شد این سند به عنوان یک نقشه راه پیش روی مدیران خودروساز قرار گیرد، اما با تغییر مدیران شرکتهای خودروساز، این اسناد در صندوق عقب صنعت خودروسازی بایگانی شد تا شاید روزی از صندوق بیرون آید و حرکت خودروسازان را در مسیری درست شکل دهد.

در این میان، وزارت صنعت به عنوان متولی اصلی صنعت خودروسازی در کشور باید بر حُسن اجرای استراتژی صنعت خودرو نظارت می‌کرد تا این صنعت طوری پیش رود که به مرور زمان، نقاط ضعف کمتری را در آن بتوان دید. هدف اصلی سند راهبردی صنعت خودرو، توانمندسازی خودروسازان و قطعه سازان از طریق طراحی خودروهای جدید و تقویت سطح کمی و کیفی قطعات و خودروهای داخلی است که اگر مورد توجه شرکت‌های خودروساز و قطعه‌ساز قرار می‌گرفت، صنعت خودروسازی در مقابل مشکلات ایجاد شده در تولید محصولات پژو و یا نیسان اینقدر شکننده نبود و می‌توانست خودروهای ایرانی را جایگزین آنها کند.

 

*فرافکنی دولت به بهانه تحریم‌ها

نتیجه عدم اجرای کامل اسناد تدوین شده برای صنعت خودرو، ضعیف شدن این صنعت و اجرای سیاست‌های ناکارآمد توسط برخی مدیران است که اختصاص منابع مالی شرکت‌های خودروساز به خرید سهام خودشان به جای سرمایه‌گذاری در جهت نوآوری و طراحی محصولات با صرفه  اقتصادی از آن جمله است.

از آنجا که صنعت خودروسازی ایران به عنوان ویترین بخش صنعت یکی از مهمترین فعالیت‌های اقتصادی کشور مطرح است، دولتها هیچ گاه نخواسته‌اند ضعف در این بخش را پذیرا باشند زیرا این اقدام، کارآمدی مدیران شرکت‌های خودروساز را که به طور غیررسمی با نظر دولت منصوب می‌شوند، زیر سؤال می‌برد.

در نتیجه، مهمترین بهانه‌ای که از سوی مسئولان دولتی و حتی مدیران خودروساز برای شانه خالی کردن از مسئولیت وجود داشت، پناه بردن به موضوع تحریم‌ها و فشارهای ناشی از آن بود. تحریم‌هایی که یک ساله وضع نشده‌اند و برای مقابله با آن باید در طول سال‌های گذشته برنامه‌ریزی جدی صورت می‌گرفت و اگر حال، مدیران آن را بهانه می‌کنند در واقع دلیل اصلی این مسئله سوء مدیریت آنهاست که نتوانسته‌اند برنامه‌ای برای مقابله با تحریم‌ها اجرایی کنند.

به این ترتیب، هزینه مدیریت ناکارآمد در صنعت خودروسازی باید از جیب خریداران پرداخت شود. در حالی که دولت نباید برای جبران این ناکارآمدی‌، قیمت خودرو را تا دو برابر افزایش دهد و هزینه آن را به دوش جامعه بیندازد.

در این وضعیت، عدم ثبات نرخ ارز نیز باعث شده تا هزینه تولید خودروسازان افزایش یابد و نیاز آنها به نقدینگی دو برابر شود و از آنجا که تأمین نقدینگی بالای مورد نیاز خودروسازان به راحتی امکان‌پذیر نیست و علی‌رغم وعده مسئولان از جمله رئیس‌جمهور و وزیر صنعت برای پرداخت تسهیلات هزار میلیارد تومانی به صنعت خودرو و اختصاص ارز مبادله‌ای به تولید‌کنندگان، این مسئله به طور کامل عملیاتی نشده و ضربه اصلی بی‌تدبیری دولت و وزارت صنعت به صنعت خودروسازی و مشتریان بازار خودرو وارد شده است.

 

* تجربه‌ تلخ آزادسازی قیمت خودرو

این شرایط، خودروسازان را برای پیگیری هدف چند ساله خود یعنی آزادسازی قیمت‌ها بیش از پیش ترغیب کرد که در نهایت نیز موفق شدند و در نتیجه خودروسازان نیمه دولتی و خصوصی به یک باره قیمت محصولات خود را تا دو برابر افزایش دادند که این کار با مصوبه دولت به امضای معاون اول رئیس جمهور جنبه قانونی پیدا کرد تا آنجایی که نارضایتی گسترده مردم را به همراه داشت و رئیس جمهور نیز برای اینکه واکنشی به این اعتراض نشان دهد، در گفت‌وگویی تلویزیونی این سؤال را مطرح کرد که پراید (خودرو) کیلویی چند؟

این در حالی بود که پیش از آن، افزایش بیش از حد قیمت خودرو با مصوبه هیأت دولت صورت گرفته بود.

گرچه این واکنش رئیس‌جمهور نسبت به نابسامانی‌ بازار خودرو بسیار دیر هنگام بود اما باعث شد تا شورای رقابت به عنوان یک نهاد اصلی برای تدوین دستور‌العمل قیمت‌گذاری خودرو وارد کار شود.

* وعده‌های بی‌سرانجام شورای رقابت

از این رو، اظهارنظرهای تند اعضای شورای رقابت نسبت به وضعیت صنعت خودروسازی و واکنش‌های شدید خودروسازان شکل گرفت و اواخر سال گذشته شورای رقابت با تهیه دستور‌العمل موقت قیمت‌گذاری خودرو سعی کرد که خودروسازان دولتی را به کاهش قیمت تولیداتشان وادار کند، اما خودروسازان که پیش از آن با کاهش 500 هزار تا 4 میلیون تومانی قیمت برخی محصولاتشان، نظر معاون اول رئیس‌جمهور را جلب کرده بودند، تن به اجرای دستور‌العمل موقت شورای رقابت ندادند و به فروش محصولات خود با قیمت‌های افزایش یافته ادامه دادند.

پس از این اقدام خودروسازان، اعضای شورای رقابت به دنبال تهیه یک دستور‌العمل نهایی و اعلام فرمول قطعی قیمت‌گذاری خودرو رفتند که این فرمول اخیراً اعلام شد و در حال حاضر نیز تعیین قیمت جدید خودروها در انتظار تعیین شاخص کیفیت خودروها از سوی سازمان استاندارد و نرخ تورم بخشی از سوی بانک مرکزی است. هرچند اعلام قیمت جدید خودروها از سوی شورای رقابت نیز هر روز به دو یا سه روز آینده موکول می‌شود.

در مقابل، شرکت‌های خودروساز که تصور می‌کنند با اجرایی شدن این دستور‌العمل، قیمت محصولاتشان کاهش خواهد یافت، در برابر اجرایی شدن آن مقاومت می‌کنند.

این اختلافات در حالی ادامه دارد که بازار خودرو طی یک سال اخیر در بلاتکلیفی و نابسامانی به سر می‌برد و در این مدت وزارت صنعت و سازمان حمایت کنترل دقیقی بر بازار نداشته‌اند. در حالی که می‌توانستند مدیریت بازار را در اختیار داشته باشند و حتی مانع از افزایش خودسرانه قیمت محصولات شرکت‌های خودروساز خصوصی شوند.

در این شرایط، گران فروشی شرکت‌های خودروساز دولتی و خصوصی همچنان ادامه یافت تا آنجا که به گفته اعضای شورای رقابت و کمیسیون اصل 90 قیمت برخی خودروها تا 30 درصد بالاتر از نرخ‌های واقعی است.

* مشتریان چشم انتظار تحقق وعده مسئولان

سوء مدیریت مسئولان دولتی و شرکت‌های خودروساز در حالی ادامه دارد که وزیر صنعت اخیراً با انتقاد از عملکرد شورای رقابت، خواستار دخالت مستقیم رئیس‌جمهور در موضوع قیمت‌گذاری خودرو و وضعیت این صنعت شده است. وزیر صنعت در این بین همچنین نوک پیکان انتقاد را متوجه رسانه‌ها کرده است که طی یکسال گذشته با تمرکز بر بازار خودرو تلاش کردند انعکاس دهنده مشکلات مردم و خودروسازان بوده و تحرکی برای برون رفت از نابسامانی‌ها ایجاد کنند. این در حالی است که به نظر می‌رسد شرایط فعلی صنعت خودروسازی زائیده عملکرد شخص وزیر صنعت، مدیران پایین‌دستی وی و دیگر مدیران اقتصادی کشور است که حال شرایط بازار به این مرحله رسیده است.

در حال حاضر مشتریان بازار خودرو همچنان چشم انتظار دخالت عادلانه دولت در کنترل بازار خودرو هستند تا با مدیریتی مناسب، مانع از اجحاف بیش از حد در حقوق مراجعین به این بازار شود.

این در حالی است که دو مقوله «مدیریت و تدبیر» در طول دو، سه سال اخیر به عنوان دو گوهر دیریاب از صحنه بازار و صنعت خودرو غایب بوده است. هر چند بازار خودرو حداقل دو سال قبل از این زمان، یعنی سال‌های دولت نهم و دو سال ابتدایی دولت دهم تقریباً متعادل بود و حال نیز مردم در انتظار بازگشت دوباره شرایط آن زمان به بازار خودرو هستند و این سؤال همچنان برای آنها باقی است که آیا سربار کردن همه هزینه‌ها بر سر مردم با شعار عدالت محوری سازگاری دارد و اصولاً در کجای دنیا چنین برخوردی با اقتصاد کشور می شود؟

 

صفحه33 از101