EN    AR    KU   

جامع ترین نمایشگاه و نشست بین المللی نفت، گاز، پتروشیمی و صنایع وابسته کشور مورخ 6الی 7 آذرماه در مرکز همایشهای برج میلاد برگزار می گردد.

این نمایشگاه و نشست با حضور شرکتهای متخصص از کشورهای ترکیه، گرجستان، هند و چین بزرگترین شرکای تجاری ایران، به منظور فراهم نمودن زمینه توسعه صادرات، افزایش حجم مبادلات تجاری و معرفی پتانسیل ها و توانمندیهای موجود در کشور برگزار می شود.

متقاضیان حضور در این نمایشگاه و نشست می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن های 09196102547-09379316365 و09906843828 تماس حاصل فرمایند.

رئیس جمهور قزاقستان در تاریخ 16 آبان در یک سفر 4 روز به «توکیو» پایتخت ژاپن سفر می‌کند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه، «نورسلطان نظربایف» رئیس جمهور قزاقستان در تاریخ 16 آبان در یک سفر 4 روز به «توکیو» پایتخت ژاپن سفر می‌کند.

بنابر گزارش پایگاه اطلاعاتی ریاست جمهوری قزاقستان، در این سفر نظربایف با «آکی هیتو» امپراتور، «شینزو آبه» نخست وزیر و دیگر مقامات بلند پایه این کشور دیدار می‌کند.

طبق برنامه قرار است، رئیس جمهور قزاقستان در پارلمان این کشور و دانشگاه توکیو سخنرانی کند.

همچنین نظربایف در چارچوب سفر خود از پارک صلح یادبود شهر هیروشیما بازدید می‌کند و در مراسم اهدا عنوان «شهروند افتخاری شهر هیروشیما» شرکت خواهد کرد.

کارشناسان معتقدند اگر چه از ژاپن نمی‌توان به عنوان یکی از کشورهای رقابت کننده در یک «بازی بزرگ» (مانند روسیه، چین و آمریکا) یاد کرد اما نباید نقش این کشور در منطقه را دست کم گرفت.

رقابت ژاپن و کره جنوبی برای نفوذ در منطقه آسیای مرکزی با قدرت‌های جهانی مفهوم خاصی ندارند. این موضوع نه به خاطر این که این 2 کشور تمایلی افزایش نفوذ در فرآیندهای سیاسی و اقتصادی این کشورها را ندارند بلکه به دلیل آن که دیگر این اقدامات خیلی دیر شده است.

البته افزایش حضور چین در آسیای مرکزی مورد توجه این ژاپن و کره جنوبی قرار گرفته است و به احتمال زیاد تمایلی هم برای جلوگیری از گسترش نفوذ پکن وجود دارد، اما هم توکیو و هم سئول قدرت و امکانات چین در این منطقه را به خوبی درک می‌کنند.

اگر چه اتحادیه اروپا توانسته هویت بین‌المللی قدرتمندی را در قلمرو تجارت و اقتصاد به دست آورد، اما این اتحادیه برای دستیابی به یک هویت سیاسی فراملی ساخت طولانی تری را باید بپیماید.

 خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- سید مجتبی جلال زاده:اتحادیه اروپا بزرگ‌ترین بلوک تجاری چند جانبه و مهم‌ترین نمونه الگوی همگرایی منطقه‌ای در جهان با بازاری یک‌پارچه و جمعیتی بیش از ۵۰۰ میلیون نفر است.

این اتحادیه تاکنون برای تبدیل شدن به یک نماد بین‌المللی اقتصادی و سیاسی قدرتمند گام‌های مهم و مؤثری را در قالب معاهدات رم، ماده واحده، ماستریخت، آمستردام، نیس و بالاخره لیسبون برداشته است. با این همه، اگر چه اتحادیه اروپا توانسته است تا به یک هویت بین‌المللی قدرتمند و تأثیرگذاری در قلمرو تجارت و اقتصاد دست یابد، لیکن به نظر می‌رسد که هنوز این اتحادیه برای دستیابی به یک هویت سیاسی فراملی ساخت طولانی‌تری را باید بپیماید.

ضرورت و چرایی شکل‌گیری و اهداف اتحادیه اروپا

در طی چند دهه گذشته، قاره اروپا شاهد گام‌هایی بلند و استوار برای اتحاد و وحدت بوده است. این تحرکات، ریشه در عوامل و ویژگی‌هایی دارند که طی تاریخ، موجب استقبال مردم و حاکمان این قاره از اندیشه و در نهایت طرح اروپای واحد شده اند. این عوامل و ویژگی‌ها عبارتند از:

اشتراک نسبی در فرهنگ شامل: دین و زبان؛ که عموماً زبان‌های رایج اروپایی، ریشه در هند و اروپایی یا آریایی دارد. نژاد، هنر، ادبیات و نوع نگرش نسبت به مسائل انسانی از جمله حقوق بشر

اشتراک در اقتصاد: به طور نمونه، سیستم فئودالیته طی ۱۴ قرن، سرمایه‌داری صنعتی در قرون اخیر و تأکید بر اقتصاد آزاد یا اقتصاد بازار در حال حاضر

اشتراک در نظام‌های سیاسی: امپراطوری، سلطنتی، پارلمانی و لیبرال دموکراسی

 بدین ترتیب در سال ۱۹۵۰ سنگ بنای اتحادیه اروپای کنونی نهاده شد. اعلامیه شومان وزیر خارجه وقت فرانسه مبنی بر پیشنهاد تولید مشترک‏ زغال و فولاد توسط فرانسه و آلمان منتشر شد. پیشنهاد مذکور در سال ۱۹۵۱ در لوکزامبورگ‏ با شرکت شش کشور بلژیک، هلند، فرانسه، ایتالیا، آلمان غربی و لوکزامبورگ به تصویب رسید و به‏ «سازمان زغال و فولاد اروپا» موسوم گشت. این اتحادیه، چهارچوب ادغام اروپا را تثبیت‏ کرد و به دنبال آن، طبق معاهده ۱۹۵۴ پاریس، جامعه اروپا تأسیس شد و سپس، معاهده رُم در سال ۱۹۵۷ در جهت ایجاد بازار واحد شکل گرفت و بدین‏ ترتیب‏ «اتحادیه اقتصادی اروپا»و «جامعه انرژی اتمی اروپا» تشکیل شد.

پایان جنگ جهانی دوم و تبعات آن اروپا را بدین نتیجه رساند که می‌بایست در صدد دست یافتن به یک وحدت نسبی باشند تا بدان طریق بتوانند همچنان در عرصه بین‌المللی در متن باقی بمانند. عوامل ذیل نقش فزاینده‌ای در روند اتحاد اروپا داشته است:

محو نیروی نظامی آلمان و ادغام آن در داخل یک اقتصاد مشترک قوی اروپایی، لازم است. این موضوع از جمله موارد مهمی بود که اروپا در جهت رسیدن به آن تلاش می‌کرد. تجربه جنگ جهانی اول و دوم و رویدادهای صورت گرفته در میانه دو جنگ، نشان داده بود که می‌بایست آلمان به لحاظ اقتصادی تحت نظر قرار گیرد.

یکی دیگر از انگیزه ‏هایی که اتحاد اروپا را در بعد اقتصادی و سایر ابعاد مطرح ساخت، رقابت و مقابله اقتصادی و سیاسی با آمریکا بود. اروپاییان به‌ویژه ناسیونالیست‌های‏ افراطی این قاره مثل فرانسه، از حضور اقتصادی سیاسی و نظامی آمریکا در قاره اروپا ناراضی‏ بودند و هم ‏اکنون هم ناراضی‏ اند. از سوی دیگر با افزایش و تعمیق خطر کمونیسم به‌عنوان یک نیروی فراملّی که کشورها را از درون مورد تهدید قرار می‏ داد، سبب گردید تا از همان سال‌های ابتدایی پس از جنگ جهانی، آمریکا به طرح تدبیر دیگری رجوع نماید. زنگ خطر، همانا پیروزی احزاب چپ در انتخابات ۱۹۴۷ کشورهای اروپای غربی به‌ویژه ایتالیا و فرانسه بود. با توجه به چنین روندی، «طرح مارشال»به عنوان یک اهرم اقتصادی قوی در جهت تقویت بنیه کشورهای اروپای غربی مطرح شد و بدین‏سان زمینه ایجاد «بازار مشترک اروپا» از همین مرحله پدید آمد.

اروپا به‌دلیل پیشینه فرهنگی و تمدنی غنی هیچ‌گاه حاضر نبوده و نیست که لحاظ اقتصادی به صورت کارخانه تبدیل کالاها و مواد آمریکا درآید. ازاین‏ رو، باید خود را به مقام یک رقیب شدید اقتصادی بالا می‏کشید.

مدیریت و تدبیر رجال و مسئولان اروپایی، فهم درک صحیح از توان بالقوه درونی‏ جوامع خویش، اعتماد به ‏نفس و بهره‏ برداری صحیح از ابزار و اهرم سازمان و تشکیلات در فعالیت‌های نظام‏ مند و منسجم از یک‌سو و فرهنگ کار و فعالیت با انگیزه‏ای تمام ‏ناشدنی و خستگی‏ ناپذیر و رشد و آگاهی سیاسی اجتماعی مردم از سوی دیگر، به مثابه مهم‌ترین‏ قوه محرکه موتور درونی این جامعه، برای رشد بذرهای اتحاد در اروپا، زمینه ‏هایی بس‏ مناسب و حاصل‌خیز فراهم ساخت.

کشور ژاپن و رشد سریع اقتصادی آن زنگ خطری بود برای اروپا که باید برای‏ جلوگیری از خرد شدن زیر ضربات و تهاجمات آن بسرعت خود را آماده می‏کرد و این کار شدنی نبود مگر با وحدت کشورهای این قاره و اقدامات جدی و مشترک اقتصادی

رقابت بر سر جهان سوم، کشمکش‌های اقتصادی و تجاری حادی را برای دستیابی به‏ بازارهای این کشورها، بین اروپا و آمریکا به‌وجود آورده که خود عامل شتاب‏ دهنده دیگری‏ به روند وحدت اروپاست. زیرا یک‌پارچه شدن اروپا نتیجه ‏ای طبیعی به دنبال دارد و آن کاهش‏ نفوذ اقتصادی سیاسی آمریکا در جهان سوم است.

یک اروپای متحد، راحت‏ تر می ‏تواند به بازارهای بکر جمهوری روسیه و کشورهای مشترک المنافع تازه‏ استقلال‏ یافته آسیای میانه (شوروی سابق)و اروپای شرقی‏ دست یابد و آنجا را میدان بلا منازع تاخت‏ وتاز خود سازد.

 رویکرد سه قدرت اروپایی به اتحادیه

 بریتانیا

«چرچیل» نخست وزیر بریتانیا در زمان جنگ جهانی دوم و سال‌های پس از آن معتقد بود اروپا باید متحد شود تا بتواند در کنار آمریکا برای نجات اروپای شرقی از سیطره اتحاد اروپا باقی می‌ماند.

جانشینان چرچیل برای سال‌ها به طور جدی به این مسئله نگاه نکرده‌اند. از همان سال‌های ابتدایی پس از جنگ جهانی دوم، که تلاش برای تحقق ایده اروپای متحده، شکل جدی به خود گرفت؛ مهم‌ترین انتقاد آنتونی ایدن (نخست وزیر وقت انگلیس) این بود که کشورش حاضر نیست در اروپایی که به صورت فدراسیون اداره می‌شود و پول و پارلمان مشترک داشته باشد شرکت نماید.

از این‌رو هنگامی که در ماه می ۱۹۵۰، شومان، وزیر خارجه فرانسه، اعلامیه تأسیس جامعه زغال و فولاد اروپا را صادر کرد، بریتانیا به آن پاسخ منفی داد: «یکی از دلایل عدم شرکت بریتانیا در این جامعه این بود که شومان، این جامعه را اولین گام به سوی تشکیل فدارسیون اروپا اعلام می‌کرد. «آنتونی ایدن» جانشین وینستون چرچیل اروپا اعلام  می‌کرد. آنتونی ایدن جانشین وینستون چرچیل در فردای پس از جنگ جهانی دوم،  نسبت به خط مشی جامعه اقتصادی اروپا برخورد بسیار منفی و سختی از خود نشان داد وهرگونه مشارکت انگلیسی را در این جامعه نفی کرد.»

بریتانیا به دلیل برقراری «روابط خاص» با آمریکا که قدمت آن به ابتدای دوره پس از جنگ جهانی دوم و به طراحی چرچیل برمی‌گردد حاضر نیست تا سیاست خارجی خود را مستقل از منافع آمریکا و همسو با ۲۶ عضو دیگر هماهنگ نماید. دلیل اصلی این مسئله نیز آن است که انگلیس مهم‌ترین راه تأمین منافع ملّی خود را در همکاری با آمریکا و گاهی پیروی از آن در خصوص مسائل بین‌المللی می‌داند. همراهی با آمریکا در حمله نظامی به عراق در سال ۲۰۰۳ آن هم در شرایطی که دو قدرت اصلی دیگر اتحادیه یعنی فرانسه و آلمان با آن مخالفت کرده بودند یک نمونه مهم و اخیر در این رابطه می‌باشد.

روشن بود که رویکرد نفی و نادیده گرفتن وحدت اروپا توسط بریتانیا نمی‌توانست برای همیشه ادامه داشته باشد. در نهایت، افزایش نقش و اهمیت اتحادیه اروپا و نیازهای اقتصادی و تجاری بریتانیا همراه با سایر نیازمندی‌های بریتانیا به اروپا باعث شد که این کشور نتواند خود را بی‌نیاز از جامعه اروپایی ببیند.

در نهایت با فشارهای آلمان، بریتانیا با افزایش قدرت پارلمان اروپایی موافقت کرد ولی برای پذیرش این موضوع، شرط را قائل شد که پارلمان یاد شده در مسائل مربوط به حاکمیت ملّی کشورهای اروپایی، نظر خود را به اعضاء تحمیل نکند. در کنفرانس ماستریخت مخالفت‌های بریتانیا به اعطای امتیازی مهم به این کشور منجر شد. بر اساس این امتیاز، بریتانیا از تحقق (وحدت پولی) بر اساس جدول زمانی پیش‌بینی شده معاف گردید.

در مجموع در مورد عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا می‌توان گفت زمانی که روند وحدت اروپا وارد مرحله امید بخشی شد، دولت­مردان بریتانیا به این نتیجه رسیدند که خارج ماندن از اتحادیه اروپا به ضرر آنان تمام خواهد شد، در نتیجه آنان تصمیم گرفتند به عضویت این اتحادیه درآیند. بنابراین بریتانیا صرفاً تا زمانی که سود داشته باشد، عضو اتحادیه می‌ماند و موقع هزینه‌ها، تهدید به خروج از اتحادیه می­کند. و موافق گسترش اتحادیه (هم نظر با آلمان) اما به نیت ضعیف شدن اتحادیه و فروپاشی آن.

رویکرد بریتانیا به اتحادیه اروپا، رویکردی کارکردی و ابزاری در راستای گسترش و تقویت قدرت ملّی، به‌خصوص قدرت اقتصادی است. چنین نگاه انگلیسی به اتحادیه اروپا سرآغاز جریانی از دهه ۷۰ میلادی بوده که نهایتاً قرار است در ۳ تیر ۱۳۹۵ (۲۳ ژوئن ۲۰۱۶)، تکلیف آن مشخص گردد؛ خروج بریتانیا از اتحادیه یا استمرار عضویت در آن. در حال‌حاضر و بر اساس رویکرد هزینه فایده، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تبعات به‌مراتب گسترده و شدیدتری برای این کشور دارد. انزوای بریتانیا در نظام منطقه‌ای و جهانی تا احتمال تجزیه این کشور سلطنتی تنها بخشی از تبعات ژئوپلیتیکی به‌حساب می‌آید.

فرانسه

فرانسه قدرت اصلی دیگر اتحادیه اروپا است که نگرش خاص خود را نسبت به همگرایی اروپایی دارد. درک نگرش فرانسه به‌عنوان یکی از کشورهای مهم اتحادیه اروپا به مسائل کنونی این اتحادیه از اهمیت فراوانی برخوردار است. با توجه به اهمیتی که فرانسه همواره برای حفظ استقلال ملّی خود قائل بوده و تلاش این کشور برای برقراری توازنی پویا مابین همگرایی اروپایی و استقلال ملّی، نگاه این کشور به سیاست خارجی و امنیتی مشترک اروپا که به مسئله واگذاری حاکمیت ارتباط پیدا می‌کند و تعامل اتحادیه اروپا درخصوص مسائل دفاعی با آمریکا و ناتو، حائز اهمیت است.


برخلاف بریتانیا، فرانسه بر این باور است که برای آن‌که صدای آن کشور پژواکی جهانی داشته باشد لازم است تا پاریس از تریبون بروکسل با جهان سخن گوید. از این‌رو نگرش فرانسه به اتحادیه سیاسی است. بدین معنا که فرانسه با تقویت یک مرکزیت فوق ملّی در اتحادیه اروپا که بتواند تصمیمات‌اش را بر آن کشور تحمیل کند مخالف است.

از سوی دیگر فرانسه یکی از منتقدین گسترش اتحادیه اروپا است زیرا بر این باور است که ورود اعضای جدید خصوصاً کشورهای اروپای شرقی که به دلیل ملاحظات امنیتی حامی تقویت حضور نظامی آمریکا در منطقه اروپا برای مهار نفوذ روسیه هستند فرآیند اجماع سیاسی در درون اتحادیه اروپا را بسیار کند می‌نمایند. حمایت کشورهای اروپای شرقی خصوصاً دولت‌های بالتیک (چک و لهستان) از حمله نظامی آمریکا به عراق بدون توجه به مخالفت آلمان و فرانسه با این اقدام نظامی نگرانی فرانسه را از فرآیند گسترش اتحادیه به شرق تشدید نمود. به همین دلیل فرانسه حامی «تعمیق همگرایی» و نه «گسترش» آن است.

آلمان

آلمان به عنوان قدرت اصلی دیگر اتحادیه اروپا رویکرد و نگرش خاص خود را نسبت به اتحادیه اروپا و همگرایی در آن دارد. براین اساس آلمان برای همگرایی اروپایی اساساً اولویتی اقتصادی و نه سیاسی قائل است.

از آن‌جا که آلمان قدرت اصلی اقتصادی اتحادیه اروپا است لذا از آن دسته هماهنگ‌سازی‌های سیاسی اتحادیه اروپا که منجربه آسیب احتمالی در روابط اقتصادی آن کشور با طرف‌های سوم گردد پرهیز می‌نماید.

اولویت آلمان به همگرایی اقتصادی در اتحادیه اروپا تا بدانجاست که معمولاً از آن کشور به‌عنوان موازنه‌گر مالی اتحادیه یاد می‌شود. دلیل این مسئله نیز آن است که پول واحد اروپایی یورو براساس ارزش پول ملّی آلمان مارک سنجیده می‌شود. دیگر آنکه هر زمان اتحادیه با دشواری‌ها و تنگناهای مالی در زمینه بودجه مواجه می‌شود این آلمان است که به‌عنوان «تنخواه گردان» به برقراری سازش و مصالحه بین اعضا کمک می‌نماید. علاوه براین آلمان برخلاف فرانسه از حامیان اصلی گسترش اتحادیه اروپا به سمت شرق است.

از نظر برلین، ورود اعضای جدید سبب باز شدن درهای اقتصادی جدید به سوی کالاهای آلمانی و تقویت سیستم مالی این کشور می‌گردد. از سوی دیگر سیاست اروپای شرقی آلمان دارای نوعی تناقض است. به عبارتی دیگر در حالی که برلین از عضویت کشورهای اروپای شرقی و تسریع در همگرایی اتحادیه اروپا حمایت جدی به عمل می‌آورد اما حاضر به مقابله با نفوذ رو به گسترش روسیه در این کشورها نیست. در حقیقت این مسئله باعث شده است تا اتحادیه اروپا نتواند در مقابل سیاست اروپای شرقی روسیه خصوصاً در قلمرو انرژی و تدابیر این کشور علیه کشورهایی همچون اوکراین لهستان و استونی موضعی واحد و محکم اتخاذ نماید.

آینده اتحادیه اروپایی

از آغاز بحران اقتصادی در سال ۲۰۰۸ راهکار اتحادیه اروپا انجام اصلاحات اقتصادی با هدف کاهش کسری بودجه از طریق کاهش شدید امکانات رفاهی بوده است. اجرای این سیاست در کشورهایی که از اقتصاد و رفاه پایین‌تری برخوردار بوده‌اند شرایط سختی را برای بسیاری از مردم به دنبال داشته است و این در حالی است که کشورهای ثروتمند در شمال اروپا استانداردهای رفاهی خود را حفظ کرده‌اند و همین سبب افزایش نارضایتی‌ها شده است.

 شاید به همین دلیل است که بسیاری اتحادیه اروپا را بیشتر پروژه ای برای تمرکز هرچه بیشتر قدرت صاحبان سرمایه و نخبگان سیاسی حاکم می‌دانند که در متن بحران اقتصادی و بیکاری فزاینده پیش‌رو، بی‌قدرتی شهروندان، حاشیه‌نشینی و شکاف فزاینده طبقاتی را در بر داشته است. این ناامنی و نگرانی از آینده، زمینه‌ساز رشد راستِ افراطی خارجی ستیز که با نگاهی نوستالژیک، منتقد اتحادیه اروپا و احزاب حاکم هستند، شده است. در واقع پیروزی احزاب راست‌گرای افراطی در انتخابات پارلمانی شوک بسیار سختی به مقامات ارشد منطقه یورو وارد ساخته است.

به‌رغم جایگاه برجسته اتحادیه اروپایی در نظام بین‌الملل، عدم برخورداری از یک نیروی نظامی قدرتمند و کارا و همچنین منافع متضاد کشورهای بزرگ و اصلی آن، موجب شده است تا اتحادیه اروپایی از یک سیاست مشترک و یک صدای واحد در عرصه بین‌المللی برخوردار نبوده و به‌عنوان یک بازیگر مستقل و تأثیرگذار در معادلات جهانی مطرح نباشد. این امر خود بازتابی از منافع متعدد و متفاوت کشورهای اروپایی است. باید در نظر داشت کشوری کوچک و مرفه مثل لوکزامبورگ با ۴۰۰ هزار جمعیت یا کشوری ضعیف و فقیر مثل بلغارستان با کشوری ۸۳ میلیونی چون آلمان که اولین صادرکننده دنیا و سومین قدرت اقتصادی جهان است طبعاً نمی‌توانند منافع و دیدگاه‌های یکسانی در عرصه بین‌المللی داشته باشند. لذا این اختلاف توان و جایگاه اتخاذ یک سیاست خارجی مشترک را دشوار می‌سازد. بنابراین اتحادیه اروپا به سمت فروپاشی یا اضمحلال می­رود و دیگر نباید به سیاست­های اتحادیه اروپا پرداخت بلکه ملاک سیاست قدرت‌های بزرگ اروپایی یعنی بریتانیا، فرانسه و آلمان است.

با توجه به آنچه ذکر شد می‌توان نتیجه گرفت که علی‌رغم تلاش‌هایی که اتحادیه اروپا در مسیر وحدت سیاسی از آغاز دهه ۱۹۹۰ تاکنون نموده است، هنوز این اتحادیه دست‌کم در افقی میان‌مدت فاقد سازوکارهای یک قدرت ژئوپولیتیک است.

عدم بهره‌مندی این اتحادیه از یک دیدگاه و استراتژی مشترک جهانی که همه اعضا نسبت به آن التزام داشته باشند، منجر به آن شده است که این اتحادیه نتواند یک الگوی رفتاری منسجم و مقتدر در عرصه مسائل مهم سیاسی و امنیتی در نظام بین‌الملل را تعقیب نماید و رو به اضمحلال و فروپاشی پیش رود. بر همین اساس می‌توان به موارد ذیل به‌عنوان دلایل اصلی فروپاشی (در دراز مدت) و یا اضمحلال (در کوتاه مدت) این اتحادیه، اشاره کرد:

بحران اقتصادی در حوزه یورو: عدم نظارت دقیق بر بازارهای مالی و بودجه کشورهای عضو یورو موجب ایجاد بی‌تعادلی شدیدی در اقتصاد اروپا شده است. ناکامی رهبران اروپایی در مقابله با بحران مالی و بدهی منطقه یورو موجب افزایش تنش‌های سیاسی و اجتماعی خواهد شد و مردم اروپا به تدریج با ایده اروپای واحد و اتحادیه مشترک پولی اروپا مخالفت خواهند کرد.

رأی شهروندان بریتانیایی به خروج این کشور از اتحادیه اروپا: مسئله این‌جاست که اتحادیه اروپا همین حالا هم دچار بحرآن‌های متعدد است و خروج یکی از سه عضو قدرتمند، احتمالاً موقعیت اتحادیه را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد. خروج بریتانیا به معنای خروج یکی از ثروت‌مندترین اعضاء، و قدرت‌مندترین عضو به لحاظ نظامی این اتحادیه را به قدر کافی دچار آشفتگی کرده است.

مهاجرت از کشورهای جنگ زده (مثل سوریه، لیبی و...) به اروپا و ایجاد موجی از ناآرامی‌ها: این احساس عمومی در بین بدنه جمعیتی کشورهای مهم اروپایی وجود دارد که سیاست‌مداران نتوانسته‌اند جلوی ورود سیل مهاجران را به درون کشور بگیرند و در نتیجه حق آن‌ها به عنوان بومیان کشور ضایع شده است. در نتیجه توده‌های مردم به هر برنامه‌ای که موجب محدودیت در مرزها شود، اقبال نشان می‌دهند. این در حالی است که «آزادی تحرک» اتباع اروپایی در درون محدوده‌های اتحادیه، از اصول اساسی شکل دهنده آن بوده است.

تروریسم ناشی از مهاجرت گسترده به اروپا و آشوبناکی جهان: کشیده شدن موج ترور و ناآرامی از خاورمیانه به اروپا موجب نارضایتی بیشتر مردم و سیاست‌مداران اروپایی شده است. یکی از مشکلات جلوی راه مبارزه با تروریسم علاوه بر مهاجرت‌پذیری اروپا، شنگن یا همان آزادی تردد در اروپاست.

کسری دموکراسی در نهادهای اروپایی و عدم ادغام ملّت‌ها در هویت واحد اروپا: مردم اروپا سهم خود را در وضع قوانین و نظارت بر ارکان این اتحادیه کم می‌دانند و این موجب نوعی دلسردی و عدم توجه به این اتحادیه شده است به گونه‌ای که مشارکت در انتخابات پارلمان اروپا همیشه بسیار پایین و کم‌تر از مشارکت سیاسی برای انتخابات داخلی کشورهای عضو این اتحادیه می‌باشد.

تنش میان اتحادیه و سایر اعضا: روابط لهستان با اتحادیه اروپایی بار دیگر دچار تنش زیادی شده تا جایی که اخیراً بحث تعلیق آراء لهستان در شورای اروپایی مطرح شده است. شورای اتحادیه اروپا مهم‌ترین رکن تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری در اتحادیه اروپایی است و چنانچه حق رأی دادن یکی از اعضا در آن سلب شود عملاً موقعیت آن کشور در روند تصمیم‌گیری در اتحادیه اروپایی از بین خواهد رفت. از طرفی، پارلمان لهستان اخیراً قطعنامه‌ای را به تصویب رساند که در آن بروکسل را به مداخله در امور داخلی و نقض حاکمیت کشورش متهم می‌کند.

نیروهای عراقی در ادامه پیشروی گسترده و سریع خود در اطراف موصل، وارد شهر حمام العلیل، آخرین شهر تحت سیطره داعش در جنوب موصل شدند. در حالی که نیروهای مبارزه با تروریسم توانستند روز گذشته شش محله در ساحل چپ موصل را از دست داعش آزاد کنند.

به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه خبری اسکای نیوز عربی، ثامر الحسینی، فرمانده پلیس فدرال عراق اعلام کرد که نیروهایش وارد محله الصالحیه در شهر حمام العلیل شده و این شهر را از چند محور مورد محاصره قرار داده‌اند.

به گفته الحسینی، احتمالا طی ساعات آتی این نیروها کنترل این شهر را در دست بگیرند.

به گفته منابع عراقی، این نیروها روستاهای الصلاحیه، جهینه، جهونی و منطقه التلال در جنوب حمام العلیل را در دست گرفتند. این شهر آخرین شهر تحت سیطره داعش در جنوب موصل محسوب می‌شود.

تروریست‌های داعش که در برابر نیروهای عراقی شکست خورده‌اند از هزاران تن از ساکنان روستاها و شهرهای موصل به عنوان سپر انسانی استفاده می کنند.

در گزارشی از سوی سازمان ملل آمده است که داعشی‌ها ۱۶۰۰ غیرنظامی را از شهر حمام العلیل ربوده و به تلعفر در غرب موصل بردند. آن‌ها ۱۵۰ خانواده دیگر را نیز از تلعفر به داخل شهر موصل کشاندند.

به گفته سازمان ملل، داعش به ساکنان حمام العلیل ابلاغ کرده که باید کودکانشان را به ویژه آن‌هایی که سن‌شان از ۹ سال بیشتر است برای جنگیدن در کنار تروریست‌ها تحویل دهند.

از سوی دیگر، یک منبع محلی در استان نینوا اعلام کرد که جنگنده‌های ائتلاف ضد داعش خودرویی را مورد هدف قرار دادند که در حال انتقال سعد الراشدی، یکی از سرکرده‌های داعش در ساحل چپ موصل بود.

به گفته منابع، این حمله به کشته شدن این سرکرده منجر شد.

همچنین ارتش عراق در بیانیه‌ای گزارش داد، نیروهای سازمان مبارزه با تروریسم توانستند محله‌های الملایین، السماح، الخضراء، گوگجلی، القدس و الکرامه را در ساحل چپ رود دجله در شرق موصل آزاد کرده و پرچم عراق را در آنجا به اهتزاز درآورند.

نیروهای عراقی تاکنون توانسته‌اند یک کیلومتر و نیم در داخل موصل پیشروی کنند و مناطقی که از دست داعش آزاد شده از بقیه مناطق ناامن‌تر است به ویژه مناطقی که در ساحل راست رود دجله است که داعش در آنجا مستقر شده است.

یک از نیروهای مقاومت مردمی عراق نیز به الشرق الاوسط گفت: داعش از طریق تونل‌هایی که حفر کرده خانواده‌های افراد مسلح خود را از مناطق و محله‌های شرق در ساحل چپ به سمت ساحل راست برده و خانواده‌ها و ساکنان محله‌های شرقی را که از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کند، در حبس خانگی قرار داده است.

محله‌های الکرامه، القدس و السماح از محله‌های بزرگ به لحاظ مساحت در موصل هستند و نیروهای عراقی شرکت کننده در عملیات نینوا به مرکز شهر موصل از اکثر محورها نزدیک شده‌اند اما از محورهای شرقی، جنوبی و شمالی به مرکز شهر نزدیک‌تر هستند. ارتش توانست به محله الزهور در شمال حمله کند و این بعد از آزادسازی منطقه الشلالات بود. درحالی که از محور جنوب نیز وارد محله الانتصار شد.

همچنین ارتش آمریکا ۱۷۰۰ چترباز را برای کمک به نیروهای عراقی در عملیات موصل در این کشور مستقر کرد.

بازدید شیخ اکرم الکعبی از عملیات موصل


از سوی دیگر، دبیرکل مقاومت اسلامی نُجَباء طی روزهای اخیر با حضور در اراضی تحت عملیات بزرگ آزادسازی "موصل" عراق، از نزدیک در جریان تحولات روز و برنامه‌های آتی سازمان بسیج مردمی (الحشد الشعبی) علیه تروریست‌های تکفیری داعش قرار گرفت.

حجت‌الاسلام والمسلمین «اکرم الکعبی» همچنین با رزمندگان مقاومت دیدار و در جمع آنان اظهار داشت: عملیات موصل، آخرین مرحله از پاکسازی عراق از لوث وجود تروریست‌ها است و سپس باید به اقدامات فرهنگی در جهت از بین بردن تفکر افراطی در این کشور پرداخت.

وی افزود: البته آمریکا و مزدوران تروریستش پس از آزادسازی عراق، به توطئه‌های شوم خود ادامه و تلاش‌هایی جهت ناامن ساختن این کشور انجام خواهند داد.

دبیرکل مقاومت اسلامی نُجَباء با بیان اینکه "اتحاد رمز پیروزی جبهه حق علیه باطل است"، تصریح کرد: در این عملیات تمام رزمندگان عراقی با هر گرایش سیاسی و مذهبی در کنار یکدیگر به صفوف مبارزه علیه داعش پیوسته‌اند و این برای آمریکا و متحدانش خوشایند نیست.

شیخ اکرم الکعبی تاکید کرد: رزمندگان مقاومت ان‌شاءالله اجازه نخواهند داد که آمریکا، ترکیه، آل‌سعود و سایر رژیم‌های استکباری به اهداف تجزیه طلبانه خود در عراق برسند.

نیروهای عراقی اخیرا نبرد نهایی برای آزادی شهر موصل را آغاز و بیشتر مناطق اطراف این شهر را آزاد کردند. این نیروها از برخی محورها وارد شهر موصل شده‌اند.

دنیای اقتصاد: به جریان انداختن پرونده ایمیل‌های هیلاری تاثیر خود را بر آرای او بر جای گذاشته است. به‌طوری‌که ترامپ در برخی از ایالت‌های مردد که سرنوشت انتخابات را تعیین می‌کنند، گوی سبقت را از هیلاری کلینتون ربوده است. در کارولینای شمالی، کلرادو و آیووا ترامپ پیش افتاده است؛ درحالی‌که در دو ایالت کلیدی دیگر یعنی اوهایو و فلوریدا دو رقیب شانه به شانه یکدیگر حرکت می‌کنند. درصورت پیروزی ترامپ در ایالت‌های فلوریدا، اوهایو، کارولینای شمالی و آیووا این نامزد جمهوری‌خواه می‌تواند 260 رای الکترال خود را حتمی و قطعی کند و در صورت پیروزی در دو ایالت دیگر مردد، ترامپ مجوز ورود به کاخ سفید را دریافت خواهد کرد.

رقابت برای رسیدن به دفتر کار بیضی شکل در چند هفته گذشته سخت‌تر شده است، آنچنان‌که چند ایالت مردد (ایالت‌هایی که نه جمهوری‌خواه هستند و نه دموکرات) به سمت و سوی دونالد ترامپ چرخیده‌اند و این موضوع را نظرسنجی‌هایی که ازسوی رویترز و ایپسوس صورت گرفته، نشان می‌دهد. به گزارش خبرگزاری رویترز، دو نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری هم‌اینک در دو ایالت کارولینای شمالی و فلوریدا نزدیک به هم حرکت می‌کنند و کلینتون در میشیگان با اندکی برتری، بالاتر از دونالد ترامپ نامزد جمهوری‌خواهان ایستاده است که حتی برخی می‌گویند می‌توان ایالت میشیگان را هم در رده ایالت‌هایی قرار داد که هر دو در شرایط مساوی در حال حرکت هستند. ایالت کارولینای شمالی که از جمله ایالت‌های کلیدی برای پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات‌متحده است، روز پنج‌شنبه صحنه کارزاری تقریبا همزمان از سوی دو نامزد اصلی این انتحابات، هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ بود.

ایالت کارولینای‌شمالی در مجموع ۱۵ رای الکترال دارد. در سیستم رای‌گیری برای انتخاب ریاست‌جمهوری آمریکا، نامزدی به کاخ سفید می‌رود که ۲۷۰ رای الکترال از مجموع ۵۳۸ رای را از آن خود کند. عمده ایالت‌های آمریکا، تقریبا همیشه به نامزد یکی از دو حزب دموکرات یا جمهوری‌خواه رای می‌دهند. در نتیجه بخش مهمی از کارزار انتخاباتی معمولا متمرکز بر ایالت‌های موسوم به «میدان نبرد» است که تا لحظه آخر ممکن است نتیجه رای‌گیری در آن مشخص نباشد. فلوریدا و کارولینای شمالی از جمله ایالت‌های حیاتی به‌شمار می‌روند و روز پنج‌شنبه سوم نوامبر، هر دو نامزد، کلینتون از حزب دموکرات و ترامپ از حزب جمهوری‌خواه، کارزار خود را به این دو ایالت بردند. دونالد ترامپ، کلینتون را متهم به ارائه شهادت دروغ کرده‌است و هیلاری کلینتون، می‌گوید انتخاب ترامپ به «عادی‌سازی تبعیض» می‌انجامد.

آمار «انستیتو نظرسنجی دانشگاه کوئینی‌پیاک» از روز چهارشنبه نشان می‌دهد سهم کلینتون ۴۷ درصد، ترامپ ۴۴ درصد و نامزد حزب لیبرتارین، گری جانسون، ۳ درصد از شهروندان ایالت کارولینای شمالی ا‌ست. میانگین جمع‌آوری‌شده از سوی «ریل‌کلیر‌پالتیکس» از روز دوم نوامبر نشان می‌دهد که هر دو نامزد شانه ‌به‌ شانه -۴۶ درصد برای هرکدام- در حال حرکت هستند. نتایج نظرسنجی تا روز آخر ممکن است تغییر کند و در عین حال تفاوت‌های اندک، در لبه خطای آماری قرار می‌گیرند.

دونالد ترامپ در جریان سخنرانی خود گفته است «همه می‌دانیم هیلاری کلینتون قابل‌اعتماد نیست.» اشاره او به موضوع تحقیقات پلیس فدرال آمریکا درباره با استفاده از سرور شخصی از سوی کلینتون، در زمان تصدی وزارت خارجه، برای فرستادن ایمیل‌ها و پیام‌هایش است. تقریبا همزمان و در فاصله نه‌چندان دوری از ترامپ، کلینتون در جمع هوادارانش گفت: «باید از هرکه‌ می‌شناسید بخواهید از خانه بیرون بیاید و رای بدهد.» نامزد حزب دموکرات افزوده است: «بهترین راه برای جلوگیری از تعصب، برای جلوگیری از هیاهو، قلدری و سخنان نفرت‌انگیز، این است که شمار شرکت‌کنندگان در رای‌گیری در آمریکا بالا باشد.» چندی پیش نیز دونالد ترامپ چنین درخواستی از رای‌دهندگان داشت و حتی از کسانی که در رای‌گیری زودهنگام شرکت کرده بودند خواسته بود در روز انتخابات مجددا شرکت کنند. او گفته بود با حضور در انتخابات مجدد احتمال تقلب از سوی دموکرات‌ها و سیستم سیاسی آمریکا کمتر خواهد شد. ترامپ بارها در مناظره خود این نکته را گوشزد کرده که احتمال تقلب در انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات‌متحده وجود دارد. این در حالی است که هیلاری کلینتون برای اینکه در مقابل ترامپ رقابت انتخاباتی را واگذار نکند، سیستم کارزار انتخاباتی خود را تغییر داده است. در حالی که وی احساس می‌کرد در برخی ایالت‌ها مانند میشیگان از رای محکمی برخوردار است با مشخص شدن نتایج نظرسنجی‌ها در این دسته از ایالت‌ها، هیلاری کلینتون برای به‌دست آوردن اعتماد مجدد مردم این ایالت به این ایالت سفر کرده است. همزمان میشله اوباما، بانوی اول ایالات‌متحده از هیلاری کلینتون حمایت کرده است و باراک اوباما رئیس‌جمهوری این کشور از مردم آمریکا خواسته است به هیلاری کلینتون رای بدهند، زیرا دیگر بحث انتخاب بین دو گزینه جمهوری‌خواه و دموکرات نیست و جمهوریت ایالات‌متحده به خطر افتاده است.

در این شرایط و همزمان با سفر کلینتون به میشیگان، سناتور برنی سندرز، رقیب اصلی او در رقابت‌های درون‌حزبی، او را همراهی می‌کرد. از سوی دیگر ملانیا ترامپ، همسر نامزد حزب جمهوری‌خواه نیز بار دیگر به کارزار انتخاباتی پیوسته و در جریان یک سخنرانی گفته به‌عنوان «بانوی اول» آمریکا -در صورت پیروزی دونالد ترامپ- به مقابله با نفرت‌پراکنی در اینترنت می‌پردازد. انتخابات آمریکا هشتم نوامبر برگزار می‌شود. رقابت اصلی، بین دو نامزد حزب دموکرات و جمهوری‌خواه در جریان است، در حالی‌که نامزدهایی از آنچه به «جریان سوم» موسوم است نیز در رقابت‌ها حضور دارند: گری جانسون از حزب لیبرتارین، جیل استاین از حزب «سبزها» یا ایوان مک‌مولین، نامزد محافظه‌کار و مستقل.

در حالی که در بین نامزدها، هیلاری کلینتون خود را شانس بهتر انتخابات می‌داند اما در چند روز اخیر با برگشتن ورق، شانس ترامپ نیز برای پیروزی بالاتر رفته است زیرا اگر رای آمریکایی‌-آفریقایی‌های ایالات‌متحده کاهش بیابد بخت از هیلاری کلینتون برخواهد گشت. این در حالی است که ترامپ اگر می‌خواهد کلید کاخ سفید را به‌دست بگیرد، باید در هر دو ایالت فلوریدا و کارولینای شمالی را برنده شود. این احتمال می‌رود که کلینتون هر دو ایالت را ببازد و از راهیابی به کاخ سفید باز‌بماند. هر چند نباید شانس هیلاری کلینتون را برای پیروزی در هر دو ایالت نادیده گرفت.

هفته پیش «پروژه ملی ایالت‌ها» تخمین ‌زد، شانس کلینتون برای برنده شدن 270 رای الکترال کالج که برای پیروزی نهایی لازم است در حدود 90 درصد است، این در حالی است که در دو هفته گذشته این شانس 95 درصد بود. بنابر آخرین نظرسنجی‌ها این هفته شانس هیلاری کلینتون به 65 درصد رسیده است. براساس این گزارش، اگر انتخابات ریاست‌جمهوری چهارشنبه گذشته برگزار می‌شد هیلاری کلینتون می‌توانست 256 رای الکترال قطعی به‌دست آورد و در شمارش آرا با توجه به سایر احتمالات حتی می‌توانست به 302 رای الکترال برسد. در این شرایط دونالد ترامپ می‌توانست تنها 236 آرای الکترال به‌دست آورد. با این حال هیلاری کلینتون در دو هفته گذشته با کاهش آرای الکترال قطعی مواجه شده است. در دو هفته گذشته، کار آماری مشابه نشان می‌داد که آرای قطعی الکترال هیلاری کلینتون 278 عدد بوده است وی به احتمال زیاد می‌توانست 320 رای آرای الکترال به‌دست آورد. ترامپ نیز در این را‌ی‌گیری می‌توانست 218 رای الکترال به دست آورد.

این امر نشان می‌دهد ترامپ در هفته گذشته پیشرفت خوبی داشته و توانسته رقابت خود را با هیلاری کلینتون نزدیک‌تر کند. دستاوردهای ترامپ به علاوه کاهش اهمیت مسائل تنش‌زایی که پیرامون وی و کارزار انتخاباتی‌اش بود، موجب شده وی هفته خوبی را پشت‌سر بگذارد. افزون بر این داستان ایمیل‌های هیلاری کلینتون به این روند کمک موثری داشته است. از بیشتر پاسخ‌دهندگان به تحقیقات پیمایشی (نظرخواهی) پرسیده شده که آیا فکر می‌کنند کاهش رای هیلاری کلینتون به گزارش اخیر جیمز کومی، مدیر اف‌بی‌آی مربوط می‌شود که در آن اشاره کرده هیلاری کلینتون احتمالا از سرور شخصی برای رد و بدل کردن اسناد طبقه‌بندی شده استفاده کرده است و پاسخ‌دهندگان نیز گفته‌اند این کاهش رای مربوط به همان گزارش و رسوایی ایمیل‌های هیلاری کلینتون است. ترامپ و سایر جمهوری‌خواهان در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری به شدت روی این رسوایی در حال مانور هستند، این در حالی است که هیلاری کلینتون و دموکرات‌ها انتشار این گزارش را در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری منصفانه نمی‌دانند.

آخرین آرای ایالت‌های مردد

«پروژه ملی ایالت‌ها» این تحقیقات پیمایشی را با همکاری 15هزار نفر از 50 ایالت انجام داده است.

براساس آخرین نظرسنجی رویترز و موسسه ایپسوس در ایالت‌های مردد مانند کارولینای شمالی دونالد ترامپ با اختلاف 2 درصدی بالاتر از هیلاری کلینتون ایستاده است. این در حالی است که هیلاری کلینتون در آرای هفته گذشته در این ایالت بالاتر از ترامپ بوده است. اما در آخرین نظرسنجی در این ایالت ترامپ 49 و هیلاری کلینتون 47 درصد آرای مردم را به‌دست آورده‌اند. در کلرادو نیز آرای ترامپ بالاتر از هیلاری کلینتون بوده است. ترامپ در این ایالت 45 درصد و هیلاری کلینتون 43 درصد را به دست آورده است. د‌ر آیووا نیز وضع به همین منوال است و ترامپ بالاتر از هیلاری کلینتون است. نامزد جمهوری‌خواه در این ایالت رای 45 درصدی و هیلاری کلینتون رای 43 درصدی دارد. در اوهایو اما همه‌چیز تقسیم بر دو شده است و هر دو نامزد رای 46 درصدی دارند. در فلوریدا نیز اوضاع شبیه اوهایو است و هر دو نامزد از بخت مساوی برخوردار هستند. هر دو نامزد در این ایالت رای 47 درصدی دارند. در آلاسکا، رود‌آیلند و منطقه کلمبیا که در کل 10 رای الکترال دارند هنوز اطلاعاتی در دست نیست. اما براساس سوابق پیشین و ردیابی نظرسنجی‌های گذشته آلاسکایی‌ها به نامزد جمهوری‌خواهان نظر مساعدتری دارند. افزون بر اینکه سارا پیلین به‌عنوان یک شخصیت سیاسی کاریزماتیک در منطقه آلاسکا از دونالد ترامپ حمایت کرده است.

راه ورود ترامپ به کاخ سفید

با برگشتن ورق به سود میلیاردر نیویورکی سی‌ان‌ان در گزارشی نوشت ترامپ با رعایت 6 مساله می‌تواند نامزد دموکرات را از راهیابی به کاخ سفید بازدارد و خود صاحب این خانه شود. کارزار ترامپ دقیقا به رقمی که برای تبلیغات تلویزیونی لازم داشت رسید و توانست 25 میلیون دلار برای تبلیغ در ایالت‌هایی مانند کلرادو، فلوریدا، آیووا، مین، میشیگان، نیومکزیکو، کارولینای شمالی، اوهایو، پنسیلوانیا، ویسکانسین، ویرجینیا، نوادا و نیوهمپشایر به دست آورد. این در حالی است که ترامپ برای ایالت‌های قرمز (جمهوری‌خواه) که به‌طور سنتی جمهوری‌خواه هستند نیازی ندارد تا پول بیشتری هزینه کند. در میان این ایالت‌ها می‌توان به ایالت‌هایی مانند آریزونا، جورجیا، یوتا و تگزاس اشاره کرد.

پیروزی ترامپ از 4 ایالت آغاز می‌شود: فلوریدا، اوهایو، کارولینای شمالی و آیووا.

این ایالت‌ها به علاوه ایالت‌های اساسا جمهوری‌خواه در کنار ایالت مین می‌تواند ترامپ را به 260 رای قطعی الکترال برساند.

دیوید بوسی، معاون کارزار انتخاباتی ترامپ می‌گوید: ما باور داریم که صددرصد در آن 4 ایالت پیروز میدان هستیم.

جمهوری‌خواهان البته اهداف بزرگ‌تری هم دارند. آنها می‌خواهند در ایالت‌های بزرگ‌تر مانند پنسیلوانیا، ویسکانسین، ویرجینیا، میشیگان و هر ایالت دیگری که احتمال دارد ترامپ در آن در صدر قرار بگیرد، تلاش بیشتری داشته باشند. این تلاش همچنین شامل ایالت‌های کوچک‌تر مانند نوادا، نیوهمپشایر و نیومکزیکو می‌شود. این ایالت‌ها همچون دیواره آتشین برای هیلاری کلینتون محسوب می‌شوند که پیروزی هیلاری کلینتون را تا حدودی تضمین می‌کنند اما دونالد ترامپ سعی دارد با عبور از این دیوار آتشین خود را به کاخ سفید برساند.

گفته می‌شود ترامپ شانس پیروزی در همه ایالت‌هایی را که در سال 2012 به میت رامنی رای داده‌اند دارد و به آنها، ایالت‌هایی مانند فلوریدا، اوهایو، نوادا، آیووا و نیوهمپشایر را هم که در آن سال به باراک اوباما رای داده‌اند، اضافه کنید. جدا از این ترامپ شانس برتری در «نبراسکا» که باراک اوباما را به کنگره فرستاد و همچنین مناطق شهری «مین» را هم دارد. این‌گونه ترامپ می‌تواند به 270 رای الکترال برسد و مستاجر کاخ سفید شود. این سناریو برای ترامپ یک رویاست و این‌گونه می‌تواند ایالت‌های مردد را که طرفدار هیلاری کلینتون هستند، به سمت خود بکشد. با این حال رای‌گیری‌های زودهنگام نشان می‌دهد هیلاری کلینتون در هفته گذشته برتری 4 تا 7 درصدی دارد و هنوز مشخص نیست که تحقیق از ایمیل‌های هیلاری کلینتون آرای وی را کاهش داده است یا نه.

تهران – ایرنا – در حالی که کمتر از چهار روز تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مانده ، دو نفر از کارشناسان ارشد حوزه بین الملل با شرکت در میزگرد ایرنا با بازخوانی سیاست خارجی ادعایی دو نامزد حزب دمکرات و جمهوریخواه این انتخابات در مورد جهان، منطقه و ایران،از اتحاد ملی، توان دفاعی، پیوستگیِ سیاست ها و قدرت دیپلماسی و توانمندی های درون زا، به عنوان مهمترین راهبرد سیاست خارجی ایران در مواجهه با این رخداد سیاسی یاد کردند.

 

کارشناسان بین الملل روز شنبه در میزگرد ایرنا به بررسی سیاست های خارجی دو نامزد اصلی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و برگ های برنده ایران در تعامل با دولت آینده این کشور پرداختند. انتخابات ریاست جمهوری و کنگره آمریکا 18 آبان برگزار خواهد شد.
'هیلاری کلینتون' و 'دونالد ترامپ' که به ترتیب، نامزد حزب های دموکرات و جمهوریخواه هستند، از بیشترین بخت برای تکیه زدن بر مسند ریاست جمهوری برخوردارند.
وعده های این دو نامزد، در برخی حوزه های سیاست خارجی، تفاوت های جدی دارد.
**وعده های هیلاری کلینتون
- در 100 روز اول، قانونی را تصویب می کند که 11 میلیون مهاجر بلاتکلیف، شهروند آمریکا شوند.
- نوعی از تلفیقِ قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی که آن را قدرت هوشمند (smart power) می نامد، حمایت می کند.
- با چین در زمینه کره شمالی و تغییرات آب و هوایی همکاری می کند و برای رقابت ها مرز و محدوده قائل می شود.
- با سیاست های بین المللی روسیه مقابله می کند.
- پیمان هایی که آمریکا در آن عضویت دارد را محترم می شمارد.
** وعده های ترامپ
- مهاجران غیرقانونی را اخراج می کند.
- فشار همه جانبه بر چین وارد آورده و این کشور را به خاطر 'تخلفات تجاری و مالی' تنبیه می کند.
- در برخی موارد، از جمله جنگ با داعش، با روسیه همکاری می کند.
- برای اصلاح تقریبا همه پیمان هایی که آمریکا در آن عضویت دارد، تلاش کرده و از ناتو و دیگران متحدان سنتی آمریکا می خواهد که سهم بیشتری در دفاع جمعی ایفا کنند.
کمتر از 4 روز دیگر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار می شود، بازخوانی سیاست خارجی اعلام شده این دو نامزد ریاست جمهوری در آمریکا و برگ های برنده ایران در تعاملات بین المللی در صورت پیروزی هر یک از این دو نامزد، دو محور میزگرد تخصصی ایرنا بود که 'دکتر مصطفی دولتیار' مدیرکل سابق دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه و 'دکتر علیرضا میریوسفی' رئیس گروه مطالعات خاورمیانه در دفتر مطالعات بین المللی وزارت خارجه ، این دو محور را مورد بررسی و مداقه قرار دادند .
** مشروح میزگرد:
دو کارشناس ارشد حوزه روابط بین الملل
1 – پدیده ترامپ در برابر کلینتون
** بخشی از شعارهای انتخاباتی، بازارگرمی است
دولتیار: برخی از سخنانی که نامزدان ریاست جمهوری آمریکا در کارزارهای انتخاباتی خود بیان کرده اند، برای جذب رای گفته شده و ممکن است پس از انتخاب، این سخنان تحت تاثیر واقعیت های سیاسی و اجتماعی قرار بگیرد؛ واقعیت هایی که بعضی به خود آمریکا و بعضی به تعاملات بین المللی این کشور مربوط است.
پدیده ترامپ از این نظر قابل توجه است که با ساختارهای حزبی و حاکمیتی در آمریکا مشکل دارد. او در زمان رقابت های درون حزبی، حزب خود را به تقلب در ساز و کارِ انتخابِ نامزد متهم کرد و اکنون هم که نامزد حزب جمهوریخواه است، به ساختارهای تعیین کننده سیاست در آمریکا معترض است.
بنابراین، ترامپ هم برای آمریکایی ها و هم برای اروپاییان و متحدان آمریکا، یک راز است و او را به جعبه سیاهی تشبیه می کنند که هنوز باز نشده است. واکنش های اولیه اروپاییان به نامزدی دونالد ترامپ نیز بسیار منفی بوده و تعابیر غیرمتعارفی را درباره او به کار برده اند. نخست وزیر پیشین انگلیس او را یک 'احمق' نامید، فرانسوی ها واکنش منفی داشتند و حتی دبیرکل ناتو ابراز نگرانی کرد که اگر ترامپ رئیس جمهوری شود، هم آمریکا و هم ناتو را ضعیف خواهد کرد.
در دنیای عرب هم در ارتباط با ترامپ، تحلیل های متفاوتی وجود دارد که عمدتا ناشی از این است که دونالد ترامپ، پدیده ای شناخته شده نیست.

** سیاست نامزدها را باید بر اساس سوابقشان پیش بینی کرد
میریوسفی: در آمریکا مرسوم است که می گویند انتخابات یک 'سیرک' بزرگ سیاسی برای خریدن آرا است؛ یعنی نامزدها هر نمایشی را اجرا می کنند تا رای بگیرند. شاید آخرین چیزی که برای نامزدها مهم باشد، این است که آیا شعارهایشان در آینده به سیاست تبدیل خواهند شد؟
به همین دلیل، هرگاه می خواهند رفتار یک نامزد را پیش بینی کنند، به سوابق و عملکرد او در گذشته نگاه می کنند. طبعا خانم کلینتون در حوزه سیاسی، سوابق بیشتر و آشکارتری نسبت به ترامپ دارد. درست به همین دلیل است که درباره سیاست خارجی کلینتون می شود موارد زیادی را فهرست کرد، اما این فهرست در مورد ترامپ، چند مورد بیشتر نیست و همین موارد هم گاه متناقض هستند. یعنی وی سخنانی را مطرح کرده و بعدا پس گرفته یا تعدیل کرده است.
بنابراین، دونالد ترامپ برای تمام دنیا یک 'جعبه سیاه' است، اما کلینتون را آسانتر می شود پیش بینی کرد؛ آنهم نه بر اساس شعارهای انتخاباتی، بلکه بر اساس عملکردی که در گذشته و در مقام وزارت خارجه، سناتور و بانوی اول آمریکا داشته است.
به عنوان یک نمونه، درباره شعارهایی که ترامپ و کلینتون برای حل مشکل مهاجرت می دهند، باید گفت این مشکل، مربوط به امروز نیست و تقریبا دو دهه است که دست به گریبان آمریکا است و هم جرج بوش جمهوریخواه و هم باراک اوبامای دموکرات وعده هایی درباره مهاجران داده بودند. اما هیچ کدام نتوانستند طرح هایشان را در کنگره پیش ببرند. چون تصمیم گیرنده اصلی در مورد مهاجران، صنایع آمریکایی هستند و این صنایع به دنبال کارگر ارزان قیمت می گردند.
در میان شعارهای متعدد مطرح شده، شاید موضوع منطقه پروازممنوع جدی ترین آنها باشد و در صورت اجرا بتواند در منطقه خاورمیانه تاثیرگذار باشد. با این حال، حتی در مورد اجرایی شدن این وعده هم شک و تردید زیادی وجود دارد.

2 – سیاست خارجی ترامپ، کلینتون
** ائتلاف های موضوعی، جای اتحادهای سنتی را می گیرد
دولتیار: افزون بر فهرست سیاست های خارجی که در آغاز میزگرد گفته شد، به موضع این دو نامزد درباره عرب ها و اسرائیل هم می توان توجه کرد. خانم کلینتون متهم است که با برخی کشورهای عربی ارتباطاتی داشته و آنها پول های هنگفتی را به بنیاد کلینتون هدیه کرده اند و کلینتون به نوعی خود را وامدار آنها می داند. تعاملاتی هم که کلینتون با عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس داشته است، این نکته را تایید می کند.
از سوی دیگر، ترامپ طرحِ دو دولت مستقل در سرزمین های اشغالی را زیر سوال برده و درباره موفقیت آمیز بودن آن، با صراحت ابراز تردید کرده است.
طبعا چالش هایی که ورود ترامپ به اتاق ریاست جمهوری آمریکا ایجاد می کند، باعث کاهش جایگاه آمریکا به عنوان هژمون خواهد شد. این کاهشِ جایگاه هم در میان رقیبان و هم در میان دوستان و متحدان ایالات متحده به وجود خواهد آمد.
البته امروزه الزامات هژمون بودن، آنقدر پرهزینه و پرچالش است که هیچ کشوری به تنهایی نمی تواند هزینه هایش را بپردازد. اصولا ورود باراک اوباما هم با همین مقدمه بود که ایالات متحده دیگر نمی تواند همه هزینه های هژمونی را تامین کند. اوباما درصدد یارگیری بیشتر بود تا بتواند این هزینه ها را پوشش دهد. اما ترامپ هنوز معلوم نیست که چگونه می خواهد این هزینه ها را تامین کند. البته او می گوید که متحدان آمریکا و ناتو باید هزینه ها را بپردازند، اما همه هزینه ها 'پول' نیست و بخشی از هزینه ها خواه ناخواه برعهده واشنگتن خواهد ماند.
در چنین شرایطی که هیچ قدرتی نمی تواند تمام هزینه ها را پوشش دهد، نقش قدرت های منطقه ای برجسته تر می شود.
اتحاد ایران و روسیه، امروز برای آمریکا یک دغدغه جدی فکری است. بنابراین هرکس وارد کاخ سفید شود، باید به این دغدغه پاسخ دهد که اتحاد تهران و مسکو چه تبعاتی برای منطقه و برای آمریکا خواهد داشت.
همچنین مدتی است که صحنه روابط بین الملل دارد سیال تر می شود و کشورها ترجیح می دهند که بیشتر بر سرِ موضوعات راهبردی ائتلاف کنند. بنابراین، آن تعامل های سنتی که با عنوان 'اتحادهای راهبردی' بیان می شد، امروز جای خود را به 'شراکت های موضوعی' می دهد. در منطقه خودمان هم دیده ایم که چینش ها و یارگیری ها در موضوعات مختلف، تغییر می کند. این روند را در آینده بیشتر خواهیم دید. همین روند به ناتوانی آمریکا در اجماع سازی و ائتلاف سازی بین المللی دامن خواهد زد. به علاوه، این فضا برای ایران فرصت هایی ایجاد خواهد کرد که امیدواریم بتوانیم از آن به گونه ای مطلوب استفاده کنیم.

** سه اصل و چهار راهبرد در روابط خارجی آمریکا
میریوسفی: تفاوت های سیاست خارجی کلینتون و ترامپ در اختلافِ روایت، برداشت و اثرپذیریِ آنان از سه اصل اساسی در سیاست خارجی آمریکا است.
یکی از مهمترین اصول فکری آمریکاییان، استثناگرایی آمریکایی (American Exceptionalism) است. این نظریه را الکسی دوتوکویل ( De Tocqueville) در اواسط قرن نوزدهم و پس از سفری که از فرانسه به آمریکا داشت، مطرح کرد و گفت ایالات متحده کشوری استثنایی و متفاوت از دیگر کشورهای جهان غرب است. رسالت جهانی که نومحافظه کاران آمریکایی بسیار به آن تاکید می کنند، ریشه در افکار توکویل دارد. این اصل، در سیاست خارجی هر دو حزب آمریکا هنوز مطرح است و بویژه در موضع نامه و برنامه های جمهوریخواهان و ترامپ بسیار پررنگ و پرتکرار است.
یک قرن بعد، مارتین لیپست (Lipset) اصلاحاتی را در نظریه استثناگرایی آمریکایی مطرح کرد و گفت این استثنابودن، از کارآمدی آمریکا می آید. کلینتون و دموکرات ها روی این کارآمدی بسیار تاکید دارند و می گویند اگر ما همچنان سیاست مداخله مستقیم و یا سایر سیاست های پرهزینه و کم فایده را ادامه دهیم، در آینده دیگر قدرت برتر نخواهیم بود.
اصل دوم، موضوع افول یا محدودیت قدرت آمریکاست که اکثریت نخبگان آمریکایی بر آن اجماع دارند و خلاصه اش این است که با تحولات کنونی جهان، امکان سلطه (هژمونی) آمریکا مانند سابق وجود ندارد. مواضع و شعارهای دو نامزد در این ارتباط متناقض و متفاوت است.
اصل سوم، این سوال است که آیا سیاست خارجی آمریکا تحت نفوذ منافع گروه کوچکی از شرکت ها و نخبه ها عمل می کند یا منافع عمومی مردم آمریکا؟ در این مورد، ترامپ با اینکه خود بخشی از اقلیت دارای نفوذ در آمریکا بوده است، توانسته اینگونه وانمود کند که مخالف سلطه اقلیت است و از منافع اکثریت مردم دفاع می کند. در عرصه سیاست خارجی هم ترامپ گفته است که منافع اکثریت مردم را بر منافع گروه اقلیت ترجیح خواهد داد.
این سه اصل، در دولت کنونی به تدوین چهار راهبرد در روابط خارجی آمریکا در خاورمیانه منجر شده است و هر یک از این دو نامزد در صورت پیروزی تغییراتی در آن ایجاد خواهند کرد. نخست، سیاست مستحکم سازی است که به معنای مداخله نکردن در جنگی جدید خواهد بود. خانم کلینتون وعده هایی مبنی بر مداخله جویی بیشتر نظیر ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه می دهد، در صورتی که ترامپ از سویی منتقد حتی میزان حضور فعلی آمریکا در منطقه است و از سوی دیگر صحبت از برخورد سخت تَر با قایق های تندروی ایرانی در خلیج فارس می کند.
سیاست دوم، سیاست چرخش به شرق (pivot to east) است. در این زمینه اگرچه ترامپ لحن تندتری در ارتباط با چین دارد، اما کلینتون هم مدعی است که او بنیانگذارِ این سیاست است. و در این مورد، سه طرف بسیار نگرانند: عربستان سعودی، رژیم صهیونیستی و جمهوری خلق چین.
سیاست سوم، سیاست هدایت از پشت (leading from behind) است که برای مدیریت افول آمریکا مطرح می شود. این سیاست بویژه مورد توجه هیلاری کلینتون خواهد بود و حرف هایی که ترامپ درباره ضرورت نقش آفرینی کشورهای دیگر در جنگ ها می گوید را کلینتون در عمل با مهارت بیشتری اجرا خواهد کرد. این سیاست می تواند جنبه ای از قدرت هوشمندی باشد که خانم کلینتون در انتخابات ٢٠٠٨ تحت تأثیر افرادی چون 'جوزف نای' و 'سوزان ناسل' بعنوان محور سیاست خارجی اش اعلام کرده بود.
سیاست چهارم، حفظ برتری نظامی رژیم اسرائیل است که هر دو نامزد به آن تعهد دارند؛ هرچند نباید فراموش کنیم که بین سال های 2012 تا 2016 ما شاهد افول قدرت لابی های صهیونیستی در آمریکا بوده ایم.

3 – تاثیر انتخابات آمریکا بر برجام
** ترامپ و کلینتون جایگزینی برای برجام ندارند
دولتیار: در کنگره آمریکا طرح هایی علیه ایران وجود دارد. کاخ سفید هم اعلام کرده است که با تمدید قانون تحریم واشنگتن علیه ایران مخالفتی نخواهد کرد و آن را به کنگره واگذار کرده است. تلاش هایی هم هست که حتی اگر بتوانند، تحریم های تازه ای را نیز تنظیم کنند.
این اقدامات کنگره، تابع تلاش لابی هایی است که نگاهی منفی به ایران دارند. مادامی که این گروه ها تصور می کنند که منافع تلاش هایشان بیشتر از هزینه هایش است، به تلاش خود ادامه خواهند داد. نوع تعاملات ما در آینده و پیشنهادهایی که دو طرف می توانند داشته باشند، طبعا در تغییر این محاسبات می تواند تاثیرگذار باشد.
اما اینکه انتخابات چه تاثیری بر آینده برجام خواهد داشت؟ نکته مهم این است که چه خانم کلینتون بر مسند قدرت بنشیند و چه آقای ترامپ، هیچ کدام جایگزین آماده ای برای برجام ندارند.
کلینتون سیاست های روشن تری دارد و خاستگاه حزبی اش هم روشن است. او چون خود را شریکِ توافق هسته ای می داند، درصدد تغییر نخواهد بود.
از طرف دیگر، کشورهایی که در قالب 1+5 با آمریکا همراهی کردند تا برجام حاصل شود، معلوم نیست برای تغییر هم با واشنگتن همراهی کنند؛ بویژه آنکه روابط آمریکا با چین و روسیه نیز در این مورد بسیار اثرگذار است.
بنابراین، ترامپ یا کلینتون هرکدام که رئیس جمهوری آمریکا شوند، ناچارند دستکم در کوتاه مدت با برجام کنار بیایند تا مگر تحولات تازه ای در صحنه داخلی ما و عرصه های منطقه ای و بین المللی به وجود بیاید که بتواند فضایی را ایجاد کند که کسی از تجدیدنظر در برجام سخن بگوید.

4 – برگ های برنده ایران و متغیرهای اثرگذار
** برگ های برنده ایران: اتحاد ملی، توان دفاعی، پیوستگیِ سیاست ها و قدرت دیپلماسی
میریوسفی: به نظر نمی رسد که روابط راهبردی منطقه در کوتاه مدت و حتی میان مدت تغییری کند. برای مثال وضعیت کنونی که در آن، مصر، عربستان، اردن و رژیم اسرائیل متحدان آمریکا هستند، به احتمال فراوان ادامه خواهد یافت. البته در نوع و کیفیت روابط این کشورها با آمریکا یقینا تغییراتی رخ می دهد.
اما دلیل اینکه بسیاری از سیاستمداران، خانم کلینتون را به آقای ترامپ ترجیح می دهند، این است که اقتصاددانان و سیاستمداران از ریسک، گریزانند و به دنبال برنامه ریزی و سرمایه گذاری روی مسائل محتمل هستند و فرد یا آینده قابل پیش بینی را بر گزینه های غیر قابل پیش بینی ترجیح می دهند. در میان دو نامزد اصلی انتخابات آمریکا، طبعا ترامپ قابل پیش بینی نیست و سیاستمداران و اقتصادانان کلینتون را ترجیح می دهند.
با این توضیحات، می توان به برگ های برنده ایران اشاره کرد. آنچه امروز در روابط میان کشورها تعیین کننده است، موضوع 'قدرت' است. اتحاد و انسجام ملی، یکی از عوامل قدرت است که پیش از این اشاره کردیم.
توان دفاعی ایران، یکی دیگر از عوامل قدرت است و ایران بارها چه در مذاکرات برجام و چه پس از آن، یادآور شده است که توان دفاعی کشورمان قابل مذاکره و معامله نیست.
یکی دیگر از نقاط برجسته در سیاست ایران، این است که سیاست های خارجی کشورمان 'پیوسته' و 'قابل پیش بینی' بوده است. برای مثال، سیاست ایران مانند روابط ترکیه و سوریه نیست که تا چند سال پیش دوست نزدیک بودند و رهبرانشان روابط خانوادگی داشتند و بعد در مدت چند هفته به دشمنان یکدیگر تبدیل شد. این تغییرات در سیاست خارجی ایران دیده نمی شود. از سوی دیگر، سیاست های ایران هم برای دوستان و هم برای دشمنانش قابل محاسبه است. دلیل این پایداری و پیوستگی هم به ساختار شورای عالی امنیت ملی بر می گردد که رئیس جمهوری، ریاستش را برعهده دارد و برخی وزیران و مقام های نظامی در آن عضویت دارند.
قدرت دیپلماسی، دیگر عاملی است که در عرصه بین المللی و در تکمیل این توانِ داخلی بسیار تعیین کننده است و می تواند قدرت راهبردی کشور را آزاد کند که برجام یک نمونه آن بود.
نکته آخر، تجربه برجام است. همان گونه که مقام معظم رهبری هم فرموده اند، 'برجام' یک تجربه بود. یقینا باید از این تجربه در مدتی که اجرا شده است، در تعاملات آینده با غرب استفاده کرد.

** متغیرهای اثرگذار: توانمندی های ایران، توانمندی های رقیبان، ائتلاف های موضوعی
دولتیار: آنچه در روابط ایران با آمریکا مهم است، اولا توانمندی های درون زای خودمان و بعد توانمندی های رقیبان ما در صحنه منطقه ای و بین المللی است.
عامل مهم دیگر، ائتلاف های موضوعی است. این ائتلاف ها بستگی به این دارد که بتوانیم منافع مشترکی را با کشورهای دارای قدرت یا نفوذ تعریف کنیم. این کشورها می توانند روسیه، چین، برخی کشورهای تاثیرگذار اروپایی یا برخی کشورهای تاثیرگذار منطقه باشند. ائتلاف سازی های موضوعی، داشته های ما را برای تعامل بر سر میز مذاکره تقویت می کند.
بتازگی اتحادیه اروپا سندی را با عنوان 'راهبرد اتحادیه اروپا در قبال ایران' منتشر کرد که در بخشی از آن آمده است 'ایران در مناسبات منطقه ای شمال آفریقا، خاورمیانه و خلیج فارس، یک بازیگر اصلی است.'
یعنی اروپا دامنه نفوذ ایران را در چنین محدوده جغرافیایی می پذیرد. سند یادشده همچنین تاکید می کند که بدون حضور بازیگران اصلی، ما نمی توانیم هیچ معضلی را حل و فصل کنیم. این همان اروپایی است که تا چندی قبل، همراه با آمریکا سیاست منزوی کردن هرچه بیشتر ایران را دنبال می کرد.
در بخش دیگری از همین سند آمده که میراث انقلابی ایران و قانون اساسی این کشور، نباید مانعی برای گفت و گو و یافتن زمینه های مشترک میان ایران و اروپا باشد. یعنی اتحادیه اروپا، به طور رسمی اعلام می کند که میان اصول دموکراسی، حکومت قانون و شناسنامه انقلابی و قانون اساسی ما، تعارض ماهوی نمی بیند.
این گفتمان البته منحصر به اروپا نیست و ما در آمریکا هم می توانیم رگه هایی از آن را ببینیم و قطعا این توانمندی های ما بوده که طرف مقابل را به این سو هدایت کرده است.
درباره ترامپ باید توجه داشت که سخنان وی نشان می دهد او فردی تاجرپیشه و اهل معامله است. بنابراین وقتی به وی پیشنهاد خوبی ارائه شود، او هم لفاظی هایی که داشته است را کنار می گذارد و گزینه ای را که سودمندتر است انتخاب می کند.
اروپام**9163
خبرنگار: زمان رضاخانی ** انتشار دهنده : مریم شفیعی

معاون نظارت بانک مرکزی گفته که اگر بانکی بخشی از تسهیلات پرداختی را بلوکه کند، قاطعانه با آن برخورد و منابع به مشتری بر می‌گردد. این در حالی عنوان می‌شود که نیازی نیست به بانک‌های کوچک مراجعه کرد. بانک‌های بزرگ به راحتی این تخلف آشکار را انجام می‌دهند.

به گزارش ایسنا، بلوکه کردن بخشی از تسهیلات پرداختی به مشتری، مدت‌هاست که از شدت بیشتری برخوردار شده و گیرنده تسهیلات در کنار تمامی چالش‌هایی که در مقابل خود برای دریافت یک وام بانکی دارد، این معضل را هم باید تحمل کند، به طوری که باید در نهایت حدود ۲۵ درصد از آنچه را که بانک‌ها بعد از سختگیری‌ بسیار در اختیار آن قرار می‌دهند به خود بانک سپرده و تا پایان دوره بازپرداخت از آن محروم شود. مثلا دریافت‌کننده وام ۱۰ میلیون تومانی باید در بسیاری از بانک‌ها حدود دو میلیون و۵۰۰ هزار تومان آن را نزد بانک قرار داده و فقط هفت میلیون و۵۰۰ هزار تومان به او پرداخت می‌شود، در این حالت در دوره حداقل سه ساله که برای بازپرداخت زمان دارد ۱۸ درصد بابت وام ۱۰ میلیونی به بانک می‌پردازد و از سویی دیگر از دریافت سود سپرده دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی که در بانک قرار داده محروم می‌شود. به عبارتی هم سود تسهیلات پرداخته و هم سپرده‌ای قرار داد که سود آن به بانک تعلق می‌گیرد.

این موضوع بارها از سوی متقاضیان دریافت تسهیلات بانکی و به ویژه تولیدکنندگان مورد انتقاد قرار گرفته است، چرا که در مجموع موجب می‌شود دریافت‌کننده در کنار از دست دادن بخشی از تسهیلات در زمانی که به آن نیاز دارد سودی مضاعف را پرداخت کند. این در حالی است که بلوکه کردن بخشی از منابع جزو دستورالعمل و یا قوانین بانک مرکزی نیست و مکرر اعلام شده که این اقدام بانک‌ها تخلف خواهد بود. با این وجود در حال حاضر کمتر بانکی می‌توان جست‌وجو کرد که برای پرداخت تسهیلات سهمی از آن را برای خود سپرده نکند.

اخیرا معاون بانک مرکزی در این باره از نظارت این بانک بر بانک‌ها برای پیشگیری از چنین موضوعی سخن گفته و اطمینان داده که اگر مشتری برای تسهیلات به بانکی مراجعه و بانک از محل آن بخشی را بلوکه کند خلاف مقررات است و در صورت مشاهده قاطعانه با این تخلف برخورد و منابع به مشتری هم باز می‌گردد. البته حیدری گفته که شاید اگر بانکی چنین اقدامی انجام می‌دهد درباره‌ نوع وثیقه توافقی صورت گرفته و تخطی انجام نشده است.

گرچه معاون نظارت بانک مرکزی به گونه‌ای سخن گفته که انگار بلوکه کردن بخشی از تسهیلات پرداختی به ندرت در بانک‌ها اتفاق می‌افتد و اگر هم چنین جریانی وجود دارد، احتمالا طبق توافق بین طرفین است، اما لازم به یادآوری است که نیازی وجود ندارد افراد ناظر بانک مرکزی برای مشاهده چنین تخلفاتی به بانک‌های کوچک و یا موسسات اعتباری و حتی غیرمجاز هم مراجعه کنند،   کافی است به یکی از شعب بانک‌های بزرگ مراجعه شود تا دید که در کنار همه سختگیری‌هایی که برای پرداخت تسهیلات می‌شود چگونه مشتری ملزم به قراردادن ۲۵ درصد وام دریافتی است.

وقتی که معاون نظارت بانک مرکزی که معتقد است امسال از سالهای بی نظیر نظارتی این بانک است و می‌گوید اگر چنین تخلفی مشاهده شود پول مشتری را باز می‌گردانیم شاید لازم باشد این روزها بانک مرکزی به شعب مختلف بانک‌ها مراجعه و این گله مشتریان را رسیدگی کند و ضمن برخورد قاطعی که از آن سخن گفته پول بلوکه شده دریافت‌کنندگان وام را از بانک گرفته و به آنها بازگرداند.

با این حال بر اساس آنچه که مدیران بانکی و کارشناسان عنوان می‌کنند گرچه در حال حاضر سود سپرده به عنوان یکی از هزینه‌های بالا تا حد زیادی کاهش یافته، اما سایر هزینه‌ها و همچنین سپرده‌های با سودهای بالا که بانک‌ها در سال‌های قبل جذب کرده‌اند، اکنون موجب شده تا بهای تمام شده پول برای آنها در مقابل درآمد به دست آمده بیشتر باشد، چرا که اکنون بانک‌ها با کاهش سود تسهیلات(منبع اصلی درآمد بانک‌ها) توان پاسخ گویی به هزینه‌ها را تا حدی از دست داده‌اند و موجب شده تا به سمت جبران این کسری از منابع دیگری بروند. اینجاست که با نگه داشتن بخشی از تسهیلات اعطایی در طول  دوره بازپرداخت، سود کسر شده از وام بانکی را به گونه‌ای تامین می‌کنند.

دنیای اقتصاد: بررسی‌های «دنیای اقتصاد» از یافته‌های پژوهش‌های دانشگاهی، چهار منبع تولید رانت در اقتصاد ایران را که به انحراف منابع محدود کنونی منجر شده، مشخص کرده است. طبق یافته‌ها، چهار مولفه «حجم بالای اقتصاد دولتی»، «تعرفه‌ها، موانع تجاری و روندهای بوروکراتیک»، «وجود شکاف بین نرخ‌های سود در اقتصاد» و «شکاف بین نرخ رسمی و غیررسمی ارز» عواملی هستند که به سودآوری فعالیت‌های رانت‌جویانه دامن زده و باعث شده‌اند که انگیزه‌های سودآوری اقتصادی، به جای فعالیت‌های سالم به سمت فعالیت‌های رانت‌جویانه هدایت شود. این در حالی است که نگاهی به ادبیات برخی از سیاست‌گذاران و فعالان کشور، حاکی از وجود این تلقی ظاهرا خیرخواهانه، ولی زیان‌بار است که تصور می‌کنند برخی از اقدامات ذیل این چهار مولفه، به افزایش تولید در کشور منجر می‌شود. به‌عنوان مثال، تصور می‌شود افزایش دخالت‌های دولتی با عناوین مختلف، وجود نرخ‌های حمایتی برای ارز و سود بانکی یا استفاده از تعرفه‌های بالا، چندگانه و پیش‌بینی‌ناپذیر به نفع تولید داخلی است. این در حالی است که پژوهش‌های مختلف، اثرات منفی این عوامل بر تولید ناخالص داخلی را در سال‌های گذشته اندازه‌گیری کرده و نشان می‌دهد با تشدید این مولفه‌ها، منابع نیز به سودای کسب سود رانتی، به سمت بازارهای غیررسمی سوق داده شده‌اند.

بررسی‌های «دنیای اقتصاد» با استفاده از یافته‌های مطالعات پژوهشی، نشان می‌دهد بالا بودن شاخص‌های معرف رانت در اقتصاد ایران، به کاهش رفاه اقتصادی و انحراف منابع در بازار پول منجر شده است. طبق این یافته‌ها، اقتصاد ایران از سطوح نگران‌کننده‌ای از شاخص‌های معرف رانت رنج می‌برد. به‌عنوان مثال، اندازه دولت (یا به بیان دقیق‌تر بخش عمومی) در اقتصاد ایران در سطح بالایی قرار دارد و شاخص «نسبت بودجه به تولید» در کشور، حدود دو برابر کشورهایی مثل سوئیس و آمریکا است که به‌عنوان نشانه‌ای از اقتصاد رانتی تلقی می‌شود. در این زمینه یافته‌های یک تحقیق دانشگاهی حاکی از این است که در سال‌های گذشته افزایش سهم بودجه از تولید ناخالص داخلی، اثر معناداری در کاهش رشد اقتصادی داشته است. همچنین، وجود شکاف‌های پولی و ارزی (تفاوت در نرخ‌های رسمی و غیررسمی ارز و سود بانکی) اثر معناداری در تشدید رکود داشته است. از سوی دیگر، وجود تعرفه‌ها، موانع تجاری و روندهای بوروکراتیک نیز با انحراف منابع به فعالیت‌های غیرقانونی، به ناکارآیی اقتصاد و کاهش رشد منجر شده است. نکته جالب توجه این است که پژوهش آکادمیک دیگری نیز که در زمینه «رانت‌های پولی و ارزی» انجام شده، نشان می‌دهد با کاهش «شکاف نرخ‌ها در بازارهای رسمی و غیررسمی پول و ارز»، منابع به شکل قابل توجهی از بازارهای غیررسمی کشور به بازار رسمی پول (یعنی سپرده‌گذاری بانک‌ها) منتقل می‌شود که می‌تواند به‌عنوان نشانه‌ای از کاهش رفتارهای رانت‌جویانه تعبیر شود.

ریشه‌زنی رانت در زمین اقتصاد دولتی

«رانت» در لغت به معنای اجاره و کرایه است. این واژه نخستین بار برای توضیح سهم اربابان فئودال از کشاورزان مورد استفاده قرار گرفت، اما با پیچیده‌تر شدن روابط سیاسی و اقتصادی، این واژه در حوزه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی کاربردهای جدیدی پیدا کرد. از منظر اقتصادی، رانت به معنای کسب ثروت بدون انجام فعالیت اقتصادی مولد است. بر این مبنا فرد رانت‌خوار با استفاده از روابط خود از امتیازات انحصاری، امتیازات قضایی، تخفیف‌های ویژه، امکانات، موقعیت‌های شغلی و منابع اطلاعاتی با هدف دستیابی به سود نامتعارف استفاده می‌کند. به عقیده کارشناسان یکی از علل اصلی ایجاد رانت اقتصادی، حرکت از اقتصاد آزاد به سمت اقتصاد دولتی است. هر چه اقتصاد دولتی‌تر باشد احتمال ایجاد انواع رانت اقتصادی بالاتر می‌رود. جذابیت رانت از یکسو سبب ایجاد هزینه‌هایی می‌شود که هیچ تاثیر فزاینده‌ای بر اشتغال و تولید ندارند و از سوی دیگر، انگیزه کسب سود از طریق فعالیت مولد اقتصادی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. بررسی‌های کارشناسانه نشان می‌دهد که اقتصاد رانتی یکی از مهم‌ترین عوامل پایین‌تر بودن سطح رفاه کشورهای در حال توسعه در مقایسه با کشورهای توسعه یافته است. برای مثال «کروگر» اقتصاددان معروف آمریکایی، با تمرکز بر کشورهای در حال توسعه، رانت اقتصادی را از عوامل کاهش رفاه اجتماعی در این کشورها معرفی کرد. بررسی‌های این استاد دانشگاه پرینستون از تاثیر کاهنده و قابل توجه رانت مجوزهای وارداتی در سطح رفاه عمومی مردم ترکیه (معادل 15 درصد تولید ناخالص داخلی) حکایت داشت.

صاحب‌نظران علم اقتصاد به سه دلیل اثر رانت‌جویی بر رشد اقتصادی را منفی می‌دانند. رانت‌جویی با کاهش کارآیی حاصل از «اتلاف منابع در سرمایه‌گذاری افراد رانت‌جو»، « صرف منابع با هدف نفوذ افراد رانت‌جو بر بدنه دولت» و « اتلاف منابع انسانی تنظیم‌کننده رانت» ناکارآیی اقتصاد را به دنبال دارد. به بیان دیگر، وجود رانت اقتصادی اقتصاد را در یک حالت تعادل غیرکارآمد قرار می‌دهد.

عمق شدید رانت در اقتصاد کشور

از آنجا که رانت یک متغیر غیرکمی است و امکان اندازه‌گیری دقیق آن وجود ندارد، پژوهشگران با استفاده از چند متغیر قابل اندازه‌گیری، تلاش می‌کنند عمق رانت را مورد ارزیابی قرار دهند. از آنجا که رابطه مستقیمی بین عمق رانت و اندازه دولت‌ها وجود دارد، میزان سهم دولت از تولید ناخالص داخلی و سهم درآمدی شرکت‌های دولتی از تولید ناخالص داخلی را می‌توان به‌عنوان «شاخص حجم دولت» به‌عنوان یکی از مولفه‌های رانت در نظر گرفت. بررسی آمارهای حساب ملی نشان می‌دهد که در 30 سال گذشته سهم متوسط بودجه از تولید ناخالص داخلی حدود 60 درصد بوده است. این درحالی است که سهم بودجه‌ای کشورهایی نظیر سوئیس و آمریکا در محدوده 30 درصد نوسان می‌کند. این مقایسه نشان می‌دهد که اقتصاد ایران تا حدود زیادی به دولت وابسته است. به عقیده کارشناسان اقتصاد ایران به علت دخالت‌های گسترده دولت به یک ساختار رانتی مخرب دچار شده است. این ساختار رانتی سبب تغییر هدف رقابت از تولید به سمت کسب رانت می‌شود. عمق اثر فرصت‌های رانت‌جویانه بر بدنه اقتصاد کشور به حدی است که برخی از اظهارنظرها، از اقتصاد سیاسی رانتی دولتی، تحت عنوان مهم‌ترین ویروس بدنه اقتصادی کشور یاد کرده‌اند. به عقیده پژوهشگران، «ساختار بوروکراتیک پرپیچ و خم اخذ مجوز تاسیس»، «شکاف نرخ سود بیشینه و کمینه»، «تکالیف تسهیلاتی دولت بر دوش نظام بانکی»، «مجوزهای ترانزیت کالا در مرزهای کشور»، « اجرای بی‌برنامه و میلی خصوصی‌سازی»، «ضعف نظارتی و حقوقی»، «نوسانات اقتصادی» و «اعطای مجوزهای واگذاری امتیازات دولتی» (مانند واگذاری مسکن، زمین و ...) از مهم‌ترین دلایل ایجاد رانت در اقتصاد ایران هستند که همگی معلول عمق دخالت دولت در اقتصاد ایران است.

شکوفایی اقتصادی با کاهش رانت

از آنجا که امکان اندازه‌گیری رانت به‌صورت کمی وجود ندارد، پژوهشگران اقتصادی در بررسی شدت اثر رانت بر بدنه اقتصاد از ترکیبی از شاخص‌های منعکس‌کننده رانت استفاده می‌کنند. یکی از پژوهش‌های انجام شده در این زمینه کنکاش «حمید ابریشمی» و همکاران در «اثرات رانت‌جویی بر رشد اقتصادی ایران» است که در شماره 67مجله تحقیقات اقتصادی به چاپ رسیده است. پژوهشگران در این بررسی تفاوت نرخ ارز رسمی و بازار، اندازه دولت (نسبت بودجه به تولید ناخالص داخلی) و متوسط تعرفه‌های وارداتی (نسبت حقوق گمرکی و سود بازرگانی به ارزش کل واردات) را به‌عنوان شاخص‌های منعکس‌کننده رانت اقتصادی در نظر گرفته‌اند. بر مبنای این بررسی، با کاهش یک درصدی شاخص حجم دولت (سهم بودجه‌ از تولید ناخالص داخلی)، رشد اقتصادی معادل با 2/ 0 درصد افزایش می‌یابد. از سوی دیگر با کاهش یک درصدی میانگین نرخ تعرفه واردات، نرخ رشد اقتصادی به میزان 02/ 0 درصد افزایش می‌یابد. این پژوهش همچنین نشان می‌دهد که با کاهش یک درصدی شکاف نرخ ارز رسمی و نرخ ارز در بازار آزاد، رشد اقتصادی به میزان 15/ 0 درصد افزایش می‌یابد. از سوی دیگر بررسی‌های کارشناسانه نشان می‌دهد که رفتار رانتی دولت در اقتصاد ایران، از عوامل اصلی بروز رفتارهای موافق چرخه‌ای دولت طی دهه‌های گذشته بوده است.

جذب سپرده با کاهش رانت

فرصت‌های رانت‌جویی با تاثیر بر ظرفیت تسهیلات‌دهی بانک‌ها به‌طور غیرمستقیم تولید ناخالص داخلی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

تفاوت نرخ بهره در بازارهای غیررسمی در مقایسه با بازارهای رسمی سبب انتقال سپرده‌گذاری بخش خصوصی بین این دو بازار می‌شود.یکی از عوامل ایجاد اختلاف در نرخ بهره بازارهای غیررسمی و رسمی دخالت‌هایی است که از طریق دولت در بازار رسمی انجام می‌شود. برای مثال مداخلات دولت در بازار ارز و پول سبب غیرواقعی شدن قیمت ارز و پول در کشور شده است. با این شرایط در صورت کسب سود بیشتر در بازارهای غیر رسمی، می‌توان انتظار داشت که شاهد جریان سپرده از بازارهای رسمی به سمت کسب سود غیرمولد از بازارهای غیررسمی باشیم.در این زمینه نیز «مجید مداح» و همکاران در پژوهشی که تابستان سال جاری در فصلنامه پژوهش‌های اقتصادی به چاپ رسید، به بررسی تاثیر شکاف نرخ ارز و نرخ بهره در بازارهای رسمی و غیررسمی (به‌عنوان نمودهای فعالیت‌های رانت‌جویانه) بر میزان سپرده‌گذاری بخش خصوصی در شبکه بانکی کشور پرداختند. بر این مبنا، بررسی سری زمانی این سه متغیر طی سال‌های 1350 تا 1390 نشان می‌دهد که ایجاد اختلاف نرخ بهره و نرخ ارز در بازارهای رسمی و غیررسمی با یک وقفه بر حجم سپرده‌گذاری‌ها در شبکه بانکی اثرگذار خواهد بود. بر اساس یافته‌های این پژوهش به ازای هر واحد درصد کاهش اختلاف در میانگین قیمت ارز در بازار رسمی و غیررسمی حجم سپرده‌های بخش خصوصی در یک دوره کوتاه مدت به میزان 016/ 0 درصد افزایش پیدا می‌کند. بر اساس یافته‌های این پژوهش با کاهش یک درصدی شکاف میانگین نرخ بهره در بازار رسمی و غیررسمی حجم سپرده‌های بانکی افزایش 038/ 0 درصدی در دوره کوتاه‌مدت را تجربه می‌کند. ارزیابی پژوهشگران در این بررسی نشان می‌دهد در بلندمدت، رابطه معکوسی بین شاخص‌های تعیین‌کننده رانت و حجم سپرده‌های بانکی وجود دارد. بر این اساس کشش سپرده‌های بانکی مردم درباره رانت بازار ارز حدود منفی 15/ 0 و نسبت به رانت بازار پول حدود منفی 35/ 0 است. یعنی با کاهش معادل یک درصدی شکاف میانگین نرخ ارز در بازار رسمی و غیر رسمی حجم سپرده‌های بخش خصوصی در شبکه بانکی کشور، حدود 15/ 0 درصد افزایش می‌یابد. از سوی دیگر با کاهش یک درصدی رانت پولی (شکاف بین نرخ‌های رسمی و غیررسمی در بازار پول)، حجم سپرده‌های بخش خصوصی در شبکه بانکی 35/ 0 درصد افزایش می‌یابد. حال با فرض کاهش شکاف رانتی به‌طور همزمان در هر دو بازار (ارز و پول) می‌توان ادعا کرد که حجم سپرده‌های بانکی حدود 4/ 0 درصد افزایش می‌یابد. با توجه به این موضوع می‌توان گفت با کاهش شاخص‌های معرف رانت، منابع از بازارهای غیررسمی به سمت سپرده‌گذاری در بازار رسمی (بانک‌ها) منتقل می‌شود.با توجه به آثار مخرب رانت بر بدنه اقتصاد، کارشناسان راهکارهایی مانند واقعی شدن قیمت‌ها در بازار ارز، تسهیل شرایط اخذ مجوز و تعدیل نرخ تعرفه‌های وارداتی، تعیین نرخ سود متناسب با شرایط واقعی اقتصاد، حذف یا تعدیل تعرفه‌های واردات، انتشار اوراق مشارکت به منظور هدایت سپرده‌ها از بازارهای غیر رسمی به بخش‌های واقعی اقتصاد، اجرای صحیح خصوصی‌سازی، افزایش توان نظارتی و حقوقی بر فعالیت‌های رانت‌جویانه را به‌عنوان راه‌حل‌هایی برای کاهش عمق فرصت‌های رانت‌جویانه در کشور معرفی می‌کند.

تهران- ایرنا- خبرگزاری رویترز انگلیس اعلام کرد، با بالاگرفتن تنش میان ریاض و تهران که می تواند توافق کاهش تولید اوپک را به خطر بیاندازد، قیمت هفتگی نفت برنت با هشت درصد افت، بیشترین کاهش را از ماه ژانویه (دی 94) تا کنون تجربه کرد.

 

به گزارش روز شنبه ایرنا، منابعی در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) به رویترز اعلام کردند، در نشست هفته گذشته کارشناسان اوپک، ریاض تهدید کرد که اگر تهران تولید نفت خود را محدود نکند، عربستان سعودی می تواند تولید نفت خود را بالا برده و قیمت ها را کاهش دهد.
هدف نشست یاد شده در وین ، مشخص کردن جزییات برنامه کاهش تولید اوپک بود که قرار است این موضوع در نشست وزرای نفت اوپک در تاریخ 30 نوامبر (10 آذر) به تصویب برسد.
اوپک در نشست 26 سپتامبر (پنج مهر) خود در الجزایر به منظور بالا بردن قیمت نفت، با کاهش تولید این سازمان به 32.5 تا 33 میلیون بشکه در روز موافقت کرد.
به گزارش رویترز، «جیمز ویلیامز» رییس شرکت مشاوره انرژی دبلیو تی آر جی اکونومیکس* در آرکانزاس آمریکا گفت: قیمت های نفت در طول هفته جاری میلادی همواره کاهش داشته ، زیرا مذاکرات میان اعضای اوپک در جریان بود و این مذاکرات سطح انتظارات را برای رسیدن اوپک به توافق کاهش داده است.
رویترز افزود، همچنین، شرکت نفتی بین المللی بیکر هیوز آمریکا اعلام کرد، شرکت های حفاری این کشور در هفته جاری میلادی 12 واحد به تعداد دکل های فعال حفاری خود افزودند و آن را به 569 دکل رساندند.
افزایش تعداد دکل های نفتی در آمریکا به معنی افزایش عرضه نفت در بازارها است و قیمت ها را کاهش می دهد.
در پایان معاملات دیروز (جمعه) بازارهای جهانی، قیمت نفت های پایه اروپا و آمریکا به پایین ترین سطح از ماه سپتامبر (شهریور) رسید. قیمت نفت برنت دریای شمال در پایان معاملات دیروز بازار لندن با 1.7 درصد کاهش نسبت به روز پیش از آن رقم45 دلار و 58 سنت را در هر بشکه ثبت کرد.
در بازار کامکس نیویورک نیز هر بشکه نفت خام وست تگزاس اینترمدیت آمریکا با 1.3 درصد کاهش نسبت به روز پیش از آن به 44 دلار و هفت سنت رسید.
به گزارش رویترز، قیمت آتی نفت های پایه اروپا و آمریکا در تمام روزهای هفته جاری میلادی کاهش پیدا کرد که برای نفت برنت، این طولانی ترین دوره کاهش قیمت از ژوئن (خرداد) گذشته و برای نفت وست تگزاس اینترمدیت طولانی ترین دوره کاهش قیمت از ژوئیه (تیر) گذشته است.
این هفته، قیمت نفت برنت دریای شمال حدود هشت درصد و بهای نفت وست تگزاس اینترمدیت حدود 9 درصد کاهش پیدا کرد.
رویترز به نقل از تحلیلگران گزارش داد، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سه شنبه آینده، به دلیل افزایش ریسک بازارهای کالا، بازرگانان در حال خارج کردن پول های خود از این بازارها هستند.
به گزارش ایرنا، بر اساس اخرین گزارش بازار نفت اوپک، ایران در ماه سپتامبر2016 (شهریور-مهر) 3.66 میلیون بشکه در روز نفت تولید کرده که هنوز با سطح پیش از تحریم چهار میلیون بشکه در روز فاصله دارد. بر اساس همین گزارش، تولید نفت عربستان سعودی در ماه یاد شده 10.5 میلیون بشکه در روز بوده است.
*WTRGEconomics
اقتصام**1063**1561**مترجم: رفعت کرمی مهر**انتشاردهنده:مژگان توانا

سرویس ایران- رییس‌ جمهوری ، اصحاب رسانه را اصحاب فرهنگ و زمینه ساز توسعه جامعه دانست و با بیان اینکه امور رسانه تا حد ممکن باید به اصحاب رسانه واگذار شود ، تاکید کرد: فرهنگ قدرتی فراتر از اسلحه و رسانه ابزار فرهنگی است.

به گزارش کردپرس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی روز شنبه در مراسم آغاز بکار بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات ‏و خبرگزاری‌ها با شعار «شفافیت و ‌صداقت» در مصلای امام خمینی(ره)، گفت: بی‌تردید رسانه‌ها، مطبوعات و ‏اصحاب آن، اصحاب فرهنگ و وسیله‌ای برای ارتباط افکار مردم با حاکمیت و انتقال نظر حاکمیت به مردم  و ‏فراهم آوردن زمینه برای توسعه جامعه در کشور هستند.‏
رییس‌ جمهوری ادامه داد: رسانه‌ها یکی از عوامل اصلی توسعه بوده و توسعه نیز وسیله‌ای برای گسترش فعالیت ‏رسانه‌ها، هستند.‏
روحانی با تأکید بر اینکه وظیفه رسانه‌ها و مطبوعات در شرایطی که امروز در آن قرار داریم بیش از هر ‏زمان دیگری سنگین است، گفت: امروز در منطقه شرایط پیچیده‌ای داریم و نیازمند امنیت در منطقه هستیم.‏
رییس‌ جمهوری ادامه داد: شاید در رابطه با نحوه برقراری امنیت در منطقه تعابیر مختلفی ارایه شود و عده‌ای ‏معتقد باشند، امنیت در سایه هنرمندی سیاست خارجی یک کشور، تضمین می‌شود و جمعی دیگر بگویند ‏نیروهای مسلح توانمند و قدرت بازدارندگی امنیتی می‌تواند امنیت را برای جامعه تضمین کند.‏
روحانی خاطر نشان کرد: واقعیت آن است که معضلات امنیتی به مفهومی که منطقه با آن مواجه است در ‏قالب تروریسم و گروه‌هایی است که با افکار جاهلی و رنگ و لعاب دینی و با عصبانیت و فهم نادرست از اسلام و ‏جهاد اسلامی به جان اسلام و مسلمانان در منطقه افتادند.‏
رییس‌ جمهوری اظهار داشت: در چنین شرایطی و در برابر چنین تهدیدی آنچه می‌تواند منطقه را از ناامنی‌ها، ‏حفاظت کرده و جامعه امنی را بوجود آورد، آن است که در کشور، گوش شنوایی برای افراط و ندای تروریسم ‏نباشد.‏
روحانی تأکید کرد: اگر تروریسم در جامعه جاذبه داشته باشد و مردم ندای تروریست ها را بپسندند نه سیاست ‏خارجی و نه قدرت نظامی نخواهد توانست امنیت را تأمین کند.‏
رییس‌ جمهوری گفت: بی‌تردید آنچه در کشور ما امنیت را آفریده، بیداری، هوشیاری، آگاهی و انسجام داخلی ‏است.‏
روحانی با بیان اینکه شهر موصل در عراق با یک و نیم میلیون نفر جمعیت و دارا بودن نیروهای مسلح ‏قدرتمند بخاطر دارا بودن تروریست‌ها از سلاح مدرن و قدرتی بیشتر از ارتش سقوط نکرد، بلکه ارتباط عاطفی و ‏سیاسی مردم با بغداد قطع شده بود و نه تنها داعش بلکه هر گروه دیگری با یک پرچم می‌توانست بر موصل فائق ‏آید و در این شرایط بود که سیاست خارجی و ارتش عراق نمی‌تواند موصل را حفظ کند.‏
رییس‌ جمهوری تأکید کرد: ما نباید در فهم مسایل امنیتی در منطقه و جهان دچار اشتباه شویم. درست است که ‏نیروهای مسلح کشور ما نیرویی بازدارنده و قدرتمند در برابر تجاوز بیگانگان بوده و سیاست خارجی ایران عاملی ‏برای پیشگیری از جنگ و نزاع بوده اما آنچه در برابر معضل امروز امنیتی در کشور کارساز است، انسجام، وحدت، ‏یکپارچگی جامعه و گوش جان سپردن همه به ندای توسعه ایران عزیز خواهد بود.‏
روحانی  احترام به اقوام و اقلیت ها و تعادل توسعه ای را مهمترین سد ایران اسلامی در برابر تروریسم دانست و خاطر نشان کرد: اگر نظام جمهوری اسلامی ایران به اقلیت‌ها احترام نمی‌گذاشت و بر وحدت دینی ‏همت نمی‌گمارد و جایگاه اهل سنت در کشور محترم شمرده نمی‌شد و دولت در فکر تعادل توسعه‌ای در ‏کردستان، سیستان و بلوچستان، بخشی از هرمزگان و خراسان جنوبی و اقصی نقاط کشور نبود و همچنین اگر ‏امروز اقلیت‌های قومی و مذهبی کشور، دل به نظام، ‌رهبری، قانون اساسی و دولت نبسته بودند، داعش و القاعده ‏در اینجا هم راه داشت.‏
رییس‌ جمهوری تأکید کرد: اصحاب رسانه و دنیای فرهنگ و هنر باید برای جامعه امنیت آفرین باشند.‏
روحانی با بیان اینکه اگر اصحاب رسانه امنیت نداشته باشند و دل‌نگران امنیت، راه، شغل، خط و قلم خود ‏باشند، نمی‌توانند در جامعه امنیت بیافرینند، گفت: از قلم شکسته و دهان بسته کاری ساخته نیست.‏
رییس‌ جمهوری با تأکید بر اینکه نباید با بهانه‌های واهی، قلم‌ها را شکسته و دهان‌ها را ببندیم، گفت: باید در جامعه با صدای بلند آزادی مسؤولانه را فریاد بزنیم. امنیت برای ما اصل است، ‌اما تنها با تفنگ این امنیت ساخته و حفظ نمی‌شود.
رییس‌ جمهوری با بیان اینکه فرهنگ، اساس انقلاب و نهضت اسلامی بود، ادامه داد: با وجود اینکه در مقاطعی قیام مسلحانه لازم بود، اما هیچگاه امام خمینی(ره) در دوران نهضت اسلامی، این راه را نپسندید چرا که خط امام تحول در افکار مردم و فرهنگ جامعه بود.
روحانی اظهار داشت: امام خمینی(ره) نه با تفنگ بلکه با سخنرانی اعلامیه، نوار، بیانات، نوشته‌ها، شاگردان و دعوت مردم برای حضور در خیابان‌ها، توانست مسلح ترین قدرت منطقه را به زانو در بیاورد و همه حمایت‌های سیاست خارجی آن زمان از رژیم طاغوتی را ناکام گذاشت.
رییس‌ جمهوری با اشاره به اینکه قدرت فرهنگ، فرای تفنگ و دیپلماسی است، گفت: نشر این فرهنگ در فضای مجازی و حقیقی به دست رسانه‌هاست.
روحانی تصریح کرد: نمی‌توان فضای مجازی را نادیده گرفت و مثل اینکه برخی در کشور اصل ششم قانون اساسی و اینکه مردم به عنوان صاحبان کشور هستند و همه چیز از کنار صندوق رأی ساخته می‌شود را فراموش کرده اند.
رییس‌ جمهوری خاطر نشان کرد: در یک نظام مردم‌سالاری دینی،  مردم تصمیم می‌گیرند و تمامی مسؤولین در کشور با رأی مستقیم یا غیرمستقیم مردم انتخاب می‌شوند.
روحانی با تأکید بر اینکه در این راه رسانه‌ها نقش اساسی دارند،‌ افزود: بویژه اهالی رسانه که سال‌ها با یک رسانه خو گرفته‌اند و این رسانه همانند، می حافظ است که هر چه بماند ارزشش بیشتر است تا رسانه‌های یکساله تا صد و پنجاه ساله و همچنین آنهایی که عده‌ای جوانمرگشان می‌کند و اجازه نمی‌دهند مسیر رشد را ادامه دهد.
رییس‌ جمهوری با طرح این پرسش که چرا کار رسانه‌ای را تا جایی که ممکن است، به اهالی رسانه واگذار نمی‌کنیم، گفت: دولت به دنبال تدوین لایحه نظام رسانه‌ای است تا تخلفات حرفه‌ای در این بخش در همین نظام رسیدگی شود.
روحانی ادامه داد: بسیاری رموز در حوزه رسانه است که یک حقوقدان برجسته و قاضی به زوایای آن آشنا نیست.
رییس‌ جمهوری تصریح کرد: نباید هر کاری را به قاضی و دادگاه سپرد و باید به دنبال مسیرهای کم‌خرج‌تر و حرفه‌ای تر باشیم.
روحانی ایجاد آرامش را رسالت مهم اصحاب رسانه در زمینه امنیت ملی، اجتماعی و داخلی توصیف کرد و ادامه داد: رسانه‌ها باید رضایت واقعی بوجود آورند، چرا که تروریسم بر اسب نارضایتی و ناامیدی سوار می‌شود و رسانه متعهد به جامعه نشاط و امید می بخشد.
رییس‌ جمهوری افزود: آیا آنانی که جز ایجاد یأس، ناامیدی، غم، غصه و تشویش اذهان عمومی کار دیگری انجام نمی‌دهند، نتیجه‌ای هم گرفته‌اند؟
روحانی تأکید کرد: افسردگی در جامعه به دلیل بی‌نشاطی و ناامیدی است که بجای مزرعه امید کشتزار یأس ایجاد می کنند.
رییس‌ جمهوری ادامه داد: برخی فکر می‌کنند با موشک، هواپیما و تانک، امنیت حفظ می‌شود که البته این تجهیزات نظامی ضروری است، اما من به عنوان فردی که از ابتدای انقلاب به دنبال تحکیم نیروهای مسلح و ساخت سلاح بودم، می‌توانم بر این نکته تأکید کنم که کشور به نیروی مسلح قوی، بازدارنده، قدرت نظامی و دیپلماسی نیاز دارد، ‌ولی ناامنی کنونی در منطقه تنها با سلاح و دیپلماسی حل نمی‌شود.
روحانی تأکید کرد: باید گوش مردم با صدای توسعه کشور آشنا شود تا جامعه به ندای تروریست‌ها پاسخ ندهد و انسجام بین اقوام و مذاهب در کشور بوجود آید که انجام این وظیفه بزرگ به دست اصحاب رسانه امکان‌پذیر است.
رییس‌ جمهوری با اشاره به شرایط نوین پسابرجام و پساتحریم، اظهار داشت: باید از این فضا و شرایط به خوبی استفاده کنیم و به پیش برویم.
روحانی اظهار داشت: امروز به اعتراف جهانیان، ایران  دارای اقتصادی است که می‌تواند سرمایه، فناوری و بازار را جذب نماید.
رییس‌ جمهوری با تأکید بر اینکه باید به دنبال سه جغرافیای بازار، سرمایه و فناوری باشیم، گفت: باید در فضای کنونی به این جغرافیاها پرداخته و کشور را به حرکت در آوریم.
روحانی با بیان اینکه امروز قدرتی بسیار بزرگ به نام مجلس شورای اسلامی بیش از سال‌های گذشته در کنار دولت است، اظهار داشت: رأی اعتماد مجلس دهم به سه وزیر، عاشقان کشور را امیدوارتر کرد.
رییس‌ جمهوری تصریح کرد: نگاه اعتدالی مجلس نشان داد که رای مردم در سال 92 و 94 به بار نشسته است و اتصال این دو راه را در روز سه‌شنبه هفته گذشته به خوبی مشاهده کردیم که دولت و مجلس در کنار هم و در مسیر اعتدال هستند.
روحانی بی نتیجه ماندن اتهامات واقعی را افتخار مردم ، مجلس و دولت برشمرد و  تصریح کرد: آنچه بیش از رأی اعتماد به وزرا حائز اهمیت است این بود که گوش مجلس دهم به اتهامات واهی بدهکار نیست و این مجلس با دقت بیشتری به مسایل مهم کشور می‌نگرد.
رییس جمهوری  با طرح این پرسش که چرا دولت همان سه وزیر معرفی شده در مجلس گذشته را با وجود مدیران شایسته در کشور، به مجلس معرفی کرد، گفت: دلیل آن این بود تا به جامعه و مردم ایران نشان دهیم که رأی اسفند 94 گم نشده و در صندوق‌های صحیح ریخته شده است.
روحانی با بیان اینکه امروز نیاز به وحدت، امید و نشاط برای تحول جامعه داریم ، تصریح کرد: هرکجا اخلاق نبود، انقلاب نیز وجود ندارد و هر فردی که راستی ، اخلاق و امانت را حفظ می کند، انقلابی است.
رییس‌ جمهوری خاطر نشان کرد: هر فردی که کوتاه‌ترین راه را برای عزت و توسعه ایران و تثبیت منافع ملی، انتخاب کند، انقلابی است.
روحانی با بیان اینکه انقلابی یعنی، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، ادامه داد: ما مفهوم دیگری جز اخلاق، برای انقلاب نمی‌شناسیم. از انقلاب بالاتر اسلام است چرا که انقلاب اسلامی باید ما را به آرمان‌های اسلامی رهنمود سازد.
رییس‌ جمهوری افزود: ما به دنبال تحول صحیح و انقلاب اسلامی هستیم و الگوی ما در این مسیر حضرت علی(ع) و پیغمبر اکرم(ص) هستند.
روحانی افزود: به عنوان کسی که تمام نوجوانی، جوانی و عمر خود را برای انقلاب صرف کردم، برایم قابل تحمل نیست که فردی دم از انقلاب بزند، اما دروغ بگوید و تهمت بزند.
رییس‌ جمهوری با اشاره به اینکه نیاز به انقلابی واقعی داریم و تکثر گفتمان به نفع همگان گفت: همه گفتمان‌ها ذیل انقلاب اسلامی و انقلاب اسلامی ذیل فرهنگ اسلامی و فرهنگ اسلامی نیز ذیل اخلاق حسنه است چرا که دین اسلام ، انقلاب، امام و شهدا برای استقرار اخلاق آمدند.
رییس‌ جمهوری با اشاره به اینکه اگر بتوانیم در کشور رونق اقتصادی ایجاد کنیم، انقلابی هستیم، گفت: با رشد منفی و اشتغال خالص ناپایدار و تورم افسار گسیخته 45 درصدی،  انقلاب معنایی ندارد.
روحانی با بیان اینکه انقلاب به معنای توسعه رفاه مردم و اشتغال جوانان است، ‌گفت:‌ بسیاری از مفاسد اجتماعی و اعتیاد در کشور بخاطر بیکاری اتفاق می‌افتد.
رییس‌ جمهوری با تأکید بر اینکه باید جامعه را به سمت توسعه هدایت کنیم، افزود: اصحاب فرهنگ و رسانه باید نگاه کنند  که در یکسال گذشته تا چه اندازه در رسانه‌های خود نشاط را در جامعه ایجاد کرده، مسیر اشتغال را هموار و دولت را در راه درست هدایت کردند.
روحانی ادامه داد: دولت نیازمند هدایت و انتقاد است چرا که قوه مجریه اعتقادی به عصمت ندارد و معتقدیم که ما نیز اشتباه می‌کنیم و نیاز به هدایت داریم.
رییس‌ جمهوری با بیان اینکه جامعه به انتقاد سازنده و نقاد نیاز دارد و هتاک نمی‌خواهد، گفت: این هنر نیست که نشریه‌ای داشته باشیم و مدام به هتاکی بپردازیم. هتاکی هنر نیست، اما انتقاد و نقد سازنده هنر است.
روحانی اظهار داشت: افتخار ما این است که بتوانیم به مردم کشور و جامعه خود خدمت کنیم.
رییس‌ جمهوری با بیان اینکه اشتغال بدون سرمایه‌گذاری و به دست آوردن بازار مناسب ایجاد نمی‌شود، گفت: باید بازار فروش برای اجناس تولیدی وجود داشته باشد و این بازار نیازمند تکنولوژی و سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی است.
روحانی با تأکید بر اینکه باید فضا را برای جذب سرمایه فراهم و مناسب کنیم،‌ بر نقش رسانه‌ها در این راستا اشاره کرد و افزود: ما کاری کردیم که نظر دنیا به ایران نسبت به 3 سال پیش متفاوت شود و امروز حداقل ایران‌هراسی در دنیا کاهش یافته و دید نگاه جهان نسبت به ایران تفاوت کرده است.
رییس‌ جمهوری با اشاره به اینکه اعمال تحریم علیه ایران از سوی آمریکایی‌ها و برخی کشورهای اروپایی تعجبی نداشت،‌ گفت: چرا در دوره‌ای به گونه‌ای رفتار کردیم که چین و روسیه هم رأی به تحریم ما دادند و آنهایی که امروز از رفع تحریم ها ناراحتند و به جای نقادی هتاکی می‌کنند، چرا آن روز صدایشان بلند نشد؟ چرا به گونه‌ای رفتار کردیم که دنیا علیه ما متحد شود؟
روحانی با بیان اینکه میزان نفتی که از سال 91 تا 94 می‌توانستیم بفروشیم و بخاطر تحریم از درآمد آن محروم شدیم 180 میلیارد دلار بوده، گفت: این رقم می‌توانست برای تحول در کشور و اشتغال جوانان بکار گرفته شود و امروز که تحریم ها برداشته شده، برخی عصبانی هستند و تحریم‌هایی را که برداشته شده ، ندیده و تنها نگاهشان به چند تحریمی است که باقیمانده است.
رییس‌ جمهوری خاطر نشان کرد: امروز ملت ایران این پیروزی را که همه ارکان کشور رأی به آن داده‌اند به انجام رسانده و اهل رسانه باید این موفقیت را برای مردم تشریح کنند.
روحانی تأکید کرد: درخواست من از اصحاب رسانه در کنار تلاش برای آگاهی، انسجام و وحدت در کشور این است که بتوانیم با کمک رسانه فضا را برای بهره‌برداری از شرایط پسابرجام آماده کنیم.
رییس‌ جمهوری خاطر نشان کرد: به هر میزان دیگران وحدت و انسجام را در داخل کشور ببینند، جذب سرمایه آسان‌تر خواهد شد.
روحانی با اشاره به اینکه بازگرداندن رونق به شرایط اقتصادی کشوری که 10 سال در حالت غیرعادی قرار داشته آسان نیست، گفت: از روزی که برجام اجرایی شد تا به امروز گشایش‌ها در کشور بیشتر شده و هیچ کشوری در دنیا به جز رژیم صهیونیستی و یک کشور در منطقه که مسیر نادرستی را انتخاب کرده وجود ندارد که اعتراف نکنند، مذاکرات هسته‌ای برای ملت ایران یک پیروزی بزرگ بوده است. چطور می‌شود ملتی بزرگ، کاری عظیم را در جهان انجام دهد، که همه عالم در برابر آن سر تعظیم فرود بیاورند و عده‌ای این موفقیت را نبینند.
رییس‌ جمهوری با اشاره به اینکه امروز شرایط برای فعالیت اقتصاد در کشور از هر روز دیگر فراهم‌تر است، گفت: رسانه‌ها می‌توانند این فضا را برای ملت و جهان تشریح کنند.
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود با تقدیر از تلاش‌های دکتر جنتی در طول سه سال مدیریت بر وزارت ارشاد و اقدامات مؤثری که در این دوره صورت گرفته گفت: در گذشته برای اعطای مجوز به نشریات، زمان زیادی صرف می‌شد، اما امروز برای دریافت مجوز نشریه حداقل چند ماه بیشتر زمان نیاز نیست.
رییس‌ جمهوری تصریح کرد: نشریه‌ها باید به بخش خصوصی واگذار شوند.
روحانی با بیان اینکه رانت اطلاعاتی بلایی بزرگ برای کشور و جامعه است، گفت: باید شفافیت و صداقت را سرلوحه کار قرار داده و اطلاعات در اختیار همگان باشد. باعث تعجب است که یک رسانه از وضعیت یک پرونده زودتر از رییس یک قوه مطلع است، اما خوشحالم که مردم روز به روز اقبالشان نسبت به این رسانه‌ها کمتر شده و با توجه خود پاسخ درست به آنان می‌دهند.
رییس‌ جمهوری تنظیم لایحه نظام رسانه‌ای و قانون جامع رسانه‌ها را دو کار مهم برای رسانه‌ها دانست که در دولت مورد بررسی قرار گرفته و به زودی تکمیل و به مجلس ارایه می‌شود.
روحانی افزود: در زمینه یارانه مطبوعات به سازمان برنامه و بودجه دستور خواهم داد تا عقب‌ماندگی یارانه مطبوعات طی سال جاری جبران شود.
روحانی افزود: از وزیر  فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌خواهم با جدیت و دقت مشکلات اصحاب رسانه بررسی شود و برای طرح در دولت آماده شده تا راه‌حل مناسب را برای آن پیدا کنیم.
رییس‌ جمهوری افزود: می‌دانم که رسانه‌ها تا چه حد مهم و تأثیرگذارند و حل مشکلات آنها چقدر می‌تواند در فرهنگ، ‌اطلاعات، نشاط و فضای فرهنگی جامعه مؤثر باشد.
روحانی گفت: رسانه‌ها یک دانشگاه و دنیای امروز دنیای ارتباطات است و همه باید برای توسعه و پیشرفت کشور دست به دست هم دهیم.
صفحه24 از439